داور سوت پایان را به صدا در آورد و تماشاگرانی که در ورزشگاه مانده بودند در حال خروج شروع به شادی کردند. در این مسیر با کسانی که هنوز در راهرو و جلوی در بودند برخورد کردند چون آنها در حال بازگشت بودند و میخواستند بدانند چه اتفاقی افتاده است. هواداران میخواستند مطمئن شوند چه تیمی گلزنی کرده و آیا پیروزی ۲ بر صفر تیمشان رقم خورده است یا نه.
این برخورد میان هوادارانی که با شدت از دو جهت مختلف میآمدند شدید بود. البته یک برخورد نبود و به راهروها و پلههای ورزشگاه هم کشیده شد. آنهایی که از عقب میآمدند جمعیت زیادی که میان یک گروه دیگر متوقف شده بودند را هل میدادند. گروهی که وسط دو دسته گرفتار شده بود با فشار گروهی که پشت سرشان قرار داشت نیز رو به رو شده بودند. در این هرج و مرج، نیروهای امدادی وارد عمل شدند اما خیلی کند پیش رفتند. نیروهای امدادی آمادگی لازم را نداشتند. مأموران خیلی دیر وارد جریان شدند و زمانی که این کار را کردند تنها میخواستند فاجعه گستردهتر نشود. شوروی میخواست این خبر به بیرون از کشور درز پیدا نکند. آنها تعداد کشتهها را ۶۲ نفر اعلام کردند و به نشانه عزا ورزشگاه را برای دو بازی بعد بستند.
باید سالها میگذشت و گورباچف روی کار میآمد تا پروندهها باز شود. تعداد واقعی قربانیان ۳۴۰ نفر بود. این هزینه گل لحظه آخر شوتسوف بود. فاجعه هیلزبورو باعث شد روسها خیلی احساس شرمندگی نکنند.
گل شوتسوف حداقل یک ارزش داشت. اسپارتاک در بازی برگشت ۳ بر یک شکست خورد و به دلیل پیروزی ۲ بر صفر در دیدار رفت توانست به دور بعد صعود کند. حریف اسپارتاک در مرحله یک هشتم نهایی، والنسیا بود. تیم روسی توانست نماینده اسپانیا را پشت سر بگذارد اما در یک چهارم مقابل اندرلخت حذف شد.