هرچند اکثر جنگندههای اسرائیلی جرأت حضور مستقیم بر فراز آسمان کشورمان را نداشتند و بزدلانه (!) و از راه دور و حریم آسمانی عراق و اردن به چند نقطه نظامی ایران موشکپرانی کردند، اما نکته مهم و افتخارآمیز در این میان که دوست و دشمن آن را تایید کردند، عملکرد استثنایی پدافند کشورمان بود.
پدافند هوایی ایران جانانه در برابر مدرنترین پرتابههای موجود جهان مقاومت کرد و درخشید. واقعیت این است که همه سرمایه نظامی غرب در خدمت رژیمی که در نهادهای بین المللی به “نسل کشی” متهم است، درآمده و پدافند ایران چنین “گلولههای کثیفی” را خنثی و منهدم کرد که این مورد جای افتخار دارد!
بچههای پدافند ایران در این راه “شهید” هم دادند، افتخاری برای نیروهای مسلح ایران که در تاریخ ماندگار خواهد ماند اما خیلی خودمانی قبل از هر تحلیل و حرف اضافه و پس و پیش باید بگوییم “دم بچههای پدافند گرم! ” گل کاشتید! قدردان شما هستیم!
بچههای پدافند یکی از شریفترین شلیکهای ممکن در هر جنگی را دارند، “معصومانهترین” دفاع ممکن، آنها مواظب “خانهمان” ایران هستند. صرف نظر از اینکه چه کسی مدیر ساختمان باشد و هیاهوها و اختلافات سیاسی و … “بچههای پدافند” یک کار دارند: مهاجم به مام وطن را میزنند، صرف نظر از هر “طرفی” که بیاید، این مهم است و همیشه باید اینطور بماند!
جمعه پنجم آبان ۱۴۰۳ هر ایرانی (تقریبا به جز آلبانینشینهای مفلوک وابسته به مجاهدین خلق) جای بچههای پدافند تبریز، تهران، ماهشهر، کرمانشاه، شاهرود، اراک و اهواز بود، همان کاری را میکرد که بچههای امروز کردند: بدون تردید به مهاجم شلیک میکردند!
همین شما که این سطور را میخوانید پیش خودتان قضاوت کنید اگر جای آنها بودید غیر از این اقدامی میکردید؟ هر کدام از ما، ترک، لر، عرب، فارس، بختیاری، بلوچ و کرد، مرد و زن و نوجوان و پیر، اگر بامداد امروز پشت سیستم پدافند بودیم، ماشه را روی مهاجم وطن میچکاندیم ولو به قیمت جان خودمان. این رسم خوشایند ایرانی بودن است، صرف نظر از هر اختلاف سیاسی و مرام و مسلکی. اینجا ایران ماست و ما در برابر مهاجم فقط یک حرف داریم: گمشو!
اما نکتههای دیگری هم میتوان درباره حادثه اخیر گفت:
۱- در هنگامه بحران بیشک و تردید باید اخبار را از منابع مختلف دنبال کرد. نمیشود اطلاع رسانی و خبر و تحلیل را تعطیل کرد اما خودمان ضربه دشمن را “فروارد” نکنیم! خیلی وقتها میشود، دید و حرف نزد! خیلی از تصاویر و زخمها را ببینیم و به روی خودمان نیاوریم! برای هم نفرستیم، به همین سادگی! عطش عکاسی و انتشار سوژههای جنگی و انفجار و کلیک گرفتن از هر چیز را کنار بگذاریم، بله …
حرکت اسرائیلیها خسارت هم داشته، طبیعی است و جنگ است! اما خیلی از آن تصاویر که دست به دست و گوشی به گوشی میچرخد، اسرار نظامی مملکت ماست. جوک و لطیفه و … نسازیم. مگر اسرائیلیها تلفات و صدمات عملیات وعده صادق ۱ و ۲ را رسما اعلام کردند؟ هیچ اشکالی ندارد در جریان دقیق تلفات و صدمات نباشیم! آسمان به زمین نمیآید! شاید اشکال این باشد که علیرغم بودجههایی که متاسفانه در این راه و به نیت این آموزشها، هدر داده شده این نکات را به مردم نگفتهایم. صد البته این نکتهها را با بگیر و ببندد و تهدید هم نباید به مردم- صاحبان اصلی ایران- گفت.
۲- باید تعارف را کنار بگذاریم. ما در جنگ هستیم و نباید دشمن را مسخره کنیم. دشمن قوی است و احمق نیست. ماجرا سینمایی و احساسی هم نیست! مثل برخی فیلمهای کلیشهای جنگی نیست که یک سیدجواد هاشمی با کلاش، همه بعثیها را قلع و قمع کند! ما با دشمن اختلاف فنآوری داریم و این نقص ماست و باید برطرف کنیم. فضای مجازی پر از جوانان غیور و باهوش و دانایی است که ابعاد نظامی و فنی مسائل جنگ را بیطرفانه و دلسوزانه حلاجی میکنند. کاش کانال مستقیمتری برای ارتباط نیروهای مسلح و نخبگان ایجاد و از این ظرفیتها استفاده بهتری شود.
۳- حرکات تجاوزکارانه صهیونیستها تمام نشده و ممکن است باز هم تکرار شود. به جای هجوم به پمپ بنزین ها – که یکی از عبثترین کارهای ممکن است- کارهای جمعی را تمرین کنیم. روحیه دادن را تمرین کنیم. حال خوب تکثیر کردن را یاد بگیریم. مواظب هم بودن را تمرین کنیم. نه با اخبار تلخ خود را تحقیر کنیم نه با اخبار فیک و ساختگی دچار خودفریبی شویم! باید واقعبین باشیم و از همه مهمتر اخبار بد را از کودکان دور نگه داریم. ضروری است که استرسمان را مدیریت کنیم و به جان هم نیفتیم. همه حرف و نقد و سوال زیاد داریم ولی الان موقع “شستن رختهای چرک جلوی همسایه” نیست.
۴- دور از انصاف نیست که بگوییم این بار نوع و سرعت اطلاعرسانی درباره حادثه بهتر بود. خبری از سردرگمی و «آشفتگی خبری» همیشگی نبود. البته نکته غمانگیز این است که سیل حوادث در طول زمان، ما را به مرور به روشهای بهتری سوق داد که این تدبیرها باید از اول به کار گرفته میشد و حالا که به کار گرفته شده، اعتماد کنیم و مواظب امنیت کشورمان باشیم.