سال هاست که علاقه ما ایرانیان به مطالعه و کتاب خواندن کاهش پیدا کرده است و این مسئله به دلایل مختلفی مرتبط می شود که شاید از حوصله این یادداشت خارج باشد. اما اینکه مردم ما حوصله کمتری برای مطالعه کردن دارند چند دلیل عمده دارد که به راحتی با یک تحقیق جامعه شناسانه و روانشناسانه قابل بررسی است.
ما مردم بی حوصله ای هستیم و این بی حوصلگی نشات گرفته از ذهن ناآرامنی است که شاید محصول زندگی امروز با رفت و آمدهای سریع و بی تمرکز است و قطعا در این سبد مطالعه جای کمتری پیدا می کند. علاقه مردم در رسیدن به سود سریع آنها را ملزم می کند اوقاتشان را با مطالعه ای که می تواند در دراز مدت روی اطلاعات و توانمندی زندگی شان موثر باشد دور نماید، چراکه معتقد هستیم مطالعه نمی تواند گره از امروز ما بگشاید و زندگی در امروز شرایطی دارد که تو بایستی آینده را خیلی در فاصله ها نبینی.
نکته دیگر برمی گردد به سبک و سیاق فرهنگ سازی، اینکه ما نتوانسته ایم فرهنگ کتابخوانی را در روح و روان مخاطبمان جای بدهیم به این نکته بر می گردد که احتمالا اولویت کتاب به ردیف های اول و دوم و چندم زندگی نزدیک نمی شود و پر کردن چاله چوله های روزمره برای قشر وسیعی از افراد جامعه این اجازه را نمی دهد که کتاب در ساعات فراغت زندگی افراد جای خود را پیدا کند.
در یک تحقیق میدانی و در یک تایم مشخص از روز به همراه یک گروه تحقیق و برنامه ساز جهت بررسی دو مکان متفاوت را بازدید کردیم. آمار جالب و تامل برانگیز به دست آمده انگیزه ای شد تا نگاه وسیع تری به موضوع داشته باشیم.
در فصل بهار و در روزهای انتهایی ماه فروردین و ابتدایی اردیبهشت همزمان چند کتابخانه و چند سفره خانه(چایخانه) را به لحاظ تعداد حضور افراد مقایسه کردیم. علاقه مندان به مطالعه در خوش بینانه ترین حالت یک چهارم علاقه مندان مصرف قلیان در سفره خانه ها بودند.
اما ماجرا به این قصه ختم نشد. در ادامه این بررسی میدانی حاضران در سفره خانه ها که از گروه سنی ۲۰ تا ۴۵ سال بودند وارد بحث و مذاکره شدیم. برعکس آنچه در تصورمان بود تنها ۱۵ درصد افراد حاضر در سه سفره خانه مرکزی شهر بیکار و فاقد تحصیلات آکادمیک بودند. ۳۵ درصد دارای شغل ثابت آزاد، ۱۰ درصد بازنشسته و ۴۰ درصد افراد تحصیلکرده با شغل مرتبط تحصیلی در حرفه های مختلف دولتی یا شرکت های تخصصی با دستمزدهایی بالاتر از آنچه مردم امروز جامعه می گیرند به دست آمدند.
اما کار به اینجا ختم نشد. میزان اطلاعات و مطالعه روزانه این افراد در حوزه های مختلف خبری عددی قابل بررسی و تحلیل بود چراکه این افراد با استفاده از اینترنت بخش اعظمی از وقت خود را در سفره خانه ها به مطالعه، تحقیق و یا چالش های خبری در حوزه های مختلف ورزشی، سیاسی، اقتصادی و.. می گذراندند. و نکته جالب تر اینکه حتی در مباحث اقتصادی کار به معاملات و حتی مشاوره های مختلف نیز کشیده می شد که مشخص شد در واقع اوقات افراد حاضر در سفره خانه ها آنطور که به نظر می آید هم به بطالت نمی گذرد شاید جالب باشد بدانید بسیاری از جلسات کاری و تخصصی در چایخانهها و سفره خانه ها انجام می شود طوری که به شکل ثابت روزانه برخی از افراد از دو تا سه و نیم ساعت از تایم خود را در این اماکن سپری می کنند.
فضای مجازی به عنوان یک عامل موثر خبری که دارای آپشن های موثر در سرگرمی سازی، اطلاع رسانی و به خصوص اخبار زرد است، تاثیر مهمی در افت سرانه مطالعه کشور ما داشته و نمی توان نادیده گرفت که بخش اعظمی از افراد تحصیل کرده جامعه با این مسئله دست به گریبان هستند. و البته این پدیده یکی از عوامل اصلی سرگرمی سازی در سفره خانه ها است که اتفاقا ارائه اینترنت رایگان یکی از آپشن های اصلی برخی سفره خانهها محسوب می شود.
به هر حال باید پذیرفت اعداد و ارقامی که در سفره خانه ها و چایخانهها رد و بدل می شود و اعداد و ارقامی که در گردش اقتصادی کتاب می چرخد فاصله بسیاری دارد و بی تردید همگان بر این قضیه اذعان دارند که متاسفانه یکی از مشاغل پردرآمد این روزها متعلق به سفره خانه داران است که به خصوص در ساعات عصرگاهی و شبانگاهی، خاصه در زمان پخش مسابقات فوتبال در حد یک رکورد مشتری داری می کنند. اینکه این دو مقوله متفاوت و شاید بی ربط به عنوان موضوع این یادداشت و گزارش انتخاب شد دو دلیل عمده دارد:
۱) وضعیت اقتصادی کتاب که جز در حوزه کتابهای آموزشی و به خصوص کمک درسی که سالیانه چاپ مجدد و به روزی دارند اوضاع مناسبی نیست.
۲) قلیان چرا تا این حد توانسته درمیان دختران و پسران نوجوان و جوان و حتی بزرگسالان صاحب طرفدار باشد که حاضرند بابت آن بدون کوچکترین تخفیفی هزینه کنند اما این همه مراکز فروش کتاب با تخفیف های بالا نگران روشن ماندن چراغشان هستند.
قطعا نیاز است این مسئله توسط آسیب شناسان اجتماعی مورد بررسی ویژه قرار گیرد.
پی نوشت: بی تردید هدف ما از این مطلب تایید کردن یا متوقف کردن فعالیت چایخانه و سفره خانه ها نیست؛ قطعا این روش نمی تواند در میزان علاقه مخاطبش موثر باشد، چراکه بیش از سفره خانه و چایخانه در هر شهری از این مملکت ما مراکز ورزشی و تفریحی داریم اما همه مردم کشورمان اهل ورزش نیستند، قرار نیست کسی از نان خوردن بیوفتد، قرار نیست کار کسی تعطیل شود، موضوع بالا یک مقایسه فانتزی بود بین طرفداران قلیان و کتاب که هرکدام می تواند تاثیر متفاوتی بر آینده زندگی افراد داشته باشد.