عملیات کربلای چهار بهعنوان یک عملیات سرنوشتساز، به دلیل هوشیاری دشمن شکست خورد، حال آنکه پیروزی در این عملیات در تداوم پیروزی در فاو، میتوانست روند جنگ را تغییر دهد؛ همچنین احتمال پایان دادن به جنگ وجود داشت. با ادامه جنگ و بنبست نظامی در جنوب، استراتژی ادامه جنگ در شمالغرب طراحی شد که مهمترین عملیات آن والفجر ۱۰ در حلبچه بود.
محمد درودیان، راوی عملیات «کربلای ۴» که در زمان اجرای این عملیات در کنار محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران حضور داشت، در یادداشتی علت لو رفتن عملیات «کربلای ۴» را مورد بررسی قرار داده است. به نظر وی، با وجود نقش و اهمیت اطلاعات لو رفته در عملیات کربلای ۴، مسئله اساسی، توانمندی نظامی عراق برای مقابله با این عملیات است که تاکنون به آن توجه نشده است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که نمیتوان علت شکست عملیات را به یک عامل اطلاعاتی و لو رفتن عملیات محدود کرد.
در متن کامل یادداشت درودیان که دی ماه سال ۱۳۹۳ آن را منتشر کرده است؛ میخوانیم:«در یادداشت اخیر درباره اهمیت عملیات کربلای چهار و جایگاه آن در روند جنگ، به اظهار نظر سردار رضایی فرمانده پیشین کل سپاه اشاره کردم که در واکنش اولیه به نتایج پیشروی نیروها، بسیار آرام گفت: «عملیات از رده بهکلی سری لو رفته است. » غیر از من که در کنار ایشان نشسته بودم و گزارشها را ضبط و ثبت میکردم، افراد حاضر متوجه این واکنش نشدند. در همان زمان، این موضوع را در گزارشها نوشتم، ولی نسبت به ضبط آن اطمینان کامل ندارم.
با گذشت بیش از ۳۰ سال از این واقعه، اخیراً مسئله قابل توجه برای خودم این است که؛ با نظر به اهمیت عملیات و نتایج آن، چرا علت این اظهار نظر را از ایشان در همان زمان و با اتمام عملیات سؤال نکردم؟ شاید شرایط حاکم بر فضای قرارگاه فرماندهی، به دلیل شکست عملیات کربلای چهار و سایر ملاحظات دیگر بوده است. در این صورت برای روشن شدن علت شکست باید دراینباره پرسش میکردم. درعینحال در عملیات کربلای پنج که بهعنوان راوی کنار ایشان بودم و عملیات پیروز شد، چرا باز هم پرسش نکردم؟ آیا این موضوع متأثر از تفکر تاریخی به جنگ، به جای نگرش نظامی- استراتژیک نبوده و همچنان نیست؟
عملیات کربلای چهار بهعنوان یک عملیات سرنوشتساز، به دلیل هوشیاری دشمن شکست خورد. حال آنکه پیروزی در این عملیات در تداوم پیروزی در فاو، میتوانست روند جنگ را تغییر دهد؛ همچنین احتمال پایان دادن به جنگ وجود داشت. با ادامه جنگ و بنبست نظامی در جنوب، استراتژی ادامه جنگ در شمالغرب طراحی شد که مهمترین عملیات آن والفجر ۱۰ در حلبچه بود. پس از آن عراق به فاو حمله کرد و موجب تغییر در موازنه نظامی و تصمیمگیری ایران برای اتمام جنگ شد. حال با نظر به اهمیت عملیات کربلای چهار، چرا تاکنون هیچگونه تحقیق مستقلی درباره علت شکست عملیات، از جمله علت لو رفتن آن، صورت نگرفته است؟
به نظرم مسئله اصلی، شیوه تفکر درباره جنگ و نتایج آن است. چنانکه با گذشت ۳۰ سال از اجرای عملیات و تلاشهای تحقیقاتی انجام شده، همچنین توجه مناسبتی به عملیاتها ازجمله کربلای چهار، همچنان بهجای بررسی مسائل اساسی جنگ و پاسخ به پرسشهای آن، رویکرد تبلیغاتی و مناقشهآمیز درباره نقش افراد، یگانها و سازمانها در جنگ، به وجه غالب تبدیل شده است. چنین وضعیتی سبب شده است که حتی انتشار خبر واکنش فرمانده سپاه به نتایج عملیات نیز هیچ پژواکی نداشته باشد؛ چنانکه طی سه دهه گذشته نیز پرسش درباره این موضوع صورت نگرفته است.
درعینحال بررسی عملیات کربلای چهار، تنها در آثار سپاه و اظهارات فرماندهان آن، بازتاب داشته است؛ زیرا این عملیات در تداوم تدبیر آقای هاشمی بهعنوان فرمانده عالی جنگ، مبنی بر اجرای عملیات مستقل و در مناطق جداگانه توسط سپاه و ارتش، پس از عملیات بدر اتخاذ شد. سپاه نیز در همین چارچوب، عملیات فاو را انجام داد و پس از آن، درگیر عملیات کربلای چهار شد.
در آثار سپاه برای نخستین بار علت لو رفتن عملیات، استفاده عراق از اطلاعات ارسال شده از سوی آمریکا ذکر شده است. (فاو تا شلمچه- ۱۳۸۱- چاپ چهارم- ص ۱۱۵- ۱۱۶)
اظهارات مقامات رسمی عراق پس از عملیات کربلای چهار، بیانگر هوشیاری کامل عراق از تاکتیک ویژه عملیات کربلای چهار بود. چنانکه عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق یک هفته پس از عملیات کربلای چهار، به اهداف ایران مبنی بر قطع ارتباط میان سپاه سوم و هفتم اشاره میکند و میگوید:
«علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم … و از درسهای فاو استفاده نمودیم. » (همان ص ۱۱۷)
وی سپس خطاب به آمریکاییها میگوید:
«ما به خاطر این اطلاعات از آنها تشکر میکنیم. » (همان)
توضیح وزیر دفاع عراق از اهداف ایران بیانگر صحت سخنان سردار رضایی درباره لو رفتن عملیات از رده بهکلی سری است.
با فرض اینکه عراق مبتنی بر اطلاعات ارسالی از سوی آمریکاییها و سایر منابع احتمالی، از هوشیاری کامل برخوردار بود، ولی مسئله مهم و فراتر از داشتن اطلاعات، استفاده عراق از اطلاعات برای مقابله با حمله قوای نظامی ایران است. چنانکه عدنان خیرالله اشاره کرده است، عراق از تجربه عملیات فاو استفاده کرد. با این توضیح و برابر شواهد و قرائن و اسناد موجود، درواقع عراق با استفاده از اطلاعات دریافتی و استفاده از تجربه عراق در عملیات فاو، از توانایی مقابله با عملیات کربلای چهار برخوردار شده بود.
با وجود نقش و اهمیت اطلاعات که هنوز مشخص نیست حاوی چه مواردی بوده و چگونه جمعآوری و در اختیار عراق قرار گرفته است، مسئله اساسی، توانمندی نظامی عراق برای مقابله با عملیات کربلای چهار است که تاکنون به آن توجه نشده است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که نمیتوان علت شکست عملیات را به یک عامل اطلاعاتی و لو رفتن عملیات محدود کرد. با این توضیح حتی اگر عراق اطلاعات کامل، در سطح بهکلی سری هم نداشت، در صورت هوشیاری نسبی و استفاده از تجربه عملیات فاو، احتمالاً میتوانست حتی در صورت عبور قوای نظامی ایران از رودخانه اروند، با آنها مقابله و مانع از تصرف و تثبیت منطقه، همانند عملیات فاو شود.