در عین حال که این به رسمیت نشناختن، یک نقطه قوت و مثبت است، بیعملی جهانیان درخصوص کمک به مردم افغانستان که در فقر و گرسنگی و جهنم انحصارطلبی و تحجر و محدودیتهای شدید آزادی و پایمال شدن حقوق شهروندی دست و پا میزنند، جای نگرانی شدید دارد.
خبرهائی که از افغانستان میرسند بشدت مأیوسکننده و تأسفبارند. در مدت سه ماهی که گروه تروریستی طالبان بر این کشور سلطه یافته، بسیاری از کارها تعطیل شدهاند و کارمندان بدون حقوق ماندهاند، خانوادههای زیادی در اثر فقر و گرسنگی نابود شدهاند، فرزندان تعدادی از خانوادههای بیسرپرست از گرسنگی به صورت دستجمعی جان دادهاند، پدران از فرط عسرت ناچار به فروش دختران خُردسال خود برای امرار معاش اعضاء خانواده شدهاند و زنان بسیاری در مناطق مختلف افغانستان به دلیل اعتراض به روش جنایتکارانه طالبان و پایمال ساختن حقوق زنان و ضایع کردن حق تحصیل دختران، تیرباران شدهاند.
بسیاری از خانوادهها به ویژه شیعیان در مناطق هزارهنشین و حومه مزارشریف فقط به جرم شیعه بودن از خانهها و زمینهای آباء و اجدادی خود کوچانده شدند و املاک و خانههایشان به تصرف تروریستهای طالبان درآمد.
در چنین شرایط رقتباری، سرما نیز به مردم به ویژه خانوادههای رها شده در کوهها و بیابانها هجوم آورده و از این ملت مظلوم قربانی میگیرد. انفجارهای پیاپی مساجد شیعیان در قندوز و قندهار و مصادره اموال بسیاری از مردم که حاضر نشدهاند زیر بار زورگوئیهای طالبان بروند نیز بر مصائب دیگر افزوده شده و کشور افغانستان در مجموع به سرزمین مصیبتها تبدیل شده است. این بلاها و مصیبتها همگی از عوارض سلطه جهنمی طالبان بر این کشور و این ملت هستند.
در برابر این سلطه جهنمی، تحرکاتی تحت عنوان «مقاومت ملی» در حال انجام است که اگر ادامه یابد میتواند افغانستان را از شر طالبان نجات دهد.
سران گروه تروریستی طالبان با توسل به دو شیوه خطرناک درصدد سرکوب مقاومت برآمدهاند و این احتمال وجود دارد که خونریزیهای شدیدی به راه بیندازند تا بلکه بتوانند حاکمیت جهنمی خود را حفظ کنند. یکی از این دو شیوه، حرام اعلام کردن مقاومت در برابر «امارت اسلامی» است و دیگری اینکه به هبتالله آخوندزاده عنوان «امیرالمؤمنین» داده و اعلام کردهاند هرکس از او اطاعت نکند از خدا اطاعت نکرده است!
این هر دو شیوه، استفاده ابزاری از دین هستند و گروه تروریستی طالبان با توسل به دین و تقدس دادن به خود و رهبر ساختگی خود، مردم افغانستان را به نام دین قربانی مطامع خود میکند و علاوه بر محروم ساختن این مردم از مواهب دنیائی، آنها را به دین نیز بدبین خواهد کرد. امارت ساختگی طالبان، امارت شیطانی است نه اسلامی و رهبر این گروه نیز امیر همین امارت شیطانی است نه امیرالمؤمنین. آنها با این ترفندها میخواهند به نام دین حکومت کنند تا به پیمانی که با آمریکا در زمینه بازگذاشتن دست کمپانیهای آمریکائی برای چپاول ثروتهای زیرزمینی افغانستان و ناامن کردن منطقه دارند عمل نمایند.
برای جلوگیری از قربانی شدن مردم افغانستان و فدا شدن اسلام در راه مطامع طالبان، ملتها و کشورهای دیگر میتوانند اولاً به شکلهای مختلف از مردم این کشور حمایت کنند و ثانیاً درباره جنایات طالبان و فجایعی که مرتکب میشوند اطلاعرسانی نمایند. با اینکه رسانههای غرب حتی تلویزیونهای غیردولتی آمریکا هر روز از جنایات طالبان و فجایعی که در افغانستان رخ میدهد گزارشهای مفصل منتشر میکنند، معلوم نیست چرا رسانه ملی ما در این زمینه ساکت است و تمام تلاش خود را بر این متمرکز کرده که چهرهای مردمی و منطقی از گروه تروریستی طالبان ترسیم نماید! اگر این بَزَک کردن، نوعی زمینهسازی برای آماده کردن افکار عمومی جهت رسمیت دادن به سلطه طالبان بر افغانستان باشد، قطعاً یک خطای بزرگ استراتژیک است و بدترین لکه ننگی است که بر پیشانی نظام جمهوری اسلامی چسبانده خواهد شد. امید که این نظام اسلامی از چنین ننگی مبرا بماند و همواره حامی مردم افغانستان باشد.