«ن.خ» داستان شخصیتی است که قرار است در حوزه تولید فعالیت کند و البته همشهریانش را در بیزنس یاری کند و به اتفاقات بزرگی در عرصه تولید برسد البته در این مسیر با چالش هایی مواجه می شود که پی ریز التهاب های داستان برای قهرمان قصه است.
سریال از فضایی شبیه به سریال «پایتخت» برخوردار است و با پرداختن به قصه ای بومی به دنبال این است که تماشاگرش را از سریال های حوصله سر بر آپارتمانی نجات دهد. فضای متفاوت قصه و رسیدن به قومی که شاید درمورد آنها کمتر سریالی ساخته می شود نقطه عطف مجموعه تلویزیونی «ن.خ» است.
سعید آقاخانی که این روزها برای اولین بار کارگردانی و بازیگری همزمان را تجربه می کند، در اوج پختگی مجموعه ای را روی آنتن برده است که فضایی خاص دارد. داستانی در فضایی متفاوت با لحن، فرهنگ، ادبیات و ویژگی هایی که مرتبط با جغرافیای آن خطه از کشور است و تاکنون حداقل در هیچ درام تلویزیونی با این حجم و وسعت دستمایه سریال قرار نگرفته است.
در واقع کارگردانی این مجموعه تلویزیونی بیش از اینکه به دنبال خودنمایی در حوزه کارگردانی و دکوپاژ باشد به دنبال این است که نمایشی از زندگی را به تصویر بکشد. زندگی در لوکیشنی جدید، جغرافیایی متفاوت با آنچه مدام در تلویزیون می بینیم و سبک و سیاق روایتی خاص از حضور بازیگران و نابازیگرانی که در کنار هم قطعا هدایت آنها کار آسانی نیست.
سریال «ن.خ» از دو جهت قابل بررسی است:
۱) به لحاظ روایت قصه و نوع قصه ای که قرار است تعریف شود
۲) در بحث بازیگری
که درآینده با نگاهی جزیی تر به آن خواهیم پرداخت.
این مجموعه تلویزیونی نوروزی درحالی روی آنتن شبکه یک است که تماشاگر در قدم اول به لحاظ قصه قرابت لازم را با داستان و شخصیت ها برقرار کرده است.
فضای داستان قابل باور است و کاراکترها به رغم فانتزی در کارگردانی و فیلنامه هرگز از دست نمی روند. و این شاید در یک سریال ۱۵ قسمتی ریسک محسوب شود چراکه حفظ آن تا پایان کار نیازمند تمهیداتی است که شاید کار را برای تیم کارگردانی سخت کند.
در این مجموعه تلویزیونی که همکاری مشترکی است از سید آقاخانی و مهدی فرجی دو نکته قابل اهمیت است. نکته اول اینکه قصه بایستی بتواند کشش لازم را ایجاد کند، چرا که در قدم اول و چک اول موفق عمل کرده است اما در ادامه داستان فضا و شخصیت های تعریف شده داستان نیازمند قصه هستند چیزی که احساس می شود در دو قسمت دوم و سوم کمی گویا می لنگد. قصه نیازمند حرف و اتفاقات جدید است. درحالی که آنچه مورد نیاز بود تا التهاب لازم در درام برقرار شود با گذشت دو سه قسمت شکل گرفته و حالا شخصیت هایی که به خوبی برای مخاطب تعریف شدند در قدم بعدی سریال نیازمند کش و مکش های هستند که کشش لازم را برای جذب مخاطب ایجاد کند.
بی شک نوک هرم سریال «نون.خ» خود سعید آقاخانی است که در سالهای اخیر می توان در عرصه بازیگری برای او یک رنسانس پیش بینی کرد. چرا که به یکباره نشان داد بازیگر سریال های طنز تلویزیون توانمندی هایی دارد که شاید در پتانسیل او کمتر کسی این توانمندی را حدس می زد.
آقاخانی بعد از حضور چشمگیر و درخشانش در سینما دوباره به تلویزیون برگشت و با سریال خودش این روزها مخاطب را درگیر می کند. بعد از سالها سعید آقاخانی به سراغ خطه ای که خودش از آن سوی کشور آمده است می رود و با لهجه ای که مخاطب طعم شیرین آن را دوست دارد به دنبال نمایش کاراکتر جذابی است که در شرایطی خاص گیر کرده است.
نمی توان از بازی درخشان حمید آذرنگ و این کاراکتر خاکستری که در تقابل با شخصیت نورالدین خانزاده طراحی شده است به این راحتی عبور کنیم. زوج آذرنگ و آقاخانی می تواند به زودی قابل استفاده در بسیاری از تولیدات سینمایی و تلویزیونی باشد که در سریال «نون.خ» جواب داد.
سریال به لحاظ سر و شکل وساختار مشخصا در تولید کار راحتی را پیش رو نداشته و سریال سختی بوده است اما بی تردید این مجموعه تلویزیونی نیازمند داستانی قوی و غنی است تا بتواند در ادامه نیز تماشاگرش را جذب کند چرا که تنها راه نگه داشتن مخاطب تا پایان قصه ای است که نیاز است تا مخاطب نوروزی را درگیر خودش کند.