برای گریز از این بحران، مدیران سیما تصمیم گرفتند تا با کپیبرداری از برنامههای محبوب خارجی، یا اصطلاحا بومیسازی آنها برای سیما جذابیتی دست و پا کنند. برنامه اخیر احسان علیخانی با عنوان عصر جدید نمونهای از همین نوع برنامهها است. فارغ از همه این نکات منفی و مثبت درباره «عصر جدید» مهمترین پرسش کماکان درباره این برنامه تبیین لزوم این حجم از «کپیبرداری» در تولید یک برنامه «استعدادیابی» است.
به خصوص که تلویزیون سالهاست در این زمینه دست به آزمون و خطا زده و تلاشهای متعددی در زمینه تولید برنامههای استعدادیابی (با کپیبرداریهای تاحدودی نامحسوس!) در حوزههای مختلف داشته و امروز احتمالا انتظار توضیح و استدلال برای رسیدن به این «نسخهبرداری عین به عین» چندان بیراه نیست.
استفاده از پلتفرمهای استاندارد و تا حدودی مشترک در برنامهسازی اتفاقی مرسوم در صنعت «سرگرمی» و تولیدات تلویزیونی در جهان است اما عطش برنامهسازی مانند شبکههای ماهوارهای که مدتی است در شبکههای مختلف تلویزیون به راه افتاده و احتمالا بیارتباط با معضل «افت مخاطب» نیست، فراتر از استفاده از قالبها و بهنوعی تن دادن به قالبها است. نمونه موفق برنامههایی مانند «حالا خورشید» و «خندوانه» بهخوبی موید این واقعیت است که میتوان در قالبهای استانداردجهانی یک «برنامه خلاقانه ایرانی» تولید کرد و این طبیعتا متفاوت از بازسازی یک برنامه کاملا خارجی صرفا «به زبان فارسی» است! این در حالی است که این شیوه برنامهسازی گویا برای نوروز امسال هم در اولویت سیما قرار دارد. گویا برنامه «ستارهساز» که قرار است نوروز ۹۸ روی آنتن برود نیز برنامهای مربوط به حوزه استعدادیابی است که البته منتقدان میگویند این برنامه نیز از روی نمونههای موفق خارجی کپی برداری شده است.
اگرچه صرف مشابهسازی یا اقتباس از برنامههای موفق خارجی بد نیست اما باید توجه کرد که جذب مخاطب از این مسیر و تسلیم کامل دربرابر قالبهای آزموده نشاندهنده خالی بودن دستاوردهای سیما در طول چهار دهه برنامهسازی است. برای عبور از این ابهامات و اثبات دستاوردهای مثبت مسیر بسیار دشواری پیش روی سیما است.