آن چه که می خوانید مصاحبه ای مفصل با سعید عزت اللهی هافبک وسط ایرانی تیم یوپن بلژیک است. بازیکنی که در همه این سالها بخشی از موفقیت های تیم کی روش بوده و بازگشتش به پیراهن ملی امیدبخش خواهد بود.
او مفصل درباره خودش ، تیم ملی ، کی روش و ویلموتس و البته دراگان اسکوچیچ سرمربی جدید تیم ملی صحبت کرده است:
*بعد از مدتها به ترکیب یوپن برگشتی و برای این تیم بازی کردی. میخواهم بدانم این مدت که اغلب در لیست بودی اما فرصت بازی به تو نمیرسید، برایت چطور گذشت و با این وضعیت چطور کنار آمدی؟
واقعیت این است که فوتبال همیشه مطابق میل فوتبالیستها پیش نمیرود. این مدت هم برای من سخت گذشت و فشار زیادی را متحمل شدم. در تمرینات سخت تلاش میکردم اما در نهایت این مربی بود که باید تصمیم میگرفت چه کسی بازی کند و چه کسی نه. من هم بعد از یک مصدومیت سخت، منتظر فرصت بودم تا تواناییهایم را نشان بدهم و البته به تیم کمک کنم. هفته قبل مقابل اندرلخت بازی کردم و بعد از اینکه به زمین رفتم عملکرد نسبتاً خوبی به نمایش گذاشتم. نشان دادم به نسبت ابتدای فصل و بعد از مصدومیت، چقدر پیشرفت کردهام و همین باعث شد این هفته هم بازی کنم. هرچند یک موقعیت درست کردم و خودم هم از دست دادم. اگر این توپ را گل میکردم شرایطم بهتر میشد و انگیزهام بیشتر اما قسمت نبود.
*مگر یوپن با چه سیستمی بازی میکند که تو و امید ابراهیمی بهطور همزمان نمیتوانید در ترکیب قرار بگیرید؟
این سؤالی است که سرمربی ما باید پاسخ آن را بدهد. این برمیگردد به سلیقه مربی و ما بهعنوان بازیکن باید از تصمیمات او پیروی کنیم. سیستم بازی ما ۲-۳-۵ است و امید هم یک خط جلوتر از پست اصلیاش بازی میکند. این صلاحدید سرمربی است و او تصمیم گرفته با توجه به سیستم بازی یوپن از ما همزمان استفاده نکند. البته مقابل اندرلخت که من به زمین رفتم حدود ۲۰ دقیقه کنار هم بودیم و فکر میکنم هماهنگی ما راضیکننده هم بود.
*هدف یوپن در این فصل چیست؟
بعد از بردی که این هفته بهدست آوردیم، بقای یوپن در لیگ قطعی شد. البته هنوز دو بازی دیگر در لیگ داریم و بعد از آن بازیهای پلیآف برای حضور در لیگ اروپا آغاز میشود. در دو هفته آینده با دو تیم مدعی و صدر جدولی به نامهای میشلن و بروژ بازی داریم که هر دو برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا میجنگند. فعلاً که تمرکزمان روی این دو بازی است که بهترین نتایج را به دست بیاوریم. بعد وقفهای برای بازیهای ملی وجود دارد و سپس باید خود را آماده حضور در پلیآف کنیم. اگر بتوانیم سهمیه حضور در لیگ اروپا را کسب کنیم، اتفاق خوبی برایمان رقم خواهد خورد.
*تو بخصوص در زمان مربیگری کارلوس کیروش یکی از بازیکنان کلیدی تیم ملی بودی و حتی در دو بازی اخیر یوپن و در دقایق اندکی که به بازی رفتهای تسلط خودت را در میانه میدان نشان دادهای. چرا نمودار فوتبال تو در این دو سال اخیر رو به پیشرفت نبود؟
هیچکس نمیتواند آینده را پیشبینی کند. زمانی که در ردینگ بودم بهعنوان بازیکن ثابت در ترکیب قرار میگرفتم اما مصدومیت باعث شد شش تا هشت ماه بازی نکنم. جام ملتهای آسیا را از دست دادم و بعد از آن نیاز داشتم فضای جدیدی را تجربه کنم تا اعتماد به نفس به بازیام برگردد. بازیکنی که در طول چند ماه دوبار مصدوم میشود و هشت ماه از فوتبال دور میماند، سخت است مثل روز اول به زمین برگردد. مگر اینکه یکی به او اطمینان کند و ترس را کنار بگذارد.
*به همین دلیل یوپن را بهعنوان تیم جدیدت انتخاب کردی؟
بعد از جامجهانی ۲۰۱۸ یوپن مرا میخواست که آن زمان کلود ماکلهله سرمربیاش بود. مرتضی پورعلیگنجی به یوپن رفت و اتفاقاً او هم در جریان بود که این تیم بلژیکی مرا میخواهد. من در آن مقطع ترجیح دادم به انگلیس بروم و برای ردینگ در چمپیونشیپ بازی کنم اما مسئولان یوپن امسال دوباره به من پیشنهاد دادند. به آنها گفتم تازه مصدومیت من برطرف شده اما مرا درک کردند و با من قرارداد بستند. در ابتدا شرایط مناسب نبود و من اصلاً آمادگی بازی ۹۰ دقیقهای را نداشتم اما چهار روز بعد از امضای قرارداد سرمربی از من مقابل استانداردلیژ استفاده کرد؛ آن هم بهعنوان بازیکن ثابت و در شرایطی که بههیچوجه آماده نبودم. در آن بازی شکست خوردیم و بعدها شرایط طوری پیش رفت که در لیگ برتر شانسی به من داده نشد. فقط در جام حذفی که به وقت اضافه کشیده شد و ما بازی را بردیم، ۱۲۰ دقیقه در ترکیب یوپن قرار گرفتم. برای خیلی از بازیها، آنهایی که به تمرین ما میآمدند از من میپرسیدند با این شرایط بدنی چرا به تو فرصت حضور در زمین نمیدهند.
*تو چه جوابی به آنها میدادی؟
من بهعنوان بازیکن باید صبر میکردم تا فرصتی پیش بیاید و خودم را اثبات کنم. در این دو بازی اخیر، نظر سرمربی یوپن نسبت به بازی من مثبت بود و فکر میکنم گام بزرگی برداشتهام. من بعد از مصدومیت طولانی برگشتم و فکر میکنم کسی جز خودم نمیتوانست شرایط را درک کند. هر بازیکنی دوست دارد در یک باشگاه بزرگ و لیگی معتبر بازی کند. ما از خانواده و کشورمان دور هستیم اما برخی اوقات شرایط با همدیگر نمیخواند. بحث مقایسه نیست اما یک نمونه خارجی برای شما بگویم؛ گرت بیل مدتها برای رئال بازی نمیکرد و بحث جداییاش هم مطرح بود اما به یکباره برگشت و یک برگردان زد تا تیمش قهرمان شود. این وضعیت برای همه فوتبالیستها هست اما ما جز اینکه تلاش کنیم، راه دیگری نداریم. دیدید که علیرضا جهانبخش هم مدتها تلاش کرد تا توانست نظر گراهام پاتر را عوض کند و در نهایت هم گلهای زیبایی به ثمر رساند تا جایگاهش در برایتون تثبیت شود.
*درست است زمانی که در ردینگ بازی میکردی بعد از درخشش در چند دیدار از لیدزیونایتد پیشنهاد دریافت کردی؟
صحبتهایی شده بود اما مصدومیت بدموقع باعث شد شرایط پیچیده شود. دیگر کسی ریسک نمیکرد روی بازیکنی که هشت ماه مصدوم است سرمایهگذاری کند. یک مقدار سخت بود بازیکن مصدوم را بیاورند و در یک لیگ سخت و پرفشار پای او بمانند. به همین خاطر لیگ بلژیک را انتخاب کردم تا اعتماد به نفس پیدا کنم. دوباره امیدوارم بتوانم به لیگهای بهتر بروم و دوباره به همان بازیکنی تبدیل شوم که انتظارش را دارم.
*بعد از انتخاب مارک ویلموتس و در شرایطی که تازه از آسیبدیدگی رها شده بودی، برای بازی مقابل سوریه و کرهجنوبی به اردوی تیم ملی دعوت شدی و بعد از آن دیگر خبری از تو نشد. میگویی چه اتفاقی افتاد که از تیم ملی دور شدی و اثری از نام تو در لیستهای ویلموتس نبود؟
اتفاق خاصی نیفتاد و صلاحدید ویلموتس بود. ایشان میدانست و مسئولان هم به او توضیح دادند که من بهتازگی مصدوم بوده و تازه به زمین برگشتهام. اتفاقاً خودش هم با من حرف زد و گفت با توجه به اینکه مصدوم بودی، نمیخواهم روی تو فشار بیاورم. ویلموتس گفت به همین خاطر تو را بهعنوان بازیکن تعویضی به زمین میفرستم تا از نظر بدنی کمکم آماده شوی. جلوی سوریه و کرهجنوبی بازی کردم اما بعد از آن درگیر انتخاب تیم در فصل نقلوانتقالات بودم. در همان تاریخ بازیهای ملی هم برگزار میشد و برای ویلموتس مهم بود که بازیکن در باشگاهش بازی کند. برای ویلموتس فرقی نمیکرد که بازیکن در کدام لیگ حضور دارد، مهمترین مسأله برای او حضور در ترکیب بود. هم من و هم علیرضا جهانبخش به یکباره از لیست کنار گذاشته شدیم. من حرف خاصی نمیتوانم بزنم، چون ویلموتس سرمربی تیم ملی بود و باید به او احترام بگذارم. بهعنوان نمونه ما دوره قبل با تیم ملی خیلی راحت راهی جامجهانی شدیم اما حفظ این روند سخت بود چون داشتههای خود را در کادر فنی از دست دادیم و حالا باید با استرس بازیها را ادامه بدهیم. البته تیم ملی نتایجی گرفته و اتفاقهایی افتاده که صحبت در موردش اصلاً مهم نیست. باید بیشتر به آینده فکر کنیم و اینکه با همدلی و کمک مسئولان بتوانیم دوباره به اهدافمان برسیم.
*زمان مربیگری کارلوس کیروش اما شکل دیگری از برخورد با بازیکنان مصدوم را میدیدیم. بهعنوان نمونه یادم هست مرتضی پورعلیگنجی با عصا هم در لیست حضور داشت و به تمرین میآمد تا زیر نظر پزشکان مداوا کند. این یک دلگرمی برای بازیکنان تیم ملی بود که همیشه تلاش میکردند تیم ملی به موفقیت برسد. زمان ویلموتس اما از این خبرها نبود. درباره این موضوع کمی توضیح بده.
این برمیگردد به توانایی، تجربه و سطح فکری یک مربی که چطور به بازیکنان انگیزه بدهد. نتیجهاش هم میشد بازگشت پرانگیزه همان بازیکنان مصدوم و اینکه تمام تلاشش را انجام میداد تا پاسخ لطف مربی را بدهد. زمان کیروش اگر بازیکنی بازی هم نمیکرد، دلش با تیم ملی بود و از روی نیمکت هم برای همپستیاش خوشحال میشد. سطح مدیریتی و فکری کیروش اینگونه بود و شاید یکی از دلایل اعتماد و اعتقاد بازیکنان به او هم این موضوع بود. من حتی میتوانم در این مورد مثال هم بزنم. دوره کیروش بودند بازیکنانی که تیم نداشتند و در هیچ باشگاهی بازی نمیکردند اما او به آنها اعتقاد داشت و به تیم ملی دعوتشان میکرد. او میخواست این نکته را ثابت کند که وقتی بازیکن برای تیم ملی تلاش میکند، تیم ملی هم باید بازیکن را ساپورت کند تا از شرایط سخت خارج شود. متأسفانه آقای ویلموتس روش دیگری داشتند اما خب نتایج خودش بهترین قاضی است و اگر بخواهیم در این مورد مقایسه کنیم مشخص میشود کدام روش درست بوده و کدام نه.
*انگار با توجه به مصدومیت یکی دو بازیکن، قرار بود برای بازی با عراق به تیم ملی دعوت شوی اما این اتفاق رخ نداد. دلیل خاصی داشت؟
صحبت شده بود و با من تماس میگرفتند و میپرسیدند که چه زمان در لیگ بازی دارید و آیا میتوانی بیایی یا نه. در نهایت اما جایی در لیست نهایی نداشتم و از این بابت گله هم ندارم. همیشه و در تمام تیمهایم به تصمیم مربی احترام گذاشته و هیچوقت شکایت نکردهام. سعیام این است که کار خودم را بکنم و تمرکزم روی موفقیت و انجام بهترین بازی در زمین باشد. الان هم این اتفاقها گذشته و بهتر است درباره آینده صحبت کنیم چون حرفهای قدیمی دردی را دوا نمیکند.
*بعد از مارک ویلموتس، دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. مربی کرواتی که سابقه بازی زیر نظر او را در ملوان داری. تو البته آن زمان بیشتر در خدمت تیمهای ملی نوجوانان و جوانان بودی و کمتر در تمرینات ملوان شرکت میکردی. با این حال اما از اسکوچیچ شناخت کاملی داری. نظرت درباره انتخاب او به عنوان سرمربی تیم ملی چیست؟
من آن زمان درگیر حضور در اردوی تیمهای پایه ملی بودم و فقط دو، سه روز در هفته میتوانستم با ملوان تمرین کنم. از شانس ما هم آن روزها ملوان باید در لیگ بازی میکرد. در یک سالی که با دراگان اسکوچیچ کار کردم، نه تنها من بلکه همه بازیکنان از او رضایت کامل داشتند. دراگان از نظر فنی به ملوان و بازیکنان خیلی کمک کرد. از آن به بعد هر وقت درباره اسکوچیچ صحبتی شده، گفتم که از لحاظ فنی و شخصیتی در سطح بالایی قرار دارد چون او به عنوان بازیکن در لالیگا حضور داشته و پیراهن دو باشگاه را پوشیده.
در مربیگری هم کارنامه خوبی دارد و در کرواسی و حوزه خلیج فارس کار کرده، ضمن اینکه دراگان سالهاست که در لیگ ایران حضور دارد و با سبک فوتبال بازیکنان ایرانی آشنایی کامل دارد. در بحث شخصیتی هم او انسان کاملی است و همین مسأله میتواند روی نوع ارتباط اسکوچیچ با بازیکنان تأثیر مثبت بگذارد. فقط امیدوارم همه تلاش کنند؛ از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش گرفته تا همه بازیکنانی که در مجموعه قرار میگیرند. باید همدل شویم تا به جام جهانی برویم. حیف است نتوانیم در این تورنمنت مهم شرکت کنیم، چون مردم با صعود تیم ملی جشن میگیرند و شاید همین مسأله مقداری از مشکلات کنونی آنها را از بین ببرد و ذهنشان را کمی آزاد کند.
*اما خیلی از منتقدان معتقدند اسکوچیچ در حد و اندازههای تیم ملی نیست.
من کلاً به رزومه اعتقادی ندارم، چون هر کسی با توجه به پست یا سمتی که میگیرد، تلاش میکند بهترین نتیجه را بهدست بیاورد. اینکه الان بخواهیم اسکوچیچ را با سایر مربیان مقایسه کنیم کار درستی نیست. امیدوارم منتقدان هم اجازه بدهند اسکوچیچ کارش را شروع کند و به او زمان بدهند، نه اینکه هنوز کارش شروع نشده چنین فضایی را به وجود بیاورند. اسکوچیچ را وقتی باید نقد کنند که کارش را شروع کرد و نتیجه نگرفت. تمجید از کارلوس کیروش هم زمانی آغاز شد که او نتایج درخشانی با تیم ملی کسب کرد. بنابراین به اسکوچیچ زمان بدهیم تا کارش را آغاز کند. بعد از بازیهای تیم ملی، اگر او نتیجه نگرفت منتقدان نقد را شروع کنند.
*تو که تجربه بازی زیر نظر اسکوچیچ را داری، مهمترین خصوصیت مثبت او چیست؟
اسکوچیچ از کرواسی میآید و مربیان این کشور خیلی سختکوش هستند. به نظرم دراگان هم سختکوش و باهوش است و برای تیمهایش خیلی وقت میگذارد. بخصوص در رده ملی خیلی مهم است که یک مربی تشنه کار کردن باشد. اسکوچیچ اما وقت میگذارد و حریفان را آنالیز میکند تا نقاط ضعف و قوت تیم خودش و حریف را بشناسد. او الان که مربی تیم ملی شده، قطعاً سه برابر تلاش خواهد کرد تا به موفقیت برسد. با اینکه در ملوان امکانات آنچنانی وجود نداشت اما اسکوچیچ وقت میگذاشت، تمام نکات را میگفت و به معنای واقعی کار میکرد. این اهمیت دارد که مربی بیخیال نباشد که خوشبختانه دراگان اینطور نیست. به شخصه امیدوارم اگر در تیم ملی باشم نکتههای جدیدی از اسکوچیچ یاد بگیرم.
*البته طی روزهای گذشته از اسکوچیچ این ایراد را هم گرفتهاند که در عصر اینترنت چرا به اروپا رفته و بازی لژیونرها را از نزدیک دیده. نظرت در این باره چیست؟
من نشنیدم اما اگر اینطور باشد واقعاً خندهدار است. در دنیا این یک کار روتین است که مربیان ملی به کشورهای مختلف میروند و عملکرد بازیکنان خود را زیر نظر میگیرند. اتفاقاً در ابتدای کار این یک نکته مثبت برای اسکوچیچ بود، درست برخلاف ویلموتس. همین حرکت باعث میشود تا در تیمهای باشگاهی هم روی بازیکنان حساب دیگری باز کنند و بدانند که آنها برای مربی تیم ملیشان ارزشمند هستند. این کار میتواند به سود تیم ملی باشد و هنوز هم نمیدانم چرا نسبت به این مسأله انتقاد شده است.
*گفتی موقعیت حساس. نتایج آینده تیم ملی را چطور پیشبینی میکنی؟
فوتبال را نمیتوان پیشبینی کرد. هر کسی میگوید میتواند نتایج را از حالا اعلام کند دروغ گفته است. من معتقدم فوتبال در آسیا پیشرفت کرده و دیگر هیچ حریفی حتی برای تیمهای قدرتمند آسان نخواهد بود. یادمان نمیرود چند سال قبل مالدیو توانست کرهجنوبی را با نتیجه یک بر صفر شکست بدهد. به همین دلیل نباید هیچ حریفی را دست کم گرفت. حتی تیمهایی نظیر کامبوج و هنگکنگ که به نظرم نسبت به گذشته پیشرفت کردهاند. البته با همه این موارد، باید با تمام قوا به مصاف عراق و بحرین برویم تا از این مرحله به سلامت عبور کنیم.
*تو در نقل و انتقالات نیمفصل و زمانی که کمتر در ترکیب یوپن قرار میگرفتی، از تیمهای ایرانی پیشنهاد بازی دریافت کردی. کمی درباره آنها توضیح میدهی؟
من هم مثل شما از طریق رسانهها خواندم، چون هیچ باشگاهی به طور رسمی به من پیشنهاد نداد. من همیشه دوست دارم صادقانه حرف بزنم. چند باشگاه با من تماس گرفتند اما به صورت رسمی پیشنهادی برای یوپن نیامد. شاید آنها با من تماس گرفتند تا نظرم را بدانند و اینکه آیا علاقه دارم به لیگ ایران برگردم یا نه.من اما میخواستم بمانم و بجنگم. آنهم با توجه به سن و سالی که دارم و همچنین تجربه حضور چندین ساله در اسپانیا، روسیه، انگلیس و حالا بلژیک. علاقهمند بودم بمانم و امیدوارم در آینده بتوانم بیشتر بازی کنم و به بازیکن مهمی برای یوپن تبدیل شوم.