سالها پیش نقل قولی از محمدرضا باهنر خطاب به وزیر کشور دولت اصلاحات منتشر شد که نشان میداد برخی چهرههای سیاسی اصولگرا روی محمود احمدینژاد برای آینده حساب ویژهای باز کردهاند. در بحبوحه انقلتهای وزارت کشور وقت برای امضای حکم شهرداری وقت تهران برای احمدینژاد به نقل از باهنر جملهای با این مضمون گفته شد که ما روی او حساب باز کردهایم و او رئیس جمهور آینده است.
بعدها البته رابطه باهنر با احمدینژاد هم همچون بسیاری دیگر از اصولگرایان شکرآب شد و حالا که مواضع رئیس دولتهای نهم و دهم از چارچوبهای مرسوم و عرف نظام سیاسی ایران فراتر رفته، فاصله حامیان سابق از او بیش از پیش شده است. در همین چارچوب است که کارت دعوت باهنر برای حضور احمدینژاد در مراسم افطاری جامعه اسلامیمهندسین قابل تأمل شده و برخی از آن به بازگشت جناح سنتی اصولگرا به احمدینژاد تعبیر کردند با این تحلیل که برایانتخابات پیش رو از ظرفیتهای پوپولیستی وی برای رأیآوری استفاده کنند. بخصوص که طیف سنتی در سالهای اخیر نتوانسته ارتباط مناسبی با بدنه اجتماع داشته باشد. میزان آرای مصطفی میرسلیم به عنوان چهره شاخص حزب مؤتلفه و جناح سنتی اصولگرا مؤید این ادعاست. با این حال آنچنان که یکی از اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین به «ایران» گفته، دعوت از احمدینژاد یک موضوع طبیعی و بی حاشیه است چرا که وی سابقاً عضو این تشکل سیاسی بوده است. این اما به نظر نمیرسد توجیه قابل قبولی برای افکار عمومی و کارشناسان فضای سیاسی باشد چرا که در چند سال گذشته هیچ تشکل اصولگرایی میزبان رئیس جمهوری اسبق نبوده است و تنها جایگاه حقوقی وی عضویت در مجمعتشخیص مصلحت نظام است با پروندههایی که چند سال از باز شدن آنها میگذرد و تاکنون به نتیجه خاصی نرسیده است.
به نظر میرسد اقدام محمدرضا باهنر که به واسطه حضور چندین دورهایاش در مجلس شورای اسلامی به «مرد لابی» مشهور شده را باید در سپهری گستردهتر دید. جایی که اتفاقاً دو روز بعد از افطاری بحث برانگیز مواضع او درباره «گفتوگوی ملی» در خبرگزاری مهر منتشر شد.
در حقیت او دو روز بعد از دعوت احمدینژاد، خبر از آن داده که با محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس و رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم دیدارهایی داشته است.
او گفته است: «فکر میکنیم باید گاه گاهی با جریانات مختلف سیاسی بنشینیم، جلساتی داشته باشیم و مذاکراتی انجام دهیم. البته ممکن است نقدهایی هم به یکدیگر داشته باشیم و ذیل همین گفتوگوها نقدها را مطرح کنیم. باید تلاش کنیم که این نقدها تبدیل به پرخاشگری و توهین نشود. این صحبتها اگر رودررو باشد بهتر از این است که در رسانهها انجام شود. البته این جلسات تاکنون مرتب برگزار نشده ولی سعی میکنیم که هر از چندگاهی این جلسات را داشته باشیم.»
بنابر گفته باهنر در جلسات ذیل گفتوگوی ملی، عزتالله ضرغامی هم شرکت داشته است: «یک جلسه من هستم، یک جلسه آقای ضرغامی، یک جلسه هم ممکن است هر دو شرکت کنیم یا اصلاً ممکن است دوستان دیگر باشند. یعنی یک ساختار و جلسه تعریف شده نیست. نشستهایی است که امکان دارد به یکسری جلسات مشخص و روشن تبدیل شود و اگر منسجم و مرتب شود، یک نفر به عنوان سخنگو گزارشی را درخصوص آن اعلام خواهد کرد.»
فراز مواضع جدید باهنر درباره ضرورت گفتوگوی جریانهای سیاسی آنجاست که او به این سؤال پاسخ میدهد؛ «آیا جریان اصولگرا با آن طیف از اصلاحطلبهایی که امروز به نوعی حرف از مشارکت مشروط میزنند یا انتخابات را تهدید به تحریم میکنند هم حاضر به گفتوگو است؟ و آیا اصولاً میتواند حرف مشترکی با آنها داشته باشد؟» این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخی میدهد که چه بسا شامل حال احمدینژاد هم میشود: «مرزها سر جای خودش است. اما اینکه با هم هیچ مذاکرهای نداشته باشیم و قهر کنیم، این اصلاً در ترمینولوژی سیاسی خوانده نمیشود. این گفت وگوها باید انجام شود. حتی اگر یکی از این رقبا مواضعی اتخاذ کند که مواضع معمولی سیاسی نباشد یعنی مثلاً بخواهد هنجارشکنی کند یا اصل نظام را زیر سؤال ببرد، آنجا هم میتوان گفتوگو کرد اما اگر به عنادورزی تبدیل شد، شاید دیگر گفتوگو چاره کار نباشد.» باهنر در بخش دیگری از این گفتوگو تاکید میکند که «هدف ما این بود که این کار (گفتوگو با رقبای سیاسی) را شروع کنیم تا این کار توسعه یابد و بسیاری از مشکلات را حل کند.»
با این وصف اگر آن دعوت پر رمز و راز از احمدینژاد برای حضور در افطاری جامعه اسلامی مهندسین را در کنار این دفاع جانانه باهنر از گفتوگوی ملی گذاشت، شاید معنادارتر باشد و زوایای جدیدی برای تحلیل پیدا کرد و پرسید که آقای لابی چه در سر دارد؟ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام آیا مأموریتی ویژه دارد؟ این کنشگری آیا محدود به دایره و جبهه درونی اصولگرایان است یا فراتر از آن مصلحتی ملی را مد نظر دارد؟