۱٫ ابليس: معناي آن نااميدي، مأيوس شدن از رحمت خدا، تحير و سرگرداني، حزني كه از شدت ياس پيدا مي شود.
۲٫ وسواس: به معناي چيز وسوسه گر، وسوسه كننده است.
۳٫ خناس: به معناي كنار رفتن ، عقب گَرد كردن و پنهان شدن است.
۴٫ رجيم: به معناي سنگسار كردن ، سنگ زدن ؛ سنگ زده شده است.
۵٫عزازيل: اين كلمه لغت «عبري» است و به معني عزيز شده ؛ كسي كه در ميان ملائكه عزيز و با احترام بوده ، كسي كه عزت و توانايي ظاهري داشته باشد.
۶٫ حارث: در عيون اخباررضا ضمن حديث طولاني از امير المومنين عليه السلام نقل شده كه : از آن حضرت سؤال شد: اسم ابليس در ميان ملائكه آسمان چه بوده؟ آن حضرت فرمود: حارث .
۷٫ صاغر: يكي از صفات شيطان است. به معناي پست و ذليل، ذليل بودن به واسطه رفتن عزت و حكومت و استقلال است.
۸و ۹٫ مذئوم و مدموره: يعني ذليلانه و با خواري رانده شده ؛ راندن به قهر و غلبه ؛ طرد كردن از رحمت، معيوب شده، ننگ عار و تمام اين ها درباره شيطان صادق است.
۱۰٫ مذموم: سرزنش شده ؛ زيرا خداوند بعد از آن كه شيطان سجده نكرد او را سرزنش كرده و خطاب نمود: چرا سجده نكردي ؟ آيا كافر شدي يا از بلند مرتبگان بودي؟
۱۱٫غوي: يعني راه هلاكت را در پيش گرفتن ؛ نوميدي از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه كردن.
۱۲٫عفريت: يعني قوي ، پرزور، زيرك ، گردن كش و خبيث.
۱۳ و ۱۴ . مارد و مريد: كه معني هر دو تقريبا يكي است و به معني شيطان سركش و متمرد؛ ظالم و عصيان گر، بي شخصيت.
۱۵٫ شيصبان: مرحوم علامه مجلسي مي گويد: يكي از نامهاي شيطان شيصبان است و به بني عباس هم بنوشيصبان مي گويند؛ زيرا شيطان در نطفه بعضي از آنها رسوخ كرده بود.
۱۶ . ابومره ۱۷٫ ابوخلاف ، ۱۸ . ابولبين ، ۱۹ .ابيض: كه او مردم را به خشم مي آورد. ۲۰ .وهار: به خواب مؤمنان مي آيد و آنان را اذيت مي كند. ۲۱٫ ابولبيني: گفته مي شود نام يكي از دختران ابليس «لبيني» است و لقبي براي ابليس است. ۲۲ و ۲۳ . نائل ، و ابوالجان است.