گروه فرهنگی جهان نيوز: این روزها مردم با محتوای عجیب و غریب شبکه نمایش خانگی روبرو هستند. شبکه ای که محتوای نامناسب و بعضاً هنجارشکن آن، معضل جدیدی را در حوزه فیلمسازی به وجود آورده است. از طرفی مدتی است که فعالیت سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر (ساترا) در حوزه نظارت بر شبکه نمایش خانگی بیش از گذشته به چشم می آید. اما قطعاً این موضوع برای شبکه ای که به ساختار شکنی و ولنگاری عادت کرده، کمی گران خواهد بود.
هر چند قصد ورود به این موضوع را نداریم که آیا عملکرد ساترا در این مدت مناسب بوده یا خیر؟ اما به طور کلی اگر ساترا و نهادهای نظارتی تحت تأثیر هیاهوها و حواشی قرار گرفته و ریش و قیچی را به دست پلتفرم ها و سازندگان فیلم ها بدهند، آنگاه خواهیم دید که در آینده نزدیک، هنجار شکنی ها از وضعیت امروز هم بیشتر خواهد شد و بسیاری از ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی و فرهنگی به صورت رسمی و با مهر نهادها و سازمان های رسمی کشور، عرضه و منتشر خواهد شد. فعالیت شبکه نمایش خانگی در این چند سال نشان داده است که برخی از تهیه کنندگان و کارگردانان، طوطی را به جای قناری رنگ کرده و با نام کار فرهنگی، دقیقاً مشغول کار ضد فرهنگی هستند.
از سوی دیگر، اینکه نظارت ها در حوزه شبکه نمایش خانگی باید در یک ساختار مشخص باشد، جای هیچ بحثی نیست؛ اما توجیه برخی افراد که می گویند: « باید همه چیز را به مردم واگذار کنیم و این مردم هستند که تشخیص می دهند کدام فیلم را ببینند و کدام فیلم را نبینند» یک توجیه دقیق و فنی نیست! این سخن مانند این است که تولید کنندگان مواد غذایی و دارویی، غذا و داروی فاسد تولید کنند و سازمان استاندارد و یا سازمان غذا و دارو، دست روی دست بگذارند و با امید اینکه مردم خودشان باید غذای خوب و بد را تشخیص دهند و بعد خرید کنند، اجازه دهند که غذا و داروی فاسد در فروشگاه ها و داروخانه ها عرضه شود. در اینصورت شاهد خواهیم بود که جمعیت قابل توجهی بیمار و مسموم خواهند شد. بله، این مردم هستند که در نهایت انتخاب می کنند، اما از میان چند کالای استاندارد! نمی توان یک ابزار و کالای غیر استاندار را در سطح وسیع پخش کرد و بعد انتظار داشت که اثر منفی ای بر جامعه نگذارد.
نظارت سازمانی مانند ساترا اصلاً موضوع عجیبی نیست و این یک موضوع عقلایی و پذیرفته شده است که هر کالا و ابزار، اعم از فرهنگی و غیر فرهنگی باید استاندارد باشد و این استاندارد هم در هر کشوری متناسب با آداب و رسوم ،فرهنگ و قوانین همان کشور است. در این میان، کالای فرهنگی نیز جدای از این موضوع نیست. اتفاقاً حساسیت ها بر روی کالاها و محصولات فرهنگی باید بیشتر از سایر کالا ها باشد؛ زیرا کالای فرهنگی در فکر، اندیشه، احساسات و باورهای مردم اثرگذار است.
برای مجوز دادن و یا تولید یک کالای فرهنگی نباید موضوع را تنزل داده و مثلاً یک فیلم را فقط در حد فیلمبرداری از صحنه، تدوین و سپس پخش آن در میان مردم در نظر بگیریم. با توجه به اینکه یک فیلم، قرار است برای مردم جامعه – نه در پستو – به نمایش در آید، بنابراین از چندین جهت باید مورد بررسی قرار گیرد. همانگونه که یک ماده غذایی و دارو که در کارخانه تولید می شود از چند جهت مورد بررسی قرار می گیرد. باید قبول کنیم که یک کارگردان یا تهیه کننده لزوماً کارشناس اجتماعی، فرهنگی و یا جامعه شناس و روانشناس نیست و ممکن است از عوارض فیلمی که ساخته است اطلاع کافی نداشته باشد. بنابراین نگاه اسکناس محور و صرفاً جلب توجه مخاطب، بدون در نظر داشتن اثرات و عوارض آن در سطح جامعه، مذموم و غیر قابل قبول خواهد بود. این نگاه، در واقع همان نگاه بساز و بفروشی صرف خواهد بود که اگر در هر حوزه ای جواب دهد، در حوزه فرهنگ، اثر معکوس خواهد داشت.