«هارو آکاگی، بازیگر نقش اوشین در سن ۹۴ سالگی درگذشت». این خبر روز شنبه فضای مجازی و حتی رسانه های رسمی را منفجر کرد. قدیمی ترها از نوستالژی دهه شصت می نوشتند و زن فداکاری که در بحبوبه بمباران و جنگ، شنبه شب ها برای دقایقی خانواده های ایرانی را پای تلویزیون های ۱۴ اینچ می نشاند؛ سریال پر از غم و غصه «اوشین» سبب می شد روزهای سخت آژیر و پناهگاه زیر سایه سختی های بانوی ژاپنی قرار بگیرد.
برخی از خبرگزاری ها هم خبر را انعکاس دادند اما کمتر کسی از خودش پرسید «هارو آکاگی» نقش کدام یک از دوره های زندگی «اوشین» را بازی کرده است؟! «آیاکو کوبایاشی» و «نوبوکو اوتاوا» بازیگران نقش شخصیت محبوب ژاپنی در کودکی و سالمندی بودند و «یوکو تاناکا» هم نقش اصلی جوانی تا میانسالی را بازی کرد و در ایران به شهرت فراوانی رسید. «آکاگی» نقشی فرعی در این سریال داشت و هیچ دخل و خرجی به «تاناکا» ۶۳ ساله نداشت که برایش مرثیه سرودند.
شتاب عجیب
شتاب و رقابت رسانه ها برای انتشار خبر مرگ چهره های مشهور انگار بر هر چیزی مقدم شده است. دیگر خبرنگاری حوصله ندارد سرچی کوتاه در اینترنت بزند و حداقل به ویکی پدیا که خود منبعی قابل استناد محسوب نمی شود، نگاهی بیندازد و ببیند اصلا نام اصلی بازیگر «اوشین»، هیچ حرف مشترکی با «هارو آکاگی» دارد یا خیر! انگار سِر شده اند و هزار دلیل از گرانی تا دغدغه های شخصی، بی تفاوت شان کرده و دیگر احساس مسئولیت سنگینی در قبال اخبار منتشره احساس نمی کنند. حتی زحمت عذرخواهی هم به خود نمی دهند و با انتشار خبر دیگری که «اوشین زنده است و همبازی اش مُرده» سر و ته قضیه را هم می آورند.
عکس اشتباه
اواسط مهرماه بود، مدرسه فرسوده ای در روستای «گرماش» سنندج فرو ریخت و دانشآموزان زیر آوار ماندند. دراین حادثه یک دختر ۷ ساله جان باخت. نامش «دنیا» بود، چند روز بیشتر نمی گذشت از ورودش به کلاس اول، روزنامه نگاری نه در فضای رسمی بلکه در صفحه شخصی توئیترش، عکسی منتسب به «دنیا» منتشر کرد و فردا تعداد زیادی از روزنامه ها، همان عکس را گذاشتند روی جلد، بعد مشخص شد عکس، اشتباه بوده و خبرنگاران و سردبیران روزنامه های مذکور لااقل جست و جوی بیشتری نکرده اند تا صحت و سقم عکس را جویا شوند.
مشایخی را هزار بار کُشتند
دیگر خبر مرگ جمشید مشایخی، کسی را متعجب نمی کند. یکی از پنج بزرگِ سینمای ایران را رسانه های رسمی و شبکه های مجازی تاکنون بارها کُشته اند. اگر سرچی در گوگل بزنید، اخبار بسیاری با تاریخ های مختلفی مقابل چشمانتان پدیدار می شود که هر کدام خبر از مرگ «کمال الملک» سینما می دهند. جمشید مشایخی چند روز پیش ۸۴ سالگیاش را جشن گرفت اما به قدری خبر درگذشتش را در رسانه ها منعکس کردند که پسرش اعلام کرد شکایت میکنند و باعث و بانیانش را به دادگاه می کشانند.
از بهمنش تا پورحیدری
عطاءالله بهمنش، گزارشگر مشهور ورزشی که زمانی یکهتاز بود در تلویزیون، تیرماه سال ۱۳۹۶ در ۹۴ سالگی درگذشت اما در ماه های منتهی به مرگ؛ روزهایی که در بیمارستان بستری بود، خبر فوتش را منتشر کردند که البته تکذیب شد. منصور پورحیدری هم وضعیت مشابهی را تجربه کرد، خبرنگاران زیادی دمِ در بیمارستان «ایران مهر» صف کشیدند تا اگر اسطوره استقلال پر کشید، زودتر از همکارانشان، خبر را مخابره کنند.
مرگ مجازی در غربت
از این دست خبرها برای خوانندگان نامدار خارجنشین هم بسیار منتشر کرده اند. چندی پیش خبر آمد «آندرانیک مددیان» از دنیا رفته و کانال های ایرانی فریاد وامصیبتا سر دادند. چند ساعت بعد خبر دیگری آمد «اندی» مرحوم، اندی مورد نظر نبوده و تشابه اسمی باعث شده تصور کنند خواننده مشهور آهنگ های شاد از دنیا رفته است! پروانه امیرافشاری، خواننده مشهور سالهای پیش از انقلاب هم شاید رکورددار باشد در این میان. به قدری خبر مرگش را بازتاب دادهاند که شاید اگر واقعا از دنیا برود، دیگر کسی باورش نشود!
شوک آوازی وسط جام جهانی
بیشتر مردم ایران در روزهای پر تب و تاب جام جهانی، پای تلویزیون نشسته بودند تا بازی حساس تیم ملی فوتبال ایران مقابل اسپانیا را تماشا کنند و تقابل شاگردان کارلوس کیروش با ستاره های جذاب حریف را ببینند. ناگهان خبری منتشر شد: «خسروی آواز ایران درگذشت». عاشقان فوتبال در شوک فرو رفتند، نمی دانستند از نمایش خوب تیم ملی خوشحال باشند یا ناراحتِ از دست رفتن مهمترین چهره موسیقایی سرزمینشان. خبر تکذیب شد اما هیچ کس نپرسید چه دردی است این همه شتاب و عجله برای انتشار خبر از نفس افتادن یک انسان. البته چنین خبرهایی بالطبع مخاطبان زیادی دارند اما آیا به هر قیمتی باید مخاطب را به سوی خود کشید؟