یکی از این خوشبختیهای کوچک این است که کودکان ما مجبور نیستند برای مرد شدن، سنتهای عجیب و غریب و دردناکی را انجام دهند! در حالی که در یک سری از جوامع یک سری سنتهای وحشیانه برای انتقال پسربچهها از دوران کودکی به دنیای مردانگی وجود دارد که شاید باورشان برایتان سخت باشد. البته که مراسم و سنت های عجیبی در سراسر دنیا در مورد زنان نیز وجود دارد و شاید یک روز در مورد آن مراسم نیز مطلبی نوشتیم، اما تمرکز ما در این مطلب روی سنتهایی است که در طی آنها یک پسربچه به یک مرد واقعی تبدیل میشود! آماده هستید که با بعضی از این مراسم دردناک و عجیب و غریب آشنا شوید؟ پس با ما همراه باشید!
مورچه گازی و دستکش
این رسم یکی از ناخوشایندترین سنتهای این لیست برای اثبات مردانگی است! به گفته دانشمندان، مورچه گازی در بین همه مورچهها نیش بدتری دارد و بعضیها معتقدند که درد حاصل از نیش آنها تا ۲۴ ساعت ادامه دارد. اما این درد زیاد که دانشمندان از آن حرف میزنند، فقط مربوط به نیش یک عدد مورچه گازی میشود و نه تعداد بیشتری از آنها! غمانگیز بودن این رسم عجیب و غریب مردانه نیز به خاطر همین درد زیاد نیش مورچههای گازی است. پسران قبیلهای به نام ساتارماوه در برزیل مجبور هستند که در سنین بلوغ دستشان را درون یک دستکش پر از مورچه گازی کنند و ۱۰ دقیقه به همان حالت بایستند، بدون اینکه هیچ گونه صدایی از آنها بلند شود. با این کار پسران بیچاره از مرحله کودکی به جوانی وارد میشوند و توسط قبیله به عنوان مردان واقعی شناخته میشوند. شاید برایتان عجیب باشد، اما مردان قبیله بعضی از این پسران را مجبور میکنند که این کار را بیش از یک بار انجام دهند تا بزرگشدن آنها را بپذیرند. حالا تصورش را بکنید که نیش یک عدد مورچه گازی به این اندازه درد زیادی دارد، این پسران طفلکی باید درد این تعداد مورچه گازی را تحمل کنند تا صرفا نشان دهند که بزرگ شدهاند!
پرش از ارتفاع
این سنت تا حدی شبیه به بانجی جامپینگ است، اما از آن بسیار ترسناکتر و التبه خطرناکتر است! مردم واناتو هر ساله در زمان درو محصولات این کار را انجام می دهند، اما انجام این سنت فقط از مردان انتظار میرود! هر ساله مردم روستاها یک برج چوبی جدید می سازند و مردان باید از ارتفاع ۳ تا ۳۰ متری آن بپرند. مردانی که میخواهند جزئی از جشن باشند داوطلب میشوند و از برج چوبی بالا میروند تا به بالای برج برسند و بعد خودشان را از بالا به پایین پرتاب می کنند و سرعتشان به ۲۰ متر بر ثانیه می رسد و تا جایی که میتوانند به زمین نزدیک می شوند. اما اشتباه اول آن ها اشتباه آخرشان خواهد بود و هر اشتباه کوچکی می تواند به جراحتهای سنگین و حتی مرگشان منجر شود. علاوه بر اینکه این کار برای جشن درو محصولات صورت میگیرد، برای پسران نوجوان به منزله ورود به دوران جوانی و مرد شدن تلقی میشود.
خونریزی بینی
اگرچه خونریزی بینی اتفاق آزاردهنده ای است، اما آنقدرها هم سخت نیست و بدترین اتفاقی که برای یک نفر می افتد تلقی نمیشود و خیلی وقتها بدون هیچ گونه دردی به صورت طبیعی برای آدم ها اتفاق میافتد. اما این بدین معنی نیست که سنت خونریزی بینی که مربوط به مردم قبیله سامبیا در پاپوا گینه نو است، سنت عجیب و غریب و آزاردهندهای نیست! خونریزی بینی در حالی اتفاق بدی نیست که طبیعی رخ داده باشد، نه اینکه از روی قصد کاری کنند که بینی دچار خونریزی شود! در این قبیله پسران را به یک درخت می بندند تا راه فراری نداشته باشند و بعد یک تکه از یک گیاه تیز مثل نی را آنقدری در بینی پسربچه های بیچارهشان فشار می دهند تا بینیشان به خونریزی بیفتد تا بالاخره بعد از این سنت عجیب و غریب به عنوان یک مرد واقعی توسط قبیله پذیرفته شوند!
مسابقه شلاقزنی
با اینکه این سنت کار ناخوشایند، وحشیانه و دردناکی به نظر میرسد، باید قبول کنیم که درک آن به عنوان سنتی برای تبدیل پسربچه ها به دنیای مردانگی نسبت به بعضی از روش های دیگر این لیست راحت تر است. مسابقه شلاق زنی در بین مردمان قبیله فولا در آفریقا مرسوم است و در طی آن دو پسر بچه با شلاق به جان یکدیگر می افتند و یک جنگ واقعی بین آن ها رخ می دهد تا بتوانند خودشان را به رخ مردمان قبیله بکشند و مردانگی خودشان را نشان دهند. مسابقه شلاق زنی بر خلاف دیگر روش های این لیست برای اثبات مردانگی، در طی یک عمل فیزیکی انجام میشود و مثل بقیه روش ها جنبه روحانی ندارد. جالب است که بدانید پسرانی که با شلاق با یکدیگر جنگ می کنند، از روستاهای متفاوتی هستند و این بدین معناست که این مسابقه ها جنبه رقابت قبیله ای نیز دارند و برای اثبات برتری یک قبیله به قبیله دیگر نیز انجام می شود. بدتر از همه اینکه این شلاق ها نوک های تیزی نیز دارند و به همین دلیل دردی که بر اثر اصابت شلاق به جان پسربچه های بیچاره این قبیله می افتد، غیر قابل تحمل است. گذشته از همه اینها، پسرهای طفلکی حتی نباید دردشان را در صورتشان نشان دهند تا یک مرد واقعی تلقی شوند و این کار را سختتر هم میکند!
تیغ زدن روی بدن
تیغ زدن روی بدن با روشی شبیه به تتو انجام می شود، اما از آن در بعضی از مناطق دنیا برای اثبات مردانگی پسربچه ها و گذرشان از دوران کودکی به بزرگسالی استفاده می شود. اقوام رودخانه سپیک این سنت عجیب و غریب را به وحشتناکترین شکل ممکن اجرا می کنند. در طی این مراسم افراد مسن قبیله با تیغ روی بدن پسر بچهها تیغ میاندازند و بدنشان را زخمی میکنند تا پوست پسر بچه ها شبیه به پوست تمساح شود! جالب است بدانید مردم این قبیله ها معتقدند که روح این تمساح تشکیل شده روی پوست پسربچه ها، کاری می کند که پسربچه ها به مرد تبدیل شوند و وارد دنیای بزرگسالیشان شوند. البته که این تیغ زدن بخش کوچکی از یک مراسم بزرگ برای تبدیل پسربچه های قبیله به مرد واقعی است و این پسربچه ها باید دردهای بیشتری را برای گذر از کودکی به بزرگسالی تحمل کنند تا بالاخره در انتهای جشن به عنوان یک مرد توسط بزرگترهای قبیله پذیرفته شوند و با آن ها مثل یک کودک برخورد نشود.
شکار شیر
این سنت عجیب و غریب برای مرد شدن پسربچه ها مثل خیلی از سنت های دیگر این لیست از بین رفته است و دیگر انجام نمی شود. چراکه با مداخله دیگر کشورها این سنت عجیب و غریب کنار گذاشته شد تا جان شیرها در خطر نباشد و به همین دلیل دیگر این سنت به این شکلی که می گوییم، انجام نمی شود. اما در گذشته نه چندان دوری، قبیله ای به نام ماسای، جنگاورهای خود را هر ۶ تا ۱۰ سال عوض می کردند تا همیشه مردان تازه نفسی برای جنگ داشته باشند. برای این کار پسران جوان وارد کمپ جنگاوری می شدند تا قدرت خودشان را با شکار کردن یک شیر نشان دهند. البته همان طور که گفته شد این بخش از سنت مردم این قبیله به دست فراموشی سپرده شده است تا حقوق حیوانات زیر سوال برده نشود و از انقراض شیرها جلوگیری شود که البته جای شکرش باقی است!
پرش از روی گاو
این سنت شاید یکی از عجیب ترین سنت های این لیست برای تبدیل پسربچه ها به مرد واقعی است. در اتیوپی، پسران جوان باید در یک سنت عجیب و غریب شرکت کنند و سه بار از روی چهار گاو درشت اندام بپرند تا به یک مرد واقعی تبدیل شوند. اما تا این جای کار که خیلی سنت بدی به نظر نمی رسد و جالب هم هست! اما مسئله ای که باعث عجیب شدن این سنت می شود این است که در این سنت، زنان به جای مردان زجر می کشند! چراکه در طول برگزاری این رسم یک گروه از دختران جوان که معمولا از بستگان و دوستان پسری که می خواهد مرد شود هستند، شروع به پریدن و پایکوبی می کنند و قبل از اینکه مراسم پریدن آن پسر روی گاو شروع شود؛ خودشان با دست خودشان چوب هایی به دست یکی از مردان قبیله می دهند تا کتکشان بزند تا خون از همه جای بدنشان سرازیر شود! دختران قبیله با این کار نشان می دهند که حاضر هستند درد را به خاطر مرد شدن پسران قبیله تحمل کنند! اما اینکه چرا باید در سنت مرد شدن یک پسربچه، دختربچه ها و زنان درد بکشند، اصلا دلیل مشخصی ندارد.
مراسم کشتن برده
در تمدن باستانی اسپارتا، تنها کاری که باعث می شد پسربچهها مرد تلقی شوند، این بود که به یک سرباز تبدیل شوند که البته اصلا کار آسانی نبود.از همه بدتر اینکه پسربچهها نمی توانستند به انتخاب خودشان سرباز شوند و قبل از اینکه عقلشان برسد، در سن ۷ سالگی وارد آموزشهای سنگینی می شدند تا در طول یک دهه بعد به سرباز تبدیل شوند. این کودکان بیچاره از خانوادههایشان جدا می شدند و هر روز زندگیشان را تا سن ۱۸ سالگی به تمرین و ممارست برای تبدیل شدن به یک جنگجو سپری می کردند. وقتی هم که به سن ۱۸ سالگی می رسیدند، باید در طی یک سنت عجیب و غریب، یک برده را می کشتند تا به عنوان یک سرباز و یک مرد در قبیله شان پذیرفته شوند. برای برگزاری این مراسم برده ها را به حومه شهر می بردند و فقط یک چاقو در اختیارشان می گذاشتند و سربازان تا شب منتظر می ماندند تا به آنها حمله کنند و با کشتن یک برده، مرد شدن خودشان را به اهالی قبیله نشان دهند!
مراسم آویزان کردن پسربچه ها از قلاب
مراسم آویزان شدن از قلاب یکی از رسم و رسومهای قبیله آمریکایی ماندانس بوده است و یکی از ناخوشایندترین مراسم مردانگی در سراسر دنیا تلقی می شود. اگر فکر می کنید که طاقت خواندن مطلبی در مورد این مراسم دردناک را ندارید، بهتر است که ادامه این پاراگراف را مطالعه نکنید و ادامه متن را از پاراگراف بعدی بخوانید! وقتی که یک پسربچه در قبیله ماندان آماده مرد شدن بود، در یک مراسم عجیب و غریب برای مردانگی شرکت می کرد. اول از همه باید سه روز تمام را بدون خوردن هیچ گونه آب و غذایی سپری می کرد تا برای ادامه مراسم آماده شود.بعد از تحمل سه روز گرسنگی، یک سری سوراخ ها در روی بدن پسربچه نگون بخت و روی سینه، کمر و شانه هایش ایجاد می شد و بعد با همان سوراخ ها از طناب آویزان می شد. شاید باورش برایتان سخت باشد، اما از این پسربچه ها انتظار می رفت که هیچ گریه و زاری نکنند و آنقدری درد را تحمل کنند تا از حال بروند. بعد از بیهوش شدنشان، این پسربچه ها از طناب جدا می شدند و بعد انگشتانشان را به عنوان قربانی خدایان قطع می کردند. اما این مراسم دردناک در همین جا ختم نمی شد و روستاییان با نهایت بی رحمی سیخ هایی که در بدن این پسربچهها فرو رفته بود را از تنشان بیرون می کردند تا در نهایت این پسربچهها را به عنوان یک مرد واقعی در قبیله اعلام کنند!
مراسم قربانی کردن دشمن
به نظر می رسد که هر چه به دوران قبلی در طول تاریخ مراجعه می کنیم، مراسم مرد شدن پسربچه ها وحشیانه تر و عجیب تر می شود و خوشبختانه در حال حاضر، خیلی از این رسمها فراموش شده است و مرد شدن پسربچه ها دیگر آنقدرها سخت نیست! در طول امپراتوری آزتک، همه پسران باید یک سری آموزش های نظامی را بعد از تولد ۱۷ سالگیشان می دیدند. این آموزش وقتی به اتمام می رسید که این پسربچهها قادر بودند که یک دشمن را بگیرند و او را به روستا برگردانند و در نهایت آن ها را قربانی کنند. در صورت انجام این عملیات با موفقیت، این پسربچهها به مرد تبدیل میشدند و اگر می خواستند که رتبه برتری در قبیله کسب کنند و به عنوان جنگاور جگوار یا عقاب شناخته شوند، باید به این کشت و کشتارهایشان ادامه می دانند. جالب است بدانید که این پسربچه ها برای تبدیل شدن به جنگاور عقاب باید ۱۲ دشمن مختلف را دستگیر می کردند و آنها را با دست خودشان قربانی می کردند!
مراسم تولد دوباره پسربچه به عنوان یک مرد
پسربچههای قوم ماردودجارا در استرالیا مجبور بودند که برای تبدیل شدن به مرد واقعی، مراسم دردناکی را تحمل کنند. وقتی این پسربچه ها به سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی می رسیدند، این مراسم وحشیانه روی آن ها انجام می شد و یکی از دندان های جلوییشان کشیده می شد و حفره های بینیشان سوراخ می شدند و مسلما این کارها بدون هیچ گونه داروی بی حسی انجام میشد. مراسم تولد دوباره به این معنا بود که این پسربچهها مرده تلقی میشدند و حق نداشتند در طی انجام این مراسم فریاد بکشند و یا حتی حرفی بزنند! بعد از این مراسم به شکار می رفتند و بعد با بدنی پوشیده شده از خون به روستایشان بر میگشتند تا بالاخره به عنوان یک مرد واقعی توسط مردان قبیله پذیرفته شوند.
مراسم ویسوکان
وقتی که پسربچه های قبیله هندی آکگونکوئین برای مرد شدن آماده بودند، به منطقهای در خارج از روستا برده می شدند و شروع به نوشیدن ویسوکان می کردند. این نوشیدنی از گیاهی به نام دام شیطان گرفته می شد و باعث ایجاد حالت های توهمزایی در پسر بچه ها می شد که به اعتقاد مردان قبیله، باعث فراموش شدن خاطرات کودکی پسربچه ها می شد و آن ها را برای ورود به دوران جدید زندگیشان آماده می کرد. این مراسم به مدت ۲۰ روز انجام می شد و در طول این ۲۰ روز مدام این نوشیدنی به خورد پسربچه ها داده می شد. متاسفانه بعضی از پسربچه های این قوم به خاطر خوردن همین نوشیدنی به فراموشی مطلق مبتلا می شدند و نام و زندگیشان را فراموش می کردند. بعضی از آن ها نیز بر اثر خوردن این نوشیدنی جانشان را از دست می دادند. با همه این صحبت ها، سوال این است که واقعا ارزشش را داشت که به خاطر برگزاری یک مراسم خیلی از جوانان قومشان را از دست می دادند و یا آن ها را به یک بیماری مادام العمر مبتلا می کردند؟!
مراسم رنج شکار
این رسم یک سنت عجیب و غریب بوده است که توسط قوم ماتیس در برزیل انجام می شده است و آنقدر رسم سختی است که واقعا مردان را از پسربچهها متمایز می کرد و در طی آن فقط گروهی از پسربچه ها می توانستند به مقام مرد شدن برسند. در این مراسم انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب و خطرناک انجام می شد تا قدرت شکارچیان افزایش پیدا کند و آن ها را برای مقابله با هر خطری در جنگل آماده کند. در طی این مراسم، پسربچه های قبیله باید شیره تلخ یک گیاه را در چشمان خودشان می ریختند و زهر وزغ را قورت می دادند تا تمام محتویات معده شان خالی شود و بدنشان پاک شود. بعد از این هم همدیگر را با برگ های خاردار و گزنده می زدند.جالب است بدانید سم وزغی که این پسربچه های می خوردند، یک سری آمینو اسید داشتند که سیستم ایمنی بدنشان را ارتقا می داد و در برابر بیماری ها مقاومشان می کرد. این مسئله بدین معناست که گذشته از عجیب بودن این رسم، این کارها در نهایت باعث بهبود سلامتیشان میشده است و مثل باقی رسمها، فقط باعث زجر دادنشان نمیشده است!
مراسم روسفرینگ
این مراسم با فاصله خیلی زیاد از دیگر مراسم این لیست، عقلانی ترین روش برای گذر پسربچه ها از کودکی به دنیای مردانگی است و منشا همین مراسمی است که در دنیای امروز نیز در زمان بزرگ شدن بچهها برگزار میشوند. این مراسم زمانی برگزار میشود که مدرسه کودکان، چه دختر و چه پسر تمام می شود و یک مهمانی برای آن ها گرفته می شود. امروزه این مراسم در فرهنگ نروژیها نیز برگزار می شود و جشن بزرگی در زمان بزرگ شدن کودکان و تمام شدن تحصیلاتشان برگزار می شود. جالب است بدانید در طی برگزاری این مراسم در جوامع مدرن، مشکلات عدیده بسیاری مثل مزاحمتهای خیابانی اتفاق می افتد و به همین دلیل است که رسم خیلی خوبی تلقی نمیشود.
مراسم جستجوی بصیرت
مراسم جستجوی بصیرت با آنچه در دهههای اخیر در تلویزیون و فیلمها نمایش داده شده است، تفاوت زیادی دارد. این مراسم که در قومهای آمریکایی برگزار می شده است، در فیلم ها به این صورت نمایش داده شده است که در طی آن پسربچه ها باید یک سفر تنهایی را در طول یک صحرا تجربه می کردند و در طول مسیرشان فقط از کاکتوس ها و دیگر گیاهان توهمزا به عنوان خوراک استفاده می کردند. در حالی که مراسم جستجوی بصیرت مراسمی بوده است که پسربچه ها باید از روستایشان فاصله می گرفتند و سفری چند روزه را تجربه می کردند تا کمی فکر کنند و راه زندگیشان را پیدا کنند. وقتی که سفرشان به اتمام میرسید و متوجه می شدند که باید زندگیشان را به عنوان یک فرد بزرگسال چگونه ادامه دهند، به عنوان یک مرد واقعی در قبیله پذیرفته میشدند.