«به راحتی میتوان از دیگران نوشت، اما من درباره خودم قادر نیستم چیزی بنویسم، چون حال یکدست و ثابتی ندارم. کمتر اهل مصاحبه و از خودگفتن هستم، شاید هم به همین دلیل بوده که وارد کار گویندگی شدم. کاری بسیار ظریف که در آن میشود جولان داد. هر چه بیشتر غرق صدای زبان باشید، میتوانید تاثیرگذاری بیشتری هم داشته باشید».
آری، ناصر طهماسب اهلِ جلوی دوربین آمدن و مصاحبه و جار و جنجال نبود. او حریمی برای خودش داشت، که تا آخر عمرش پایبند به آن بود و حتی نگذاشت در محفل رسانهای صحبت از رفتن و سکوت صدایش بشود. او در سکوت خبری رفت و همپای توران مهرزاد، بانوی صدای ایران عالم مادی را ترک کرد.
نهتنها خبر درگذشت و خاکسپاریاش بهتآور بود، بلکه حتی اعلام نام ناصر طهماسب و اهدای جایزه به او برای مستند می ۱۹۶۸ در مراسم پایانی هفدهمین جشنواره سینما حقیقت که شب گذشته در تالار وحدت برگزار شد، زخمی دیگر به دل حاضران و هنردوستان نشاند، با این همه، او معتقد بود «نقشگویی برای یک فیلم در حقیقت نوعی نویسندگی از راه صداست، که به وسیله لحن نوشته میشود نه با کلمات. هر چه شما عمیقتر و بیشتر غرق در صدای زبان باشید، طیف وسیعتری جذب خواهند شد. گویندگی در فیلم کاری بسیار مشکل است. شما در تاریکی بهجای کسی حرف میزنید که ممکن است هرگز او را نشناسید، اما حال و هوا و عواطفش را باید دقیقاً منتقل کنید.
زبان در اصل برای ارتباط شنیداری است و به ضرورت است که آن را مینویسند. کسی که زبان مادری را بشناسد؛ مردمش را میفهمد و به تبع آن عواطف، احساسات، خوشیها و ناخوشیشان را هم خواهد شناخت».
استاد طهماسب در گفتوگوی شبکه خبر که سال ۱۳۹۰ با حمیدرضا مدقق، مجری و منتقد سینما داشت، درباره نقشهای ماندگاری که دوبله آنها را به عهده داشت گفته بود، تلاش کردم سطح فیلمها از آنچه هست پایینتر نیاید. اکثر فیلمها و نقشهایی که کار کردم خیلی خوب بودند. صبوری کردند، من هم خیلی دقت کردم، که نقشها تکان نخورد. چون مهم این است که چرا این آدم اینکار را انجام میدهد. چرا این حرف را میزند. فیلم مثل یک تسبیح است.
صدای مخملی طهماسب یادآور نقشآفرینی بازیگرانی مانند هارولد لوید، هنری فوندا، آنتونی پرکینز، جک نیکلسون و دیوید جانسن است. همچنین به یادماندنیترین نقشهایی که او گویندگی کرده عبارتند از: فرمانده کسلر در سریال «ارتش سری» و ابوالفتح با بازی علی نصیریان در سریال «هزاردستان» اثر علی حاتمی و یوگی در کارتون «یوگی و دوستان». نخستین تجربه بازیگری او در فیلم «راه دوم» ساخته حمید رخشانی بود.
او همچنین در سریال «مرگ تدریجی یک رؤیا» و فیلم سینمایی «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی و سریال «کلانتر ۳» ایفای نقش کرده بود.
طهماسب در گفتوگوی شبکه خبر در همان سال در پاسخ به این سوال که بین نقشهای هارولد لوید، جک نیکلسون و باگز بانی کدام نقش را به عنوان نقش مطلوب انتخاب میکنید، گفته بود، باگز بانی. چراکه هنوز انیمیشن برایم جالب است و میخواهم الان هم ببینم. سینمای کُمیک و سینمای لوید، چاپلین و … سینمای نجیبی است. هارولد لوید هم آدم نجیبی بود. اما نیکلسون شرور و بیرحم است. بازیاش هم همینطور است. وقتی یک چیزی را میگوید به آن حمله میکند. اما هارولد لوید عقبنشینی میکند و هیچ وقت حمله نمیکند. او نقش مردِ بیدست و پا را دارد.
ناصر طهماسب در برنامه «دو قدم مانده به صبح» شبکه چهار سیما در سال ۱۳۹۰ در پاسخ به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه دو نسل در کنار شما فعالیت میکنند. نسل قدیم که صداهای ماندگاری برای ما داشته و نسل جدید که نیازمند رشد است. آیا نمیشود از وجود جوانان در عرصه دوبله بهره گرفت؟ طبیعی است دوبلور قدیمی باید بازنشسته شود، گفته بود، بله اینکه رسم روزگار است. اگر خودم یا همکارانم قطرهای استعداد از جوانان ببیند، به کار دعوتشان میکنیم.
طهماسب در پاسخ به این سوال که حساسیت نسلی ندارید؟ گفته بود، چه کسی نسبت به کار خوب حساسیت دارد؟ اصلاً نمیتوان جلوی صدای خوب، کار خوب، دریافت خوب و احساس خوب را گرفت. کار خوب دیده میشود. اما کسانی هم بودند، که به گویندگی به عنوان شغل مینگرند و آن عشق و علاقه وجود ندارد. فضا برای ترقی هست، اما فرد هم باید آدم درجه یکی باشد.
ناصر طهماسب متولد سال ۱۳۱۸ تهران بود. وی در ابتدا نقشهای کوتاه را گویندگی کرد و تحت تعالیم زندهیاد علی کسمایی توانست به سرعت به نقشهای اصلی دست یابد. اولین فیلم تحت مدیریت او خونریزی محصول فرانسه و پس از آن هفت تیرکش با شرکت گریگوری پک بود.
طهماسب از اوایل ۱۳۴۰ فعالیت حرفهای خود را در دوبلاژ آغاز کرد و اواخر این دهه به سمت مدیریت دوبلاژ درآمد. تبحر او در گویندگی نقشهای مختلف، خلق تیپها و تقلید استادانهاش از لهجههای گوناگون زبانزد اهالی دوبله و هنر است.
او در سالهای اخیر به علت همکاریهای متعددش با جبهه فرهنگی انقلاب و حضور در مستند افشاگرانه «خارج از دید» بارها از سوی عناصر ضدانقلاب با شدیدترین هجمهها روبرو شد و از سوی برخی جریانهای فرهنگی نیز مورد بیمهری قرار گرفت، ولی از رسالت خود دست نکشید و در مستند دوم هم ایفای نقش کرد.
به گفته ابوالحسن تهامی گوینده و مدیر دوبلاژ، ناصر طهماسب یکی از بینظیرهای دوبلاژ ایران بود. صدای بسیار زیبا و مخملی با دامنه وسیع که میتوانست برای هر نقشی تغییرش دهد؛ کار او برای نقشهای تراژدی، جدی، کمدی و کمدی بسیار شیرین نقص نداشت و او در بسیاری از نقشها توانا بود.
مریم شیرزاد گوینده و مدیر دوبلاژ بر این باور است آقای طهماسب حافظ دوبله به معنای دوگانهاش بود. باید از ایشان پرسید در مواقع نقشگویی چه ادویه حسی به کارشان میزند، که هر نقششان متفاوت از دیگری است و به یاد ماندنی و ماندگار میشد. تصور میکنم وقتی آقای طهماسب یک نقش را میگوید، فقط دیالوگ آن را نمیگفت، بلکه زوایای پنهان نقش را برای ما آشکار میکرد.