هادی وکیلی در سلسله جلسات چهارشنبههای عفاف و حجاب در بررسی حجاب از منظر تاریخی، در خصوص واژه حجاب اظهار کرد: آنچه که ما واژه حجاب را برای آن به کار میبریم، پوشش، پوشاک و… است. اطلاعات تاریخی موجود به اصطلاحی که به کار میبریم مربوط به سه هزار سال است. اصطلاح به کاربرده پیشاتاریخی است. ادواری که بیشتر باستانشناسان در آن به ما کمک میکنند یا حتی در ادوار بسیار گذشته در دنیای پارینهسنگی و جایی که عصر تاریخی آغاز میشود که در آنجا اسطورهشناسان به ما کمک میکنند. از انسانهای ادوار گذشته منابع مفتوح قابل استناد در اختیار است. آثاری مثل کتیبه یا کتابهایی که از سه هزار سال پیش است.
وی ادامه داد: آگاهیهای محدودی که از دوره پیشاتاریخی داریم، مبتنی بر اسطوره و آگاهیهای باستانشناسان در قارهها، کوهها، نقشبرجستهها و … آنچه که کشف شده و ما در اختیار داریم، نشاندهنده انسان زن و مرد پوشیده است. در بیشتر نقشبرجستهها، نقاشیها و … تصاویر انسان بیشتر مرد و بهندرت تصویر زن دیده میشود. مساله پوشش اختصاص به زن ندارد و در قاعده جامعه بشری باید زن و مرد پوشیده باشند. آنچه که در تصاویر از پیشاتاریخ مانده پوشیدگی زن و مرد است. مفهوم پوشیدهبودن در دنیای قدیم شامل سه قطعه لباس بوده که شامل لباس سر، تن، پا است که عمدتا در آثار به جا مانده دیده میشود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: اطلاعات تاریخی میگوید اکثر دنیای متمدن از حدود سه هزار سال پیش تا دوران معاصر پوشش نسبتا کامل داشتند. در ایران، هند، چین، مصر، اروپا و … آگاهیهایی داریم که انسانها پوششدار هستند. اکثر تمدنها مثل ایران، چین، هند و … مبتنی بر داشتن پوشش است. تقریبا تمام ادیان بدون استثناء ادیان الهی و ادیان بشری قائل به حجاب بودند اما در دو مقطع نمونههایی از حداقلیبودن پوشش را میبینیم. در برخی قبایل غیرمتمدن نمونههایی را بعضی از جامعهشناسان گمانه زدند که در جنگلهای آفریقا و آمازون در بالای آسیا و شبه قاره هند به صورت احتمالات در مناطق استوایی به ویژه قبایل که در جنگلها بودند، پوشش حداقلی داشتند. که زندگی آنها مبتنیبر یک زندگی بسیار ابتدایی که به زیست حیوانی نزدیکتر از زیست انسانی بوده است. در حد محدودی در تمدن یونان باستان و قبل از ورود به مسیحیت به این منطقه نیز شواهد و نمونههایی از مجسمههای عریان داریم. در عین حال در همان جامعه تصاویری که از سقراط و ارسطو برای ما به جا مانده انسانهایی است که لباس سر، تن و پا دارد.
وی با اشاره به اینکه «عرف به اکثریت بسیار قاطع جوامع بشری بیش از آن، این ویژگیها را دارا بودند» خاطرنشان کرد: اگر عفاف را روح حفاظت از ویژگیهای زنانه و مردانه بدانیم و حجاب را ابزار حفظ آن، بدین صورت عفاف برای تمدنهای پیشین مهم بوده است. بدین معنا که عبور از خط قرمزهای روابط جنسی به شدت قبیح تلقی دانسته و در اکثر تمدنها مجازات سنگین داشته است. در تاریخ فلات ایران هخامنشی مرد و زن ایرانی پوشش کامل داشته و لباس سر و تن و پا دارند. عمده تصاویر باقی مانده از هخامنشی از مردان است و اصولا تصویر زن نداشته و تصاویر مختص به آقایان است. در دوره ساسانی وقتی به سراغ بیستون میرویم تصاویر مردانه است اما در برخی از موزاییکها، کتیبهها و سکههای باقی مانده نمونههایی از تصاویر زن هخامنشی و ساسانی مشاهده میشود.
عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه «در دوره معاصر رضاشاه کشف حجاب نکرد منع حجاب کرد» بیان کرد: در کتاب خاطرات و خطرات مهدی قلی خان هدایت میگوید: « چادر و مشکو(شنل) رسم ایرانیان بود و از آنجا ریشه داشت و در شاهنامه در سه جا ذکر چادر شده است. حجاب فخر نجبا بود و ما مدعی تجدید دوره پهلوانی (ایران باستان) هستیم. در تخت جمشید یا بیستون صورت زن نیست.». پوشش زن و مرد پارسی در همه دورهها از پوشش کامل برخوردار بودند. تصاویر آن را در کتاب تاریخ پوشاک اقوام ایرانی که به نویسندگی مهرسا غیبی است میتوانید ببینید. پژوهشی که انجام شده در این کتاب بسیار دقیق است. از تصاویر و آثار به جا مانده نقش تمام انسانها محجب و پوشیده است. بعد از سقوط هخامنشیان دوره کوتاهی سلوکیان بر تخت سلطنت نشستند که به ندرت نمادهایی از پوشش بینابینی در این دوره دیده میشود. تعداد و مدت دوره سلوکیان بسیار کم است اما خیلی زود سلوکیان جذب فرهنگ ایرانی شده و فرهنگ و پوشش ایرانی بر آنها غلبه میکند. در دوره اشکانیان پوشش زن و مرد ایرانی همان پوشش دوره هخامنشیان اما با اندکی تغییر است. چند تصویر از آن دوران است که مرد ایرانی ریش نداشته و یا قواره لباس او کوتاهتر شده که احتمالا تحتتاثیر فرهنگ یونانی بوده است. در دوره ساسانی این پوشش قوی و کاملتر میشود.تعداد آثار به جا مانده در دست ما زیاد است که نشان میدهد که در این دوره پوشیدهتر از ادوار و شبیه به دوره هخامنشی هستند. بعضی گمانه زدند که در دوره ساسانیان دین زرتشت به عنوان دین رسمی اعلام شد و در آیین ساسانی زن باید پوشش داشته باشد همان گونه که زنان زرتشتی ایران کاملا پوشیده و باحجاب هستند.
وی ابراز کرد: بعد از آن اسلام، حجاب را برای مسلمان اجباری کرد. عرب غیرمسلمان که شامل اهل کتاب، مسیحی، سابقین، زرتشتی که همه آنها دارای حجاب کامل بودند اما عرب بتپرست پوشش عرفی خود را داشت. این پوشش دو ویژگی داشت که مانند زندگی عرب بیابانگرد، بسیار ساده بود. اسلام این حجاب را ساماندهی کرده و پوشاندن را تعریف میکند. دروغ است که ایرانیها بهزور و اجبار مسلمان شدند بلکه ایرانیها بهتدریج و به فاصله چهار قرن مسلمان شده و هیچ اجباری در مسلمانشدن آنان نبود چون پوشش مورد نظر اسلام با پوشش دوره ساسانی بسیار نزدیک بود. بنابراین ما هیچ گزارش جدی از درگیری در مورد پوشش ایرانی در سدههای نخست نداریم. یکی از علتهای تسهیل مسلمانشدن ایرانیان، بسیاری از آموزههای ایرانی با دین اسلام از جمله پوشش، سازگاری داشت.
وکیلی خاطرنشان کرد: بعد از آن وقتی مغولها به ایران حمله کردند، مغولها در پوشش کمی رهاتر بوده اما بدون پوشش نبودند. زن و مرد مغولی پوشش داشتند اما از تصاویر زن مغولی که مقیم ایران موجود است این زنان پوشیده بودند چرا که مغولها خیلی زود هضم در فرهنگ ایرانی شده و به پوشش ایرانی رسیدند. پوششی که از دوره عباسیان تا دوره پهلوی داریم افزودههایی به پوشش زنان است که در آن استفاده از پوشیه در دوره عباسیان رواج پیدا کرد و در دههها و سدههای اول این پوشش برای خاندان سلطنتی بود. از اواسط دوره قاجار زمزمههایی از حجابگریزی و ستیزی دیده شد که تک نمونههایی از کشف حجاب یک زن ایرانی را در آن میبینیم. در نشریاتی مانند حبلالمتین مقالاتی در خصوص بیحجابی چاپ و اشعاری در نقد و تمسخر حجاب نیز سروده میشد. ورود این جریانها به ایران عمدتاً از سمت کسانی بود که تحت تاثیر جریانهای جدید در فرهنگ مغربزمین شدند.
این استاد دانشگاه گفت: ما در قرن ۱۹ و ۲۰ در تمامی ابعاد تحت تاثیر غرب قرار گرفتیم که علاوه بر بعد پوشش، خوراک ما نیز هم تحت تاثیر قرار گرفت. نهایتاً حکومت رضاشاه حجاب را در ایران ممنوع کرد. این حادثه نشان داد که این سیاست جواب نداده است؛ چرا که پروفسور پیتر آوری انگلیسی استاد دانشگاه کمبریج میگوید: «کل زنان ایرانی که بیحجاب شدند ۳ هزار نفر بودند». در پهلوی دوم وقتی نتیجه کار قبلی دیده شد، اشاعه فرهنگ بیحجابی در جامعه گسترش پیدا کرد. در عین حال از اطلاعات موجود زنان آن دوره، نشان میدهد که اکثریت زنان به پوشش ایرانی اسلامی خود پایبند بودند. در دهه پایانی پهلوی یکی از ویژگیهای عجیب فضای اجتماعی ایران، بازگشت زنان ایرانی به حجاب است. بعد از انقلاب فضای عمومی، پوشش و حجاب در اختیار قرار گرفت که در این خصوص گفتوگوهای زیادی است.
وی درباره تغییرات حجاب در ادوار و وضعیت حال حاضر عنوان کرد: به لحاظ آماری چیزی رخ نداده است. ما همیشه بیش از واقعیت موجود حجاب، مطرح میکنیم. تفاوت اجتماعی بین زنان باحجاب و بیحجاب وجود دارد. زنان باحجاب تا زمانی که کاری در جامعه نداشته باشند حضور پیدا نمیکنند اما زنان بیحجاب برای نمایش خود به خیابان میآیند که میزان تظاهر در این طیف بیشتر است.
وکیلی ادامه داد: در دوره معاصر دچار بحران هویت شدهایم. دل بحران هویتی فرد نسبت به خودش کمبینی و خودکمبینی و پریشانی است. در بحران هویت یک منی وجود دارد که از من بهتر است که با آن همذاتپنداری کرده و خود را شبیه آن و تبدیل به هویت ثانویه میکند که درمان آن بازگشت به هویت ایرانی اسلامی است. در گسترش حجابستیزی شواهد نشان میدهد که دشمنان اسلام نقش دارند. حجاب یکی از ویژگیهای مهم هویت ظاهری و بیرونی است. اگر پوشش عوض شود، اعلام به تغییر هویت شده است. حجاب در انقلاب سلاح بزرگ انقلابیون است.
عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد درباره تاریخچه رنگ مشکی چادر اظهارکرد: رنگ پوشش در تاریخ باستان متنوع و علاوه بر آن تنوع جنس نیز داریم. حجاب زن برای این است که جاذبههای زن در محیط عمومی کم و در محیط خصوصی عرضه شود. حجاب جاذبههای جنسی را کمکرده و جاذبههای واقعی را بیشتر میکند. در سه دوره از ادوار رنگ مشکی برای پوشش عرف جامعه پذیرفته شد. رنگ مشکی را اُبهت و متانت میدانستند ولی قاعده به پوشش مشکی نیست.
وکیلی درباره هدف از این نشستها بیان کرد: ما در تمامی موضوعات فرهنگی و به خصوص در مشکلات پوشش به دنبال راهحل هستیم. واقعیت این است که زن ایرانی حتی اگر بیدین باشد، باید باعفاف باشد. مرد ایرانی در تمام دورهها متین بوده است. اگر به لحاظ هویتی به فرهنگ خود افتخار کنیم، تمام مشکلات اساسی ما حل میشود. اگر میخوایم مساله توسعه در ایران حل شود باید به اعتماد به خود برگشته و به هویت خود افتخار کنیم.