محمد صمیمی
تاریخ: 11:50 :: 2018/11/06
شعرای آیینی باید “تصنیف” را جدی بگیرند/ “نوحه” باید عام فهم و خواص پسند باشد

محمد صمیمی شاعر و ذاکر اهل بیت علیهم السلام معتقد است تصنیف بسیار مهمتر از شعر است و یک رسانه‌ پیشرفته‌تری از شعر است.

محمد صمیمی شاعر و ذاکر اهل بیت در این سالهای اخیر با تولید تصنیف و نوحه در این حوزه قدم برداشته است. بسیاری از اشعار و سبک‌هایی که محمود کریمی در سال های اخیر خوانده کار او است گرچه خودش متواضعانه این کارها را بابت انجام وظیفه می‌داند.

صمیمی با گذراندن دوره تحصیلی در مقطع دکتری در رشته مدیریت و علاوه بر شعر و مداحی، خوشنویس ماهری هم است. مطالعاتش در حوزه شعر و موسیقی و …با خدمت به آستان اهل بیت علیهم السلام گره خورده و می توان ادعا کرد که به طور تخصصی مداحی و همه فنون مربوط به آن را دنبال می‌کند.

با این شاعر اهل بیت  درباره نوحه و نوحه سرایی به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:

*می‌خواهیم در مورد نوحه بیشتر صحبت کنیم، تاریخچه‌ نوحه از چه زمانی آغاز شده است؟

تاریخچه تصنیف که حالا تعریفی دارد، ما الان به یکسری از تصنیف‌ها می‌گوییم نوحه، تاریخچه‌ تصنیف به قدمت تاریخچه‌ زبان است، در اسلام اولین شُعارهایی که وارد شد تصنیف‌ها بود، حتی در غزوات که آقا رسول‌الله(ص) حضور داشتند، شعارهایی بود که پیغمبر هم دستور می‌دادند که مسلمانان به این‌ها بپردازند، همانطور که می‌دانید در تاریخ آمده و در فیلم الرساله که آقای مصطفی عقاد ساخت این آهنگ آمده بود (طلعت بدر علینا) این تصنیفی بود که مسلمانان در ورود حضرت به مدینه خواندند.

بنابراین این چیزهایی که خواند رسما تصنیف است، شعر نیست. حالا تعریف تصنیف چیست؟ شعری است که بدون موسیقی مربوطه کامل نیست. یعنی ما به لحاظ شعری وقتی این را می‌خوانیم سر از وزنش درنمی‌آوریم. تصنیف هم شعر و هم آهنگ است که خود آهنگ هم متشکل است از ریتم و ملودی و این ۳ جزء یعنی کلمه، ملودی و ریتم با هم تشکیل تصنیف را می‌دهند که این‌ها قدمتش اندازه زبان است و در اسلام هم از اولین قوم‌های مسلمانان تصنیف هم حضور داشته است.

در آستانه فصل جدیدی از تصنیف هستیم

*حالا این تصنیف را در دوره‌ خودمان چطور می‌بینید؟

  اولین تصنیف‌های رسمی را در ایران درویش‌خان ساخت. درویش‌خان فرد جالبی است چرا که اولین قربانی تصادف اتومبیل در ایران هم خود همین مرحوم درویش‌خان است و الان پیروانش چه در تصنیف چه در تصادف زیاد هستند. تصنیف‌هایی که او ساخت هم اول از تعزیه استفاده کرده بوده همانطور که ردیف‌های آوازی ایران هفت دستگاه و چهار آوازی که الان به طوری رسمی داریم تمام گوشه‌هایش محصول تعزیه است و این هنر تعزیه بوده که منجر شده به اینکه آواز ایرانی شکل گرفته و بعد هم تصنیف‌ها بر آن مبنا شکل گرفته است.

تا قبل از درویش‌خان مطرب آهنگ می‌ساخته البته آن هم مراتبی دارد حالا شاید این خوب نباشد گفتنش یعنی مر، ور و زر این‌ها مراتبی بوده که مثلاً  اگر کلمه خیلی بی‌معنا بوده می‌گفتند: «زر»، اگر یک ذره بی‌معنا بوده می‌گفنتد «ور» و اگر یک معنایی هم داشته می‌گفتند «مر»، تا قبل درویش‌خان اینطور بوده ولی درویش‌خان به طور رسمی می‌آید و تصنیف را می سازد، بعد از آن دیگر چون رسمی شده می‌توان اسم تصنیف‌ساز مذهبی را بگذاریم نوحه‌سرا. البته تصنیف‌ساز مذهبی فقط نوحه‌سرا نیست، چراکه نوحه یکی از قسمت‌های تصانیف مذهبی است، ما سرود داریم، اخیراً که خیلی بخش‌ها اضافه شده مانند سرود، شور، واحد و… .

ما تا قبل از مرحوم ناظم نوحه سرا به این شکل نداشتیم. این‌ها مداح بودند. تا قبل از دوره اخیر یعنی ۲۰- ۳۰ سال گذشته ما به طور تخصصی تصنیف‌سرای مذهبی نداشتیم، تصنیف سرای غیرمذهبی بعد از درویش‌خان زیاد داشتیم، کسانی که آهنگ می‌ساختند، شعر می‌گفتند و خواننده‌های سنتی یا غیرسنتی می‌خواندند،اما یکسری مداح‌هایی مثل مرحوم ناظم و دیگران پیدا شدند، این‌ها برای خودشان نوحه تصنیف می‌کردند و در این ۲۰،۳۰ ساله به خاطر خیلی از عوامل یکی پیشرفت تکنولوژی، خب بالاخره دستگاه‌های صوتی ایجاد شد مداحی گسترده شد ما تصنیف برای مذهبی و یا نوحه‌سرا به طور تخصصی داریم.

اینکه شما فرمودید امروز چطور یکی مثل من ارزیابی می‌کند، در حال حاضر ما در آستانه فصل جدیدی از این ماجرا هستیم و این تحول بسیار بزرگ به عنوان مؤلفه‌ای از مؤلفه‌های مهم فرهنگی خیلی قابل توجه است و به این سادگی نیست که بگوییم مثلاً خوب، بد، متوسط، یعنی ۵ گزینه داشته باشد به نظرم چنین نیست. چرا می گویم مؤلفه‌ مهم فرهنگی چون مقام معظم رهبری فرمودند که یکی از پایه‌های اساسی پیروزی انقلاب اسلامی که یک اتفاق بزرگ بشری است در عصر ما، نوحه‌ها بود. اینکه انقلاب به محرم رسید و از آن محرم و آن نوحه‌هایی که در مثلاً قائله‌ ورامین و تهران خوانده شده پس مولفه مهم و محکمی است از مؤلفه‌های فرهنگی برای همین توضیحش باید توضیح تخصصی باشد.

تصنیف بسیار مهمتر از شعر است

* چرا برخی از شعرا تصنیف سرایان را شاعر نمی‌دانند ؟

اساساً ما خود تصنیف را بشناسیم که تصنیف چیست؟ در حوزه‌ ما معارف و یا هر مفهوم انسانی دیگر به صورت بکر شاید قابل انتقال به توده‌ها نباشد، رسانه‌هایی می‌آیند به کمک این مسائل عرفانی و فرهنگی، یکی از رسانه‌‌ها اصیل تمرین و قوی‌ترینش شعر است، شعر به عنوان یک رسانه می‌آید چه می‌کند؟ می‌آید مفاهیم را برای دیگران قابل پذیرش، قابل درک، جذاب و همه این کارها را انجام می‌دهد، کاری که بقیه‌ رسانه‌ها می‌کنند، پس شعر یک رسانه است. رسانه ما اگر که هنرمند باشند قریب تأثیرشان بسیار زیادتر است. به عنوان مثال یکی از هنرها خوشنویسی است، بنده اگر یک مفهومی را روی یک کاغذی بنویسم بزنم به دیوار این رسانه است، ولی اگر با خط خودش بنویسم اثرش چندین برابر می‌شود شعر هم یکی از هفت هنر است. البته ادبیات را گفتم یعنی داستان و شعر را جدا نکردم ولی یکی از هنرهاست و یکی از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین هنرهای بشری است. بنابراین ما معارفمان را با رسانه‌ شعر می‌آییم به مردم منتقل می‌کنیم که برایشان قابل فهم و جذاب باشد، تصنیف مرحله‌ پیشرفته‌تری است از شعر که هنر دیگری به عنوان موسیقی میاد منزوج می‌شود. به طور کامل و این انتزاج خودش نکته است. اضافه نمی‌شود، یک رسانه‌ دیگری به عنوان موسیقی می‌آید به کمک شعر. بنابراین از این استدلال قابل اثبات است که تصنیف در مرتبه شریف‌تری از شعر قرار دارد، درست برخلاف چیزی که در دوره‌ی ما اتفاق می‌افتد، یعنی تصنیف یک چیز درجه ۲ است و کسی که شاعر است مهم‌تر از کسی است که تصنیف‌ سراست به تبع‌‌ اینکه تصنیف نسبت به شعر بالاتر است. من دلیلی دارم و دلیلم این است که مناقشات منجر به همچین فضایی شده، یعنی من که تصنیف‌ساز هستم به مراتب به جهت هنری به جمیع جهات بسیار ضعیف‌تر از آن آقایی هستم که قله‌ شعر است.  بنده یک تئوری دارم که چند بار گفتم و الان هم عرض می‌کنم، قرن ششم، هفتم، هشتم، مخصوصا هفتم قلمرو اوج شعر فارسی بود، شاید ما در آستانه یک قرن پانزدهمی هستیم که قرار است اوج تصنیف باشد، کسی چه می‌داند، دوره‌ای رسید که ظرفیت‌های نهفته در شعر خودش را نشان داد ما هنوز به دوره‌ای نرسیدیم که ظرفیت‌های تصنیف خودش را نشان بدهد، بنابراین الان جایی هستیم که شعر به لحاظ رتبه و شأن اجل بر تصنیف است منتهی به لحاظ عقلی و استدلالی می‌بینیم که چنین نیست.

یک نکته‌ مهم کسی که فقط تصنیف ساخته باشد می‌داند، اینکه هر آنچه که در شعر است در تصنیف مورد نیاز است. برخلاف تئوری‌هایی که برخی از اساتید می‌گویند کسی که می‌خواهد تصنیف بگوید، لازم نیست همه‌ شعر را بداند. اصلاً تصنیف نباید به پیچیدگی شعر باشد، تمام منابع ادبی، تمام ممارست‌های ادبی، فنون بلاقی، هر چی که در ادبیات ما داریم و به تبعش در شعر داریم در تصنیف لازم است، اما خب آنچه که در تصنیف است همه آن در شعر نیست چون در تصنیف همه‌ ادبیات و یک بخشی از موسیقی است. همه‌ موسیقی در تصنیف نیست، تاریخ موسیقی شاید در تصنیف نباشد ولی تاریخ ادبیات است، بنابراین به لحاظ استدلالی می‌بینیم که ما همه‌ شعر را داریم. یک ظرفیت و یک هنر و یک رسانه‌ دیگر مثل موسیقی به آن اضافه شده است. پس تصنیف بسیار مهمتر از شعر است و یک رسانه‌ پیشرفته‌تری از شعر است. روند ساختنش هم از اینجا می‌فهمیم که ما باید شاعر کاملی باشیم تا برویم سراغ تصنیف، یعنی شعر را به طور کامل می‌خواهیم یک بخشی هم از موسیقی می‌خواهیم.