محمود سلامیان تهیهکننده برنامه «ململ» درباره آمار و میزان استقبال مخاطبان از برنامههای کودک گفت: «آمار دقیقی از میزان مخاطب کودک تلویزیون در دسترس نیست و اگر هم آماری وجود دارد، این آمارها موثق نیست.»
او شرایط این روزهای جامعه و تغییر نگاه مردم نسبت به تلویزیون را بیتاثیر نداست: «با توجه به اتفاقات اخیر مخاطب تلویزیون افت کرده است و این موضوع به برنامههای کودکان هم تسری پیدا کرده است.»
الویت خانوادهها چیست؟
به گفته او الویت خانوادهها برای کودکان همچنان دیدن تلویزیون ایران است: «ترجیح خانواده همچنان تلویزیون است، چرا که محتوای تلویزیون نسبت به ماهواره مدیریت شده، حساب و کتاب آن هم مشخصتر است. با این حال ماهواره رقیب جدی برای تلویزیون محسوب میشود، اما به تازگی حضور شبکه نمایش خانگی را باید جدی گرفت. چرا که در شبکه نمایش خانگی خصوصا در حوزه کودک، انیمیشنهای جدید، برنامههای عروسکی دوبله و عرضه شدهاست. هرچند که تولیدات ایرانی در این حوزهها کم باشد، اما کارهای خارجی کودک به روز در این سایتها به نمایش گذاشته میشود. به این جهت شبکه نمایش خانگی رقیب جدیتری برای برنامههای کودک هستند.»
او پخش تکراری برنامههای کودک را دلیل اصلی ریزش مخاطبان دانست: «تولید برنامههای کودک ما پایین است و حجم تکراری برنامهها بالاست که این امر دلزدگی مخاطب از تلویزیون را به دنبال داشته و از سوی دیگر اعتماد مخاطب به تلویزیون کم میشود، چرا هربار که تلویزیون را روشن میکند با پخش کارتون تکراری مواجه میشود، پس طبیعتا رو به شبکه نمایش خانگی میآورد.»
به گفته سلامیان شبکه نمایش خانگی به دلیل ایرانی بودن و نظارت برآن انتخاب اول خانوادههاست: «بعد از شبکه نمایش خانگی خانوادهها برای کودکان خود تلویزیون را میپسندند. الویت سوم و آخر خانوادهها ماهواره است.»
او جایگاه دوم تلویزیون را به دلیل پخش تکراری برنامهها و افت کیفی برنامههای جدید این رسانه خواند: «شبکه نمایش خانگی از تلویزیون و حتی ماهواره بهتر مخاطب جذب کردهاند. هرچند که آمار دقیقی وجود ندارد و متاسفانه برای این موضوع هم پژوهشی صورت نگرفته است. ما نیاز به پژوهش داریم تا مشکل افت برنامههای تلویزیون را پیدا کنیم.»
الگوهایی که دیگر جواب نمیدهند
سلامیان تکرار الگوهای موفق گذشته کودک را آفت برنامهسازی خواند: «وضعیت برنامهسازی ما خوب نیست، این را میتوان از عدم رضایت مخاطبان متوجه شد و کاملا روشن است که افت کیفی برنامههای کودک باعث این امر شده است، برنامههای کودک ما به روز نیستند، کاراکتر جدید عروسکی، هنرمند جدید، مجری و موسیقی جدیدی به برنامههای تلویزیون تزریق نشده است. به عوامل برنامهساز تلویزیون نگاه کنید میببیند که بالای ۲۰ سال است که در این حوزه فعال هستند، درحالیکه این عزیزان باید به عنوان مشاور و استاد در کنار برنامهسازان جوان و خوشفکر قرار بگیرند.»
او در ادامه گفت: «اگر به برنامههایی که این روزها پخش میشود نگاه کنید متوجه میشوید که تا به امروز کلیپ جدید، خاله یا عموی جدید، موسیقی جدیدی به برنامههای کودک تزریق نشده است. با این کرختی و سکون نمیتوان مخاطبان پویای کودک را جذب کرد، بنابراین رقیبهای جدیدی وارد عمل میشوند.»
این تهیهکننده حتی برنامه شاد را یکی از رقیبهای تلویزیون و برنامههای کودک خواند: «با اینکه مدارس دیگر حضوری شدهاند اما این آپ همچنان تولید محتوا دارد و برنامههای طنز، خارجی در کانال خودش میگذارد و خانواده هم از اینکه کودکانشان از این برنامه استفاده میکنند احساس امنیت میکنند و کودکان با یک لبتاپ یا یک گوشی سرخودش را گرم میکنند.»
برنامه ململ یکی از برنامههای پرمخاطب کودک است که به مدت ۱۲ سال روی آنتن است با این حال این او به روز بودن برنامه را یکی از چالشهای گروه ململ دانست: «چه در برنامه ما و چه در برنامههای دیگر باید برنامه به روز شود، گروه نویسندگان باید به روز شوند و تغییر کنند تا ایده جدید به کار وارد شود. در برنامههای کودک خصوصا برنامههای روزانه آسیب تکراری شدن بیشتر است و باید با تزریق ایدههای جدید از این موضوع دوری کرد.»
او دختر خودش را مثال میزند که در خانواده اهل تلویزیون و برنامهساز بزرگ شده است اما او هم مانند دیگر همسن و سالهای خود تلویزیون نگاه نمیکند: «جذابیت شبکه نمایش خانگی و برنامه شاد بیشتر است در حالیکه برنامههای کودک محدود و تکراری است.»
آیا امیدی برای نجات تلویزیون وجود دارد؟
آیا با وجود این مشکلات و وجود رقبای همچون شبکه نمایش خانگی ، ماهواره و اینترنت راهی برای جذب مخاطب تلویزیون وجود دارد؟ سوالی که سلامیان آن را اینگونه شرح میدهد: «قطعا وجود دارد و باید هم اتفاق بیفتد. اگر این روند اتفاق نیفتد خانوادههای که امکان خرید بسته برای شبکه نمایش خانگی را دارند به سمت این رسانه جذب میشوند و کسانی هم که ماهواره دارند برنامههای کودک این رسانه را انتخاب میکنند. ولی باید برای همه خانوادهها اعم از کسانی که توانایی مالی دارند و کسانی که توانایی مالی ندارند فکری کرد تا کودکان با فرهنگ این کشور بزرگ شوند.»
او برای حل این معضل مدیریت دقیق را ضروری دانست: «قطعا با یک نگاه مدیریتی دقیق میتوان راهحلهای درستی برای این موضوع طراحی و اجرا کرد.»
محمد سرشار که از سال ۹۴ مدیریت شبکه کودک تلویزیون را عهده دار بود، در اسفند ۱۴۰۰ پایان مسئولیت خود در این شبکه را اعلام کرد. سلامیان در این رابطه گفت: «زمانی که دکتر سرشار با مدیریت ۶ ساله با کلی ایده جدید از تلویزیون رفت، بیش از ۴ ماه شبکه کودک مدیر نداشت و سرانجام هم برای آن سرپرست گذاشتند، این امر به چه معنی است که بعد از ۴ ماه سرپرست انتخاب شد؟ زمانی که این نگاه از بالا در مدیریت و سطح ارشد وجود دارد، چه توقعی از برنامهساز و ایجاد انگیزه در او میتوان سراغ گرفت؟ باید نگاه درست شود تا هوای تازه در برنامهریزی وارد شود.»
به گفته سلامیان تجمیع برنامههای کودک شبکههای مختلف و وجود تنها شبکه پویا و شبکه کودک را باعث عدم رقابت و افت کیفی برنامه خواند: «داشتن شبکه تخصصی برای کودک میتواند یک امتیاز باشد، اما این موضوع باعث شد که حس رقابت در بین برنامهسازان کشته شود. زمانی که برنامه من پخش میشود اگر کار من افت کند برنامه دیگری نباشد که با کار من سنجیده شود طبیعتا پخش برنامه من ادامه پیدا میکند.»
او برای رسیدن به فضای ایدهآل جذب مخاطب علاوه بر رقابتی کردن به عواملی دیگر همچون شناسایی متخصصین حوزه کودک را مفید خواند: «ما برنامهساز، نویسنده، شاعر در حوزه کودک کم داریم. بسیاری از نویسندگان حاضر نیستند برای تلویزیون بنویسند و کسانی که هم برای تلویزیون مینویسند علاقه ندارند برای کودک بنویسند. به همین دلیل باید متخصصین این حوزه شناسایی شوند که تازه نفس و حرفهای باشند و از آنها برای کار کودک دعوت کرد تا ایدههای جدید به برنامههای کودک وارد شود.»
سلامیان در آخر گفت: «برای اینکه برنامههای قدیمی و برنامههای جدید داشته باشیم باید اطاق فکری تشکیل شود، نیاز به شورای مدیریت و شورای سیاستگذاری برای این رده سنی است. متاسفانه ما برای این موارد فکر نکردهایم و نجات سریع برنامههای کودک نیازمند تصمیم سریع و قاطع است.»
خبرآنلاین