برای اولین مرتبه صدای رایان شجریان در کارگاههای آواز محمدرضا شجریان که در مجموعه فرهنگی هنری آسمان فرهنگستان هنر برگزار میشد، شنیده شد. کلاسهای کارگاهی استاد از سال ۱۳۸۶ آغاز شده بود و حدود یکسال بعد نمونهای از صدای رایان برای شاگردان محمدرضا شجریان پخش شد.نحوه پخش صدای رایان نیز جالب توجه بود. سالها قبلتر از این اتفاق محمدرضا شجریان تصنیف بهار دلکش را با تار زندهیاد محمدرضا لطفی اجرا کرده بود. رایان روی همین فایل صوتی و همراه با صدای پدرش، خوانده بود. آن روزها رایان حدود ۱۱ سال سن داشت و صدایش مانند بسیاری از کودکان، اصطلاحا چپ کوک و زنانه بود.
از آن زمان حدود ده سال گذشته و طی ماههای اخیر رایان شجریان استوریهایی را از خودش منتشر کرده که نشان میدهد در استودیو ضبط صدا پشت میکروفن قرار دارد و مشغول ضبط اثر است. او احتمالا حاصل همین ضبطهای استودیویی را در آیندهای دور یا نزدیک راهی بازار موسیقی خواهد کرد.
همایون شجریان نیز سال ۱۳۸۲ برای اولین مرتبه آلبوم مستقل «نسیم وصل» را در مقام خواننده در سن ۲۸ سالگی با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان منتشر کرد که در آن زمان مورد استقبال جالب توجهی قرار گرفت و همچنان بسیاری از مردم، همایون را با برخی از قطعات همان آلبوم به یاد میآورند. البته همایون این شانس را داشت که از سال ۱۳۷۳ یعنی درست زمانی که ۱۹ سال داشت، به عنوان نوازنده تنبک با پدرش روی صحنه برود و نوازندگی کند. همایون بعدها یعنی در سال ۱۳۷۸ در آلبوم آهنگ وفا برای اولین مرتبه به همراه پدرش روی سن؛ خوانندگی کرد و آرام آرام صدایش را به مردم شناساند.
هرچند به دلیل بیماری محمدرضا شجریان چنین شانسی نصیب رایان شجریان نشده که در کنار پدرش روی صحنه برود اما نام خانوادگی بلندآوازه خاندان شجریان، راه او را همچون همایون بسیار هموارتر از هر خواننده دیگری کرده است.
رایانِ بیست ساله همچون پدرش، برادرش، خواهرانش و دو عمویش، صدای مناسبی برای اجرای موسیقی ایرانی دارد. حال باید دید اولین حضور حرفهای رایان شجریان در عرصه عمومی چگونه خواهد بود و آیا همچون پدرش برای ارتقای سطح آواز ایرانی و احیای مجدد این هنر تلاش خواهد کرد؟
کتایون خوانساری (همسر دوم محمدرضا شجریان و مادر رایان) نیز سالها قبل در مصاحبهای درباره فرزندش گفته بود: رایان شجریان سال ۱۳۷۶ در ونکوور کانادا به دنیا آمده و قطعا از هنر محمدرضا شجریان بینصیب نخواهد ماند. رایان نقاشی را خیلی دوست دارد. همیشه میگوید؛ «بوم» بده تا نقاشی کنم. خب، همه بچهها نقاشی را دوست دارند، اما رایان خیلی شبیه به پدرش است. کاراکتر پدرش را دارد. بچه بسیار بااستعدادی است و شکوفایی او بستگی به این دارد که ما چقدر بتوانیم او را پرورش دهیم، اما اصلا دوست ندارم روی ابرهای پدرش پرواز کند. میخواهم او فقط روی پای خودش بایستد. چون بچههایی که پدر و مادر معروف دارند کمتر کار و تلاش میکنند. نمیخواهم رایان اینطور باشد. چون نام خانوادگی شجریان خیلی سنگین است، به همین خاطر باید خیلی تلاش کند.
رایان همچنین مانند پدرش و برادرش عاشق فوتبال است و برای دیدن برخی بازهای حساس تیم ملی به استادیوم میرود. این نشان میدهد که علایق مشترکی میان آنها وجود دارد. حال باید منتظر ماند و دید آیا خاندان شجریان دوباره میتواند قلهای را که محمدرضا شجریان در آواز بر آن گام نهاده، یکمرتبه دیگر فتح کند؟