رئیسجمهور و بسیاری از سیاسیون در هفتههای اخیر اظهارنظرهایی داشتهاند که نشاندهنده شناخت یکی از دردهای بزرگ و مزمن اقتصاد ایران است؛ تاکید بر نقش مخرب دلار و جایگاه مهمی که به غلط، امروز در اقتصاد ایران پیدا کرده است.
اینکه دلار، مبنای بالا و پایینشدن کیفیت زندگی مردم شده و همچنین اعتراف برخی از سیاستمداران به هزینههای دلاری و درآمدهای ریالی جای امیدواری است، اینکه ارادههایی مبنی بر قطع کردن ناف اقتصاد کشور از دلار وجود دارد، ستودنی است اما این آرمانی است که تنها با اراده محدود یک کشور حاصلشدنی نخواهد بود؛ اهتمام و همراهی دیگر کشورهایی را میطلبد که از افسونگری دلار به ستوه آمده و به دنبال استقلال اقتصادی خود هستند که البته نشانههای ترکخوردن هژمونی و سیطره دلار در حال هویدا شدن است و چه بسا دهههای آینده، خواست کشوهای پیرامونی برای نیل به این هدف محقق شود ولی در حال حاضر تا دستیابی به این ایدهآل راه درازی در پیش است.
اما فارغ از حاکم شدن وضعیت آرمانی و دلارزدایی از تعاملات بینالمللی، راهبرد ما باید مبتنی بر مقتضیات کنونی باشد و اقتضای حال حاضر اقتصاد کشور چیزی نیست جز کنترل نرخ ارز و کم کردن اثرگذاری آن در حوزههایی که ارتباطی به بیرون از مرزها ندارد.
ارز و به خصوص دلار به دلیل خطاهای سیاستگذاری، امروز به میاندار اصلی اقتصاد ایران تبدیل شده؛ تا جایی که قیمت خوراک و سر پناه هم امروزه با نوسانات دلار، بالا و پایین میشود! به واقع این مهم و فتح میدانهای اقتصاد ایران توسط دلار، جز با رسمیتبخشیدن به آن و مبنا قرار دادنش در حوزههایی که هیچ ربطی که به تعاملات و تجارت خارجی ما ندارد، محقق نشده!
ما بر سر دلار تاج پادشاهی قرار داده و خود را در بند غل و زنجیرهای آن کردهایم و حالا مویهکنان از تورمی گلایه میکنیم که بخش اعظمش حاصل دلاریزهکردن اقتصاد به دستان خودمان است و برای رهایی از این وضعیت، تنها نسخهای که تجویز میشود، نشتن پای میز مذاکره و زدن چوب حراج بر سر مولفههای قدرتساز و افتخارآمیز کشور است. در حالی که تلههای خود ساخته، بیش از تحریمها ما در باتلاق کنونی قرار داده است.
اخیراً برخی از کارشناسان اقتصادی نور بر تاریکخانهای تابیدهاند که سالها از چشم افکارعمومی پنهان مانده بود؛ فروش دلاری محصولات پالایشی، پتروشیمی و فولادی به مصرفکنندگان داخلی با وجود هزینههای ریالی که این تولیدکنندگان دارند و فاجعهآمیزتر اینکه بخش اعظم دارندگان دلار هم صاحبان این صنایعاند که هم در گرانسازی ارز نقش بسزایی دارند و هم از قبل آن منتفع میشوند. و اگر بدانیم که عمده کالاهای تولید شده در کشور برگرفته از همین محصولات پالایشی، پتروشیمی و فولادی است، پی خواهیم برد که چه فاجعهای خلق شده و کشور را به محلی برای تولد تورم تبدیل کردهایم!
هر چند اخیراً رئیسجمهور بر ضرورت قطع کردن ناف اقتصاد کشور از دلار تاکید کرده اما برای رسیدن به آن هدف که به طور کلی دلار مبنای آن نباشد، باید قدم اول را در داخل برداریم. اصلاح وضعیت فوقالذکر و دلارزدایی از حوزههای استراتژیک داخلی و اعطای قدرت به ریال، شاید پیشزمینه رسیدن به آن آرمانشهری باشد که نرخ دلار آمریکا زندگی میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار ندهد و بر اقتصاد کشور آقایی نکند.
اگر در گام نخست روی کژکارکردهای اقتصاد ایران متمرکز شده و به سمت اصلاح وضعیت موجود و قدرتزدایی از دلار در مناسبات داخلی حرکت کنیم، آن زمان است که میتوان دلخوش بود ور نه کارکرد این اظهاراتی که از زبان سیاستمداران رانده میشود، چیزی جز گفتاردرمانی نخواهد بود.