مهدی عبداللهی:«ایران تا سه سال دیگر پانزدهمین اقتصاد برتر جهان میشود»؛ این خبر کوتاه که از رسانه ملی و به نقل از صندوق بینالمللی پول منتشر شد، در مدت کوتاهی موج گستردهای از واکنشهای عمدتا تردیدآمیز و منفی را در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت. اصل خبر این بود که طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران (GDP) براساس شاخص قدرت خرید در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۱۶۴۴ میلیارد دلار است که این میزان، ایران را در رتبه هجدهم اقتصادهای برتر جهان قرار میدهد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۱ ایران به پانزدهمین اقتصاد برتر جهان تبدیل شود.
گرچه ایران از سال ۲۰۰۸ در رتبه ۱۷ اقتصادهای برتر جهان است، اما با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، در نگاه اول واکنشهای منفی نسبت به این خبر طبیعی بود. حال مساله اصلی چیست؟ آیا واقعا ایران در حال تبدیل شدن به پانزدهمین اقتصاد برتر جهان است؟ و درنهایت اینکه چرا این موضوع با واکنش منفی کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد.
برای پاسخ به سوالهای مطرحشده ضروری است ابتدا بدانیم مبنای صندوق بینالمللی پول برای این ردهبندی و البته پیشبینی چیست؟ طبق تعاریف آماری نهادهای بینالمللی همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، ردهبندی اقتصادهای برتر جهان از طریق محاسبه «تولید ناخالص داخلی براساس شاخص قدرت خرید» تعیین میشود. بر این اساس و طبق تعاریف جهانی، برابری قدرت خرید عبارت است از تبدیل نرخ ارز کشورها به یک پول مشترک و یکسان کردن قدرت خرید ارزهای متفاوت. بهعبارت دیگر، برابری قدرت خرید نظریهای است که نرخهای مبادله بین دو ارز را زمانی در تعادل میداند که قدرت خرید آنها در هر دو کشور یکسان باشد. این به آن معناست که نرخ مبادله بین دو کشور باید به نسبت سطح قیمت سبد ثابتی از کالاها و خدمات برابر باشند. لذا برای محاسبه نرخ برابری قدرت خرید از اطلاعاتی شامل متوسط قیمتهای سالانه اقلام در سطح ملی و هزینههای برآورد شده در تولید ناخالص ملی استفاده میشود.
برای سادهسازی موضوع، با یک مثال شروع میکنیم. «موبایل در ایران گرانتر از دبی است، یا بنزین در ایران ارزانتر از اروپا، ترکیه و کشورهای منطقه است.» این دیالوگ را بارها شنیدهاید؛ این جملات به چه معنی است؟ فرض کنید قیمت یک سبد کالا شامل یک کیلو شیر، یک کیلو گوشت، یک کیلو رب گوجه، یک کیلو تخممرغ و یک کیلو برنج در ایران ۱۵۰ هزار تومان (معادل ۱۵ دلار) باشد و دقیقا همین سبد کالا را بتوان در آمریکا با ۴۵ دلار خرید. در این صورت با تعمیم این سبد کالا به کل اقتصاد کشور میتوان گفت قیمتهای داخلی ایران معادل یکسوم قیمتها در آمریکاست. حال اگر درآمد سرانه آمریکاییها سهبرابر درآمد سرانه ایرانیان باشد، در آن صورت از نظر قدرت خرید، مردم دو کشور در شرایط برابر خواهند بود. بر این اساس برای مقایسه بهتر تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه کشورها معمولا از برابری قدرت خرید (یا اصطلاحا شاخصPPP) برای همسانسازی قیمتهای داخلی کشورها استفاده میکنند که گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول نیز بر همین اساس است.
آیا آمار صندوق بینالمللی پول قابل تردید است؟
بررسی نتایج برخی از پژوهشها نشان میدهد استفاده از نرخ برابری قدرت خرید برای رده بندی اقتصادهای جهان با چند اشکال اساسی مواجه است و میتوان گفت که برخی تردیدهای ایجادشده در زمینه باور آمار اخیر صندوق بینالمللی پول نیز بهواسطه همین اشکالات در روش محاسبه برمیگردد. همانطور که گفته شد شاخص برابری قدرت خرید از یک قانون ساده که به قانون تکنرخی کالا موسوم است، منتج شده و از مقایسه نرخ خرید یک کالا در دو کشور میتوان به برابری ارزهای آنها پی برد. در این میان، دلایلی وجود دارد که همیشه برابری قدرت خرید کارایی تمام و کاملی ندارد. درواقع، تمرکز صرف بر چالش مهم تعدیل نرخ ارز بدون توجه کافی به اهداف کلان اقتصاد کشور با اشکال مواجه است؛ عدم توجه به اهدافی چون نرخ تورم، نرخ بیکاری، کسری تراز پرداختها، مشکلات صادرات و واردات، تعرفههای تجاری، توجه به بهرهوری و کیفیت بیشتر و سایر مولفههای اقتصادی از نکات مهم و حیاتی است که باعث تردید شده است. در پایان اینکه هرچند چندین اشکال اساسی در ارتباط با نحوه محاسبه رتبه اقتصادی کشورهای جهان مطرح شد، با این حال با توجه به اینکه در همه اقتصادهای برتر جهان یکی از شاخصهای اصلی، حجم «تولید ناخالص داخلی» است، تردیدهای به وجود آمده در دیالوگهای اخیر فضای مجازی، فاقد منطق اقتصادی است؛ برای مثال کشورهایی مانند قطر و کویت با جمعیت اندک و تولید نفت و گاز فراوان، دارای بالاترین درآمد سرانه در سطح جهان هستند، اما قطر در سال ۲۰۱۷ با تولید ناخالص ۳۵۳ میلیارد دلار در رتبه ۵۱ اقتصادهای جهان و کویت با ۳۱۵ میلیارد دلار ارزش تولید ناخالص داخلی در رتبه ۵۴ اقتصادهای برتر جهان قرار دارند. حال با توجه به تولید ناخالص داخلی ۱۶۴۴ میلیارد دلاری ایران (براساس شاخص قدرت خرید) در سال ۲۰۱۷، میتوان گفت رتبه اقتصاد ایران در سطح جهان بهواسطه بالا بودن میزان تولید ناخالص داخلی و اندازه اقتصاد ایران است.