تب مهاجرت سالهاست که تبدیل به سرماخوردگی فصلی شده است. تعداد کمی از مردم هستند که به آن مبتلا نمیشوند. باقی همه یا مبتلا هستند، یا تازه بهبود پیدا کردهاند یا قرار است بزودی دوباره مبتلا شوند و از آنجا که همه پولی برای سرمایهگذاری، تخصصی برای ارائه به بازار کار یا تهدید امنیتی که جانشان را در معرض خطر قرار داده باشد ندارند، راههای جایگزین دیگری برای پاسخ دادن به این تب پیدا میکنند.
«پناهندگی» از راههای محبوب مهاجرت از ایران است که تب آن هیچوقت بطور کامل فروکش نکرده اما با هر موج مهاجرت دیگری از خاورمیانه یک بار در ایران هم اوج میگیرد. آنها که پولی در دست و بالشان دارند معمولا تلاش میکنند با اعلام تغییر دین و وکالتدادن به وکلای مهاجرت پناهندگی دریافت کنند. دیگران اما به همان راهی میروند که دهها نویسنده ناشناس در فرومهای مهاجرت توصیه میکنند: «فقط پات رو بذار تو خاک اروپا …». تا مدتها مسیر محبوب رسیدن به اروپا، ترکیه و بعد یونان بود اما گزارشهای فراوان از آوارگی و بیچارگی مهاجران در یونان باعث شده راههای جایگزین هم مطرح شود. از آن جمله «ویزای توریستی» بود و از آنجا که اروپای غربی به راحتی به این دام نمیافتد و گرفتن ویزای توریستی آن بسیار سخت است، پس پیش به سوی اروپای شرقی!
در نگاه اول برای کسی که میخواهد تمام زندگیاش را نقد کند و به اروپا برود، فرقی بین ویزای توریستی لتونی، لیتوانی، بلاروس، اوکراین و لهستان نیست. می رسید، پاسپورتتان را آتش میزنید، هر چه دارید را در کوله پشتی جا میدهید و راه میافتید به سمت مرز. از بلاروس به لیتوانی، از لیتوانی از مسیر آبی به آلمان. پیاده هم میشود رفت؛ از بلاروس به لهستان و بعد آلمان یا حتی فرانسه. اگر کعبه آمالتان بریتانیا باشد کانال مانش و ۴۵ دقیقه قایقسواری و تمام! به دنبال رویای آزادی، امنیت، کار، عکسهای قشنگ در اینستاگرام و خانوادهای که جلوی دیگران بگویند «بچهمان رفته خارج» … .
ماجرا البته به این سادگی نیست. فقط در نیمه اول سال جاری میلادی، ۱۱۴۶ نفر در مسیر رسیدن به اروپا برای اعلام پناهندگی جان خود را از دست دادهاند. این رقم نسبت به مدت مشابه در سال گذشته میلادی دو برابر شده است. «فقط پایت را در خاک اروپا بگذاری» ماجرا تمام نمیشود. اگر شانس آورده باشید و در مسیر در درگیریهای بین مهاجران، بین مهاجران و مردم محلی، بین مهاجران و قاچاقچیان انسان و بین مهاجران و پلیس مرزی جان نباخته باشید، سرما، گرسنگی، بیماری، دزدی، سوءاستفاده جنسی، بهرهکشی و دزدیدهشدن بچهها در کمین است و همه اینها مانع از بهرهگیری سیاسی دولتها از وضعیت و بازیکردن با کارت پناهندگان برای گرفتن امتیاز از کشورهای بزرگتر اروپای غربی نیست.
این آخری، اتفاقی است که امروز در بلاروس رخ میدهد. بعد از خانواده «ایراننژاد» که در مسیر رسیدن به بریتانیا در آبهای مانش غرق شدند، در چند روز گذشته اخباری از یک تراژدی دیگر در مسیر پناهندههای ایرانی منتشر شده است. یک گزارش اینستاگرامی روز یکشنبه ادعا کرد که ۱۳ ایرانی که به صورت «قانونی» به بلاروس رفته بودند تا از آنجا به صورت «غیرقانونی» به لیتوانی بروند، در مرز دو کشور گرفتار شدهاند.
از میان ۱۳ نفری که در این سفر رسانهایشده اخیر در جریان ماجراجوییشان قرار گرفتهایم، ۱۰ نفر مرد و سه نفر زن هستند و دو هفته پیش از ایران به بلاروس رفتهاند. از دو روز اول سفرشان خبری نداریم اما میدانیم که بعد از دو روز در جنگلی نزدیک مرز لیتوانی رها شدهاند. برای حدود پنج روز بدون آب و غذا و سرپناه در جنگل ماندهاند و روز یکشبنه به صورت اتفاقی یکی از آنها توانسته است با یک موبایل قرضی به رفیقی که در ایران داشته خبر بدهد که در چه وضعیتی هستند.
دوستی که در ایران پیگیر مساله بوده میگوید در آخرین تماسی که با گروه ایرانیان معطل بین مرز بلاروس و لیتوانی داشته متوجه شده که پلیس سر رسیده و آنها را بازداشت کرده است. چیزی که نمیداند این است که پلیس مرزی، پلیس بلاروس بوده یا لیتوانی و سوال دیگری که وجود دارد این است که از این به بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
در حالی که بلاروس به دلیل رقابتهای سیاسی قبلی با اتحادیه اروپا از اعطای مجوز ورود به شهروندان کشورهای فقیر برای روانکردن سیل مهاجران به سمت مرزهای اروپایی غربی استفاده میکند، کشورهای همسایه بلاروس و همین طور مقاصد عمده مهاجران یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا، ساکت ننشستهاند و در پاسخ کمک کردهاند تا پلیس مرزی در مرزهای بلاروس با لیتوانی و لهستان کنترل بیشتری روی اوضاع داشته باشد و مسیر را برای پناهجویان دشوار کردهاند.
به این موضوع باید اضافه کرد که حتی در دوران سیل پناهجویان به سمت اروپا در جریان جنگ داخلی در سوریه و عراق هم آدمبرها یا همان قاچاقچیان انسان که پناهجویان را از مرزها رد میکنند، جزء جدانشدنی این مسافرت خطرناک بوده و هستند و پیداکردن آدمبری که علاوه بر پول شما، خودتان را هم از مهلکه رد کند، کاری به سادگی «فقط پایت به خاک اروپا برسد» نیست.
ندانستن زبان، ندانستن جغرافیای منطقه و مسیر، ندانستن حاشیههای سیاسی بین کشورها که باعث میشود اجازه سوءاستفاده از پناهجویان توسط خود آنها به دولتها تقدیم شود و موضوع مهمتر اینکه شما که قصد سفری غیرقانونی را دارید نمیتوانید از آدمبری که پولتان را برده و سرتان را کلاه گذاشته به پلیس شکایت کنید، باعث میشود پناهجویان طعمههای راحتالحلقومی برای تلکه و رهاشدن باشند.
دستگاه دیپلماسی ایران در پنج روز گذشته تعهد خود را به پیداکردن پناهجویان بازداشتشده ایرانی در مرز لیتوانی نشان داده است. در مورد اینکه مساله چطور حل میشود باید انتظار کشید و دید که آیا پناهجوبان ناچار میشوند در دادگاه هم حاضر شوند و حکم زندان به دلیل تلاش برای عبور غیر قانونی از مرز هم بگیرند یا خیر. امید میرود داستان این ۱۳ نفر، با درد و رنج کمتری نسبت به داستان خانواده «ایراننژاد» به پایان برسد.