هنر هفتم در تمام سالهایی که دولتهای غربی و شرقی مشغول افزایش قدرتشان بودند، عرصه رسانه و هنر بدون شک همراه و همگام با آنان در جهت نمایش و معرفی روند روبهرشد این قدرت گام برداشته تاجایی که میبینیم حتی در برخی موارد هنر با ایجاد تصاویری مبالغه آمیز تلاش کرده آنچه واقعیت توان نظامی دولتها بوده را به جهانیان بزرگتر نشان دهد.
این روند و استفاده ابزاری از هنر برای ارائه توانمندیهای نظامی به دیگران و البته استفاده از بازدارندگی آن اگرچه تنها مختص به دوران جنگ جهانی دوم نبوده پس از آن نیز در دوران جنگ سرد اغلب کشورها بخصوص جبهه شرق و غرب تلاش کردند در قالب فیلمهای سینمایی به نوعی توانایی نظامی خود را به جبهه مقابل نمایش دهند که به همین واسطه فهرست بلند بالایی از فیلمهای نظامی که درآن تجهیزات خاص بکار گرفته شده را در کارنامه هنر هفتم دهکده جهانی میبینیم.
البته قصد نگارش گزارش تاریخی از این موضوع را نداریم، هرچند که قبلاً درباره سینمای جنگی و ارتباط آن با هنر به این سؤال پاسخ دادیم که فیلمهای پروپاگاندایی نیز میتوانند با حفظ تنه درام و ارزشهای هنری اثری قابل قبول در صنعت سینما باشند. اما آنچه مهم است اینکه فیلمهایی از این دست کارکرد بسیار مهمی برای نشان دادن قدرت نظامی کشورمان دارند و میتوانند در تثبیت باورهای ملی و میهنپرستی نقش جدی داشته باشند. نقشی که هنوز در بخشهای مختلف کشورمان جدی گرفته نشده است.
بههرحال کارکرد سینما برای معرفی توانمندیهای صنعتی، پزشکی، علمی، انتظامی و در راس آنها نظامی از سوی بسیاری از کشورها بخصوص در قرن اخیر بکار گرفته شده و در رأس آن هالیوود آمریکا و بعد از آن چین، روسیه و حتی هند از آن بهره قابل توجهی بردهاند و تلاش کردهاند با استفاده از جاذبه فیلمهای اکشن جنگی تجهیزات خاص نظامی خود را به نمایش بگذارند و در دنیای سینمایی دشمنانشان را با استفاده از همین تجهیزات نابود کنند.
این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب تا به امروز با وجود تحریمهای خصمانه و یکجانبهای که تحمل کرده بیشک در حوزه صنایع نظامی پیشرفتهای فراوانی داشته و دارد، دستاوردهایی که تا امروز توانسته مانعی قابل توجه مقابل زیادهخواهیهای دشمنان علیه این سرزمین باشد. اما چقدر تصویر در عرصه هنر و سینما در این زمینه داریم؟ یا توانستهایم با استفاده از کارکرد هنر فناوریهای نوین خودمان را به دیگران معرفی کنیم با این اولویت که قطعا آنچه به تصویر کشیده شده تنها بخشی از دستاوردها بوده است.
واقعیت این است که در ابتدای انقلاب و در دهه ۶۰ و تا میانه دهه ۷۰ ما شاهد نمایش توانایی دفاعی ارتش و سپاه در قالب درامهای حماسی و انسانی بودیم که البته در کنار آن دستاوردهای صنایع نظامی نیز تا حدودی به نمایش گذاشته میشد، زیرا هنوز دستاوردهای نظامی و دفاعی کشور رشد و پیشرفت جدی پیدا نکرده بود. فیلم جذاب و خوش ساختی مانند “عقابها” نمونهای از این سینما است که ضمن نمایش قدرت هوایی ارتش ایران، داستانی قهرمانی از آدمها ساخته است. فیلمهای دیگری مانند “کانی مانگا” نیز نمایش قدرت نیروی انسانی و توان دفاعی کشور ما در قالب داستانی جذاب است که امروز برای تماشاگران آن روزها به شدت خاطرهساز است. فیلمی مانند “مهاجر” نیز یکی از معدود آثاری است که در آن پرواز اولین پهبادهای ایرانی نشان داده میشود و همراه با درامی عرفانی و معنوی، شکل متفاوتی از آنچه سینمای جهان از جنگ بازنمایی کرده است را نمایش میدهد.
بعد از آن دوران، فیلمهایی مانند “حمله به اچ۳” یا سریال “سیمرغ” گوشههایی از رشادت خلبانان ارتشی را در دهه هفتاد دیدهایم که البته نسبت به فیلمهای دهه ۶۰ نمایش بهتری از صنعت نظامی ایران داشته است. در سالهای اخیر فیلم “منصور” نمونه دیگری از همین وضعیت و البته نقاط ابتدایی توان ارتش در صنعت نظامی است.
اما امروز با پیشرفت چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در زمینه صنعت نظامی و دفاعی، جای نمایش قدرت بزرگ ارتش ایران در نیروهای زمینی، هوایی و دریایی به شدت خالی است. چیزی که مردم ایران مانند مردم جهان علاقهمند به دیدن قدرت نظامی کشورشان در سینما هستند، بیشتر مانند حسرتی برای آنان شده است.
این در حالی است که هالیوود در همین سال گذشته فیلم جدید “تاپگان” را روانه سینمای جهان کرد. فیلمی که اگرچه با درامی مضحکانه همراه بود و رسماً به شعور مخاطب توهین میکرد، فیلمی قوی در زمینه نمایش صنایع و توان نظامی آمریکا علیه سایر کشورها بخصوص ایران بود.
بد نیست بدانیم درست در همین زمان که فیلم “تاپ گان” اکران میشد یکی از فیلمهای سینمایی جدید کشورمان با ژانر دفاع مقدسی و مشابه داستان تاپ گان هالیوودی با نام “های پاور” روی پرده نقرهای رفت.
“های پاور” اگرچه کاری دلسوزانه و از سر علاقه و دغدغه برای نمایش بنیانهای قدرت نظامی ارتش ایران در روزهای دفاع مقدس است، اما بهخاطر عدم رعایت قواعد تولید یک فیلم خوب و جذاب تبدیل به یک اثر سوخته به دور از واقعیت توانمندیهای دفاعی کشورمان شد. ناگفته نماند در این فیلم صحنههای حمله هواپیماهای دشمن از جلوههای ویژه میدانی و کامپیوتری خوبی برخوردار بود و همین باعث شد تا تیزر فیلم در آستانه اکران در جشنواره فیلم فجر، بسیار مورد توجه قرار گیرد و احتمال روبرو شدن با یک فیلم هیجان و پرقدرت را در ذهن مخاطبان ایجاد کند، اما در نهایت به دلیل همین نقطه ضعف در ذهن مخاطبان داخلی و خارجی واقعیت توانمندی دفاعی کشورمان نقش نبست.
های پاور میتوانست نقطه آغاز دوبارهای باشد برای نمایش دستاوردهای نظامی و قدرت دفاعی ارتشیهای جمهوری اسلامی ایران که از قضا تنها به وجوه انسانی و عاطفی مدافعان کشور نپرداخته و گامهای خوبی را برای بخش صنعتی ارتش نیز برداشته است. اما به خاطر دلایلی که بیان شد، این فرصت به صورت مقبول مورد استفاده واقع نشد.
اما امروز باید در تولید فیلم درخشان در قامت ارتش بزرگ جمهوری اسلامی ایران کوشید و آن را با جذابیت و ساختار درست سینمایی اعم از فیلمنامه، بازیگری، کارگردانی و… ساخت. چیزی که بتواند مایه آبروی ارتش باشد و توان صنعت نظامی ایران را به تمام دنیا به رخ بکشد. هرچند که این امر باید به دور از کپیکاری و الگوبردای سطحی از فیلمهای هالیوودی باشد بلکه باید در فرم و اجرا سبک ایرانی و بومی خود را به کار بگیرد.
منبع: تسنیم