در مراسم روز جهانی معلول که در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد محمد شریعتمداری وزیر رفاه، انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی و سرپرست سازمان تامین اجتماعی به همراه معاون توانبخشی و برخی از کارشناسان حوزه معلولان در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم که نمایندگان کانونهای مختلفی از معلولان، ناشنوایان، نابینایان، ضایعه نخاعی و … به همراه جمع کثیری از معلولان حضور داشتند با حاشیههایی همراه شد.
در اواسط برنامه بود که وزیر رفاه به همایش پیوست و زمانی که برای ایراد سخنرانی حاضر شد خواست تا قبل از سخنانش نمایندهای از معلولان به روی سن بیاید و خواسته معلولان را بگوید که در این میان، سهیل معینی رئیس انجمن نابینایان کشور منتخب معلولان شد و گفت: قانون جامع حمایت از حقوق معلولان بیشتر خواسته ما است چرا که ۶ سال برایش زحمت کشیدیم و تمام نیازها و حقوق شهروندی ما در آن دیده شده است.
وی ادامه داد: اگر معلولان خود را باور کنند میتوانند به تمام خواستههای خود برسند و خطاب به وزیر گفت نمیخواهم چاپلوسی کنم اما ا ز اصراری که به خرج دادید تا قبل از سخنرانی شما صحبت کنیم سپاسگزارم، هنوز کارزار ما تمام نشده و باید اجرای قانون را به جدیت پیگیری کنیم. میدانیم شرایط سخت و تحریمها وجود دارد اما باید این قانون اجرا شود.
پس از وی یک مادر نابینا ایستاد و خطاب به وزیر گفت: دو فرزند دانشجو دارم، بهزیستی برای ما کاری نکرده و همیشه حرف زده میآیند صحبت میکنند و به آن عمل نمیکنند.
مستمری ۵۳ هزار تومانی را به پسرم نمیدهند
مادر دیگری که در بین تشویق حضار دستش را به نشانه صحبت بالا برد میگوید: من همسر و پسرم معلولیم اما هیچ کاری برای ما نشده، مستمری ۵۳ هزار تومانی را به پسرم نمیدهند، ۲۲ سال دارد و بیکار است به بهزیستی و واحد مددکاری نامه نوشتم اما کمکی نمیکنند و برخورد مددکاران در مجتمعها اصلا خوب نیست.
معلولی که آب نمی خورد تا پوشک استفاده نکند
مرد میانسالی در حالی که هیچ نشانی از معلولیت نداشت ایستاد و گفت: ۴۰ سال است که همسرم ضایعه نخاعی شده و با اینکه من سن بالایی دارم اما مجبورم مانند یک بچه به او برسم، این در حالی است که پوشک اول ۲۱ هزار بعد شد ۴۰ بعد از آن ۸۰ و ا لان هم ۱۲۰ هزار تومان است. ۲۰ روز یکبار نمیتوانم حمام ببرمش چون سخت است، خانه ما مناسب نیست و کمکحالی ندارم.
وقتی زنم مُرد میخواهید ویلچر بدهید؟!
زندگی ما با شکنجه است میدانید همسرم قرصاش را با آب نمیخورد تا کمتر به دستشویی برود و پوشک مصرف کند. نامه میدهم و مرا به این ور و آنور پاس میدهند. وقتی زنم مُرد میخواهید ویلچر بدهید؟!
در این اثنا همهمه حضار بالا گرفت و وزیر رفاه مجبور شد آنها را به آرامش دعوت کند و گفت اجازه دهید تا صحبتهایتان را بشنوم اینگونه که پیش میروید نمیتوانید یک به یک صحبت کنید من آمدهام تا حرفهای شما را بشنوم و صدای شما باشم.
جوانی که از ناحیه پا دچار معلولیت بود با صدای رسایی گفت: امروز برای ما جشن گرفتهاند اما امکاناتی نگذاشتهاند اصلا اینجا مناسبسازی نشده خیلیها دستشویی رفتند و نتوانستند بیرون بیایند. دستشان به دستگیره نرسید. حتی برای آمد و رفتمان از پلهها سختمان بود فقط یک ریل گذاشتند اینکه مناسبسازی نیست.
وزیررفاه: حناچی یک روز با ویلچر به خیابان بیاید
شریعتمداری در پاسخاش گفت: این مشت نشانه خروار است، شهر باید مناسبسازی شود در حالی که نیست. برای شهردار جدید تهران و سایر شهرداران میخواهم که یک روز خودشان را جای معلولان بگذارند و با ویلچر بیرون بیایند. بینند آیا میشود اگر نه برنامهریزی کنند.
میگویند صبر کن کسی بمیرد تا تو جایش را بگیری!
زنی که نابینا بود در همین لحظه فریاد زد اگر به بهزیستی برویم و بخواهیم مستمری بگیریم میگویند صبر کن کسی بمیرد تا تو جایش را بگیری.
بهزیستی خطاب به مادر دارای فرزند معلول: خسته شدی پسرت را به ما بده
نوبت به مادر دیگری رسید که گفت: پسر ۲۷ سالهای دارم که در ۸ ماهگی آمپول D۳ تزریق کرد و دچار تشنج شد و اکنون هیچگونه حرکتی ندارد. همه کارهایش را من میکنم اعتراضی ندارم ا ما وقتی تقاضایی از بهزیستی میکنم میگویند خسته شدی پسرت را به ما بده و با بغض ادامه داد این توهین است من فرزندم را نمیدهم.
آیا باید برای گذران زندگیام گدایی کنم؟
فرد نابینایی که یک عینک مشکلی بر چشم داشت آماده صحبت شد و گفت:من علاوه بر نابینایی پیوند کلیه کرده و صرع دارم، سه فرزند دارم اما بیکارم آیا باید برای گذران زندگیام گدایی کنم که وزیر پاسخ داد این به دریافت حداقل دستمزد برمیگردد که رسیدگی میکنیم.
خودروهای ویژه برای جابجایی معلولان خراب است و کم
زن جوانی با صدایی رسا در حالی که عصا به دست بود فریاد زد عصاهایمان استاندارد نیست کتفهایمان درد میگیرد و بارها دچار حادثه شدهایم اگر ویلچرمان خراب شود ۴ یا ۶ سال زمان میبرد تا به ما بدهند و سامانه حمل و نقل معلولان یکی از بزرگترین مشکلات ما است چون تعدادخودروهایشان کم است، خراب است یا سرویس نمیدهند ما برای بیمارستان رفتن، مدرسه فرزندانمان و … به این خودروها احتیاج داریم.
یک معلول: نمیخواهم امروز را تبریک بگویم
پسر جوانی که ناشنوا بود و با ایما و اشاره صحبت میکرد گفت: نمیخواهم امروز را تبریک بگویم سالی یکبار به ما توجه میشود و بعد همه چیزمان فراموش میشود. مسئولان میآیند عکس میگیرند و بعد فراموشمان میکنند من رئیس کانون ناشنوایان ایران هستم اما نامههایمان را پاسخی نمیدهند و میخواهم که هر سه ماه یکبار مسئولان با کانونهای معلولان جلسه بگذارند که وزیر رفاه سریعا در پاسخ گفت حتما تشکیل جلسه هر سه ماه خواهیم داشت و خطاب به محسنی بندپی گفت تا زمانی که در بهزیستی هستید به این امر رسیدگی کنید و زمانی که مسئولیت را واگذار کردید این جلسات باید ادامه یابد و من شخصا قول میدهم به خواستههای شما رسیدگی شود.
مادری گفت: دارای فرزندی است که دکتری گرفته ،کتاب نوشته اما به دلیل معلولیت بیکار است و خرج روزانهاش را به سختی میدهد که پس از این سخنان شریعتمداری گفت با شنیدن این حرف از خدا تقاضای مرگ کردم ما باید تحمل کنیم و شنیدن سخنان و مشکلات شما حداقل مسیر است.
من خودم پدری داشتم که ۵ سال در بستر سخت بیماری قرار داشت و مادرم از او نگهداری میکرد. من در مشکلاتی که گفتید تا قدری شریکم و آنها را درک میکنم و امیدوارم به زودی اتفاقات خوبی در حوزه معلولان رخ دهد.