انتقال قدرت به ویژه قدرت اقتصادی از غرب به شرق امری است که در بسیاری از اندیشکدههای غرب و شرق به آن اشاره شده است. پرایس واتر هاوس کوپرز شرکت چندملیتی خدمات حرفهای بریتانیایی، که در زمینه ارائه خدمات مشاورهای هماکنون پس از شرکت دیلویت بهعنوان دومین شرکت خدمات حرفهای جهان محسوب میشود در گزارشی که به بررسی ۳۲ اقتصاد بزرگ دنیا که ۸۵ درصد از کیک اقتصاد جهان را تشکیل میدهند، به رتبهبندی کشورها به لحاظ اقتصادی پرداخته است و به ترتیب چین، هند، آمریکا، اندونزی، برزیل، روسیه، مکزیک، ژاپن، آلمان و انگیس را به عنوان ۱۰ اقتصاد اول ۲۰۵۰ معرفی میکند. در این گزارش اشاره شده است که: اقتصاد جهان تا سال ۲۰۵۰ میتواند بیش از دوبرابر رشد کند، که به دلیل پیشرفت مداوم بهرهوری مبتنی بر فناوری، از رشد جمعیت بسیار جلوتر است.
بازارهای نوظهور [۱](E7) به طور متوسط دوبرابر سریعتر از اقتصادهای پیشرفته [۲](G7) میتوانند رشد کنند.
در نتیجه پیشبینی میشود شش کشور از هفت اقتصاد بزرگ جهان در سال ۲۰۵۰ با ظهور چین(اول)، هند(دوم) و اندوزنزی (چهارم) اقتصادهای نوظهور باشند.
ایالات متحده ممکن است در رتبهبندی جهانی تولید ناخالص داخلی به مقام سوم برسد در حالی که سهم ۲۷ کشور اتحادیه اروپا از تولید ناخالص داخلی جهان میتواند تا سال ۲۰۵۰ به زیر ۱۰ درصد برسد.
انگلیس میتواند تا سال ۲۰۵۰ به مقام دهم برسد، با رشد سریع اقتصادهایی مانند مکزیک، ترکیه، فیلیپین، نیجریه و ویتنام؛ اقتصاد فرانسه خارج از ۱۰ اقتصاد برتر و ایتالیا خارج از ۲۰ اقتصاد برتر قرار خواهند گرفت.
اقتصادهای در حال ظهور برای دستیابی به حداکثر پتانسیل رشد بلندمدت خود، باید نهادها و زیرساختهای خود را به میزان قابل توجهی ارتقا دهند.
روابط خارجی در سند ۱۴۰۴
سند چشم انداز ۱۴۰۴ نیز به عنوان یکی از اسناد بالادستی به اهمیت روبط بینالمللی اشاره نموده است و در این سند تاکید شده است که کشور بایستی دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت داشته باشد. و به نوعی سند چشم انداز ۱۴۰۴ تعامل سازنده با جهان را عامل تقویت اقتصادی و رشد و توسعه ملی دانسته است.
سیاست خارجی در بیانیه گام دوم
یکی دیگر از اسناد بالادستی بیانیه گام دوم انقلاب میباشد آن چه در این بیانیه اهمیت دارد، ترسیم داشتهها و موانع راه سیاست خارجی در گام نخست و تبیین نقشهی راه و افقهای آیندهی سیاست خارجی با توجه به ارزشها و آموزههای انقلاب اسلامی است. براین اساس بیانیهی گام دوم ناظر به حرکت، جهت دهی و کنشهای سیاست خارجی در آیندهی قابل پیشبینی است و معطوف به بایدها و الزامات با توجه به شرایط موجود، اقتضائات محیطی، توان و قدرت کشور و تغییرات آینده است. در بخشی از این بیانیه با اشاره به مسئله استفاده از بازارهای خارجی و دیپلماسی اقتصادی، به بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه و ۶۰۰ میلیون جمعیت آنها اشاره میشود که به واقع فرصتی بزرگ برای ایران است.
از غرب تا شرق
حال نکته حائز اهمیت برای آینده ایران جهت ترسیم یک ایران قدرتمند توجه به تحولات جهانی میباشد. همانگونه که اشاره شد تغییر رویکرد از غرب به شرق بایستی نگاه اساسی در رویکرد سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد بدین معنا که بیشترین توجه به گسترش روابط خارجی بایستی با گسترش نگاه به شرق همراه باشد و به نوعی به فکر گسترش روابط تجاری با جهان شرق و توسعه کریدورهای مورد انتفاع ایران باشیم از طرف دیگر نبایستی از منافع ارتباط با غرب خود را محروم کنیم و تاجایی که منافع ملیمان تامین شود از منابع موجود در غرب نیز بهرهمند شویم. در این راستا در ادامه به تحلیل برخی از کریدورهایی که امکان جذب ثروت را برای ایران فراهم مینماید، میپردازیم.
کریدور انرژی چین-پاکستان-ایران-هند
در مقالهای با عنوان تحلیل استراتژیک ساخت کریدور انرژی جدید چین – پاکستان – ایران – ترکیه که در سال ۲۰۱۹ به چاپ رسیده است به بررسی کریدور انرژی کشورهای چین، پاکستان، ایران و ترکیه پرداخته است. در این مقاله به بررسی وضعیت فعلی خطوط لوله انتقال انرژی مرزی در این ۴ کشور میپردازد و مزایا و معایب کریدور انرژی فعلی و اهداف استراتژیک انرژی این چهار کشور را تحلیل میکند. سپس پیشنهاد ایجاد یک دالان انرژی جدید بین آنها داده شده است که میتواند از طریق خط لوله مرزی با مناطق مهم تولیدکننده انرژی در جهان ارتباط برقرار کند.
این مقاله در نتیجهگیری خود بیان میکند ساخت کریدور CPIT[3] میتواند ارتباط متقابل زیرساختها را بین کشورهای حاشیه کریدور تحقق بخشد که این موضوع میتواند معنای توسعهی زیرساختی کشورهای در مسیر این کریدور از جمله ایران باشد. از یک طرف، برای کشورهایی که در این کریدور به دنبال کانالهای فروش منطقهای و گسترش مقیاس تجارت بین آنها هستند، مفید است این موضوع نیز در واقع از این جهت که با وجود تحریمهای بینالمللی میتواند تسهیلکننده روابط بازرگانیمان گردد از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرف دیگر، شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورهای حاشیه کریدور مکمل چین است. ساخت کریدور ناگزیر توسعه اقتصادی مکمل و تحول در چیدمان صنعتی در طول کریدور را به همراه خواهد داشت. سرانجام، این تبادلات قومی، مذهبی و گردشگری و همکاری بین کشورها در امتداد دالان را ارتقا خواهد داد.
کریدور شمال-جنوب
براساس گزارش گلوبال ویلج اسپیس، چنانچه سه کشور ایران، هند و روسیه بتوانند کریدور شمال به جنوب را به صورت موفقیت آمیز به اجرا در بیاورند و ارتباط هفت هزار و ۵۰۰ کیلومتری کشورهای مسیر کریدور را برقرار کنند این طرح می تواند با کانال سوئز در مصر که ارتباط کشورهای مهمی از جهان را با هم برقرار کرده است، رقابت کرده و آن را به چالش بکشد و همین موضوع مهمی در عین حال برای ایران میتواند در رقابت با امارات متحده عربی و عربستان سعودی امتیاز قابل توجهی به حساب آید.
این کریدور که مسیر حمل و نقل دریایی، زمینی و ریلی میان ایران، هند و روسیه است و می تواند به راحتی شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا را به شمال اروپا پیوند دهد و نه تنها جایگزین مناسبی برای کانال سوئز مصر باشد بلکه حتی با ابتکار “یک کمربند و یک جاده” (جاده ابریشم سابق) چین نیز رقابت کند.
مقامات ایران و هند اظهار داشتند که این مسیر باعث کاهش چشمگیر زمان و هزینه حمل و نقل از هند به اروپا خواهد شد؛ به گفته مقام ارشد وزارت بازرگانی هند این مسیر می تواند زمان حمل و نقل را تا ۴۰ درصد و هزینه را تا ۳۰ درصد کاهش دهد.
روز چابهار
منطقه آزاد چابهار با الحاق بندر چابهار به مساحت ۸۰ هزار هکتار و با دارا بودن بنادر شهید بهشتی و شهید کلانتری همراه با مرزهای هوایی، زمینی و دریایی اختصاصی در سواحل دریای عمان با اتصال به اقیانوس هند کلیدی ترین موقعیت در مسیر کریدور شمال- جنوب است.
در سالهای گذشته دولت هند براي توسعه بندر چابهار با دولت ايران همكاري كرده است تا زمينه براي پهلو گرفتن كشتيهاي هندي در اين بندر براي تخليه محمولههاي خود به مقصد افغانستان و بازارهاي آسياي ميانه آماده شود. بندر چابهار سبب خواهد شد تا هند براي تجارت سودآور با كشورهاي آسياي ميانه ديگر نيازي به حمل كالاهاي خود به بازارهاي اين منطقه از طريق خاك پاكستان نداشته باشد. ايران، هند و افغانستان در سال ۱۳۸۲ نخستين موافقتنامه خود را درباره توسعه بندر چابهار امضاء كردند. براساس اين موافقتنامه، قرار شد كه ايران جاده چابهار تا مرز افغانستان را بسازد و دولت هند نيز اين جاده را از مرز افغانستان تا زرنج ـ دلآرام كه كنار بزرگراه قندهار ـ هرات واقع است ادامه دهد.
در ادامه مقامات این سه کشور در حاشيه شانزدهمين نشست سران جنبش غيرمتعهدها (شهریور ۱۳۹۱) در تهران در رابطه با موضوع بندر چابهار به بحث و گفتوگو پرداختند. در نهایت این سه کشور در خرداد ماه ۱۳۹۵ (ماه می ۲۰۱۶) موافقت نامه توسعه چابهار را امضا کردند. در جریان این قرارداد هند قصد دارد با کمک توسعه این بندر، صادرات و دسترسی خود به بازارهای افغانستان و آسیای میانه را افزایش دهد. طبق این قرارداد یک شرکت هندی حدود ۲۰۰ میلیون دلار در بهبود و توسعه بندر چابهار سرمایه گذاری میکند. در همین رابطه انسیتو مطالعات استراتژیک افغانستان گزارشی در رابطه با تحلیل استراتژیک بندر چابهار روابط افغانستان-ایران-هند در سال ۱۳۹۷ منتشر می کند در این گزارش در رابطه با نقش استراتژیک بندر چابهار برای افغانستان و دو کشور دیگر توضیحات کاملی داده و نقش این بندر را برای افغانستان به دلیل محصور بودن در خشکیحیاتی میدانند و حضور افغانستان در این کریدور را بسیار مهم دانسته و بندر چابهار ایران را کلید احیای روابط تجارتی با افغانستان-هند می داند
در روز ۵ مارس ۲۰۲۱ وزیر امور خارجه هند «اس جایشنکار[۴]» در یک سخنرانی در اجلاس دریایی هند الحاق بندر چابهار به کریدور شمال- جنوب را خواستار شد. جایشکار در این سخنرانی که همزمان با «روز چابهار» بوده، بزرگداشت این روز را نشان تعهد قوی هند در ارتباطات منطقهای عنوان نموده است. هند نزدیک به سه دهه است که توسعه بندر چابهار در آبهای دریای عمان را در نظر داشته تا سوای انگیزه افزایش روابط تجاری با ایران بتواند از پتانسیلهای این بندر در مسیر ترانزیت کانال شمال- جنوب برای دسترسی به بازارهای اروپایی استفاده نماید.
بر اساس گزارش اکونومیک تایمز، افتتاح این کریدور حمل و نقل چند منظوره به مسافت ۷۲۰۰ کیلومتر که از ایران شروع می شود و در آستاراخان روسیه پایان مییابد، تجارت دوجانبه میان روسیه و هند را که در سال ۲۰۱۷ ارزشی برابر با ۱۰.۱۳ میلیارد دلار داشته، تقویت خواهد کرد و این توسعه روابط اقدامی جسورانه در برابر تحریم های ایالات متحده به شمار می رود.
چالش چابهار
تحولات اخیر در افغانستان یکی از چالشهای اساسی بر سر راه توسعه چابهار میباشد. در این رابطه اخیرا سایت «لویدز لیست» تحلیلی را منتشر کرد مبنی بر اینکه هند برای رقابت با چین و پاکستان در بندر گوادر و همچنین حفظ نفوذ منطقه ای خود، به طرح توسعه بندر چابهار نگاه ویژهای دارد تا با دور زدن پاکستان یک مسیر تجاری ایمن از هند به افغانستان و اروپا برای دسترسی به بازار پرکشش آنها فراهم کند، اما اکنون با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، برجستگی و اهمیت این پروژه ممکن است برای هندوستان از دست رفته باشد.
راه ابریشم
در خصوص راه ابریشم نیز بایستی بیان شود که راه ابریشم نوین مجموعهای گسترده از پروژههای شبکه ارتباطی و مسیرهای ترانزیتی، لولههای نفت و گاز، بنادر، فرودگاهها، خطوط راهآهن و تاسیسات با سرمایه چینی به ارزش بیش از چهار تریلیون دلار است. در سال ۲۰۱۳ برای نخستین بار شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، در اکتبر ۲۰۱۳ و سپس نخستوزیر لی کچیانگ از این کلانپروژه رونمایی کردند. در ١۶ مه ٢٠١٧ طی مراسمی با حضور رهبران نزدیک به ٣٠ کشور جهان در چین، راه ابریشم نوین افتتاح شد. راهاندازی این شاهراه ۶۵ درصد جمعیت جهان، ۴۰ درصد تولید خالص جهانی و ۷۱ کشور را دربرخواهدگرفت. تا سال ۲۰۲۰، ۱۳۸ کشور در سطح بینالمللی عضو این طرح شدهاند که ۶۹ کشور مشخصا در مسیر دالانهای زمینی و دریایی تعریف شده برای این طرح قرار گرفتهاند. بر پایه اعلام وزارت خارجه چین، این کشور ۱۹۸ سند همکاری را با ۱۶۷ کشور و سازمان بینالمللی ذیل طرح کمربند و جاده منعقد ساخته است.
ایران کشوری ژئواستراتژیک در مسیر راه ابریشم نوین است که چین را از طریق آسیای میانه در یک مسیر کوتاهتر نسبت به سایر مسیرها به منابع انرژی خلیجفارس و قلب آسیای غربی و اروپا متصل میکند. همچنین ایران آسانترین مسیر تجاری غیرروسی برای دستیابی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است. از سوی دیگر چین همواره سودای کاهش خطر انرژی در تنگههای مالاکا و هرمز داشته است. ایران با برخورداری از منابع غنی انرژی و کنترل بر تنگه هرمز (که حدود دوپنجم از واردات نفتی چین از این تنگه عبور میکند) نقش مهمی در این راه نوین انرژی دارد. ایران در نگاه چین، کشوری مهم در راه ابریشم برای گسترش نفوذ فرامرزی چین از طریق آسیای میانه به خلیجفارس و اروپاست. از نگاه استراتژیستهای چینی، ایران آخرین دیوار در برابر نفوذ آمریکا در اوراسیاست.
همچنین، باید به ارزش ایران در ژئوپلیتیک انرژی نظری انداخت. به یاد داشته باشیم که راه ابریشم نوین به اهمیت کنترل جریان انرژی از خلیجفارس و آسیای میانه و روسیه به چین اشاره دارد. نخست اینکه، ایران بهعنوان دارنده دومین ذخایر نفتی و گازی جهان میتواند نیاز روزافزون چین به انرژی را برآورده سازد. دوم ایران در مدیریت منابع انرژی خود در قیاس با سایر کشورهای نفتی منطقه به ویژه عربستان متفاوت عمل کرده و آمریکا نفوذی در آن ندارد. سوم تحریم طولانیمدت ایران از سوی غرب امکـان حضـور شـرکتهای نفتی غربی در صنعت نفت این کشور را از میان برده و زمینه را برای حضور و نفـوذ روزافزون چین فراهم آورده است. جای شگفتی نیست که ایـران همـواره یکی از سه صادرکننده مهم نفت به چین تا پیش از اعمال تحریمهای ترامپ بوده است. اوج روابط انرژی در میانه سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ بود که چین بیش از ۲۲ هزار میلیون دلار انرژی از ایران وارد کرد. به همین دلیل، بازیگری ایران در این کلانپروژه برای امنیت ملی و توسعه همهجانبه سرنوشتساز خواهد بود.
یکی از اسنادی که نقش ایران را در راه ابریشم و ایده کمربند و جاده چین به شدت پر رنگ خواهد کرد. قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین است. سعید خطیبزاده؛ سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پی امضای سند ۲۵ ساله ایران و چین، روابط ایران و چین را چند لایه و عمیق خواند و افزود: لازم بود که در این ارتباط سندی تدوین شود. این سند دارای ابعاد اقتصادی و سیاسی است و در این سند به ابعاد اقتصادی همکاریهای دو کشور در حوزههای مختلف و مشارکت ایران در ایده کمربند راه چین توجه شده و محوریت خاصی برای توجه به بخشهای خصوصی دو کشور در نظر گرفته شده است.
نتیجهگیری
درنهایت با توجه به توضیحات فوق، یکی از مهمترین مسائلی که آینده یک کشور را خواهد ساخت موضوع روابط خارجی کشور میباشد. یک نمونه از اقدامات راهبردی که در این خصوص صورت گرفته است قرارداد ۲۵ ساله ایران-چین است که به گفته صاحبنظران مزایای آن در حوزههای اقتصادی میتواند میلیاردها دلار را به اقتصاد کشورمان تزریق نماید. براساس مطالب منتشر شده، در این سند بر ظرفیت مکمل اقتصادی دو کشور به ویژه پیوند دادن ایران به زنجیره تامین ارزش محور از طریق تکمیل زنجیرههای مکمل فرآوری داخلی، تولید مشترک به منظور تامین بازارهای داخلی دو کشور و کشورهای ثالث و در نهایت بهرهبرداری از ظرفیتهای ایران از جمله نیروی کار جوان و ماهر تاکید شده است. همچنین همکاری در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی(انرژیهای تجدیدپذیر و ..) مبتنی بر دغدغههای توسعه ملی پایدار و زیستمحیطی در این سند مورد تاکید قرار گرفته است.
بندر چابهار نیز میتواند منافع بسیاری را برای کشورمان در پی داشته باشد و نقش کشورمان را در مراودات تجاری در جهان بیش از پیش بالا ببرد و منافع اقتصادی بسیاری را برایمان به ارمغان بیاورد. اما پس از اتفاقات اخیر افغانستان، چین و پاکستان به دلیل داشتن مرز مشترک با افغانستان و داشتن منافع مشترک و از سوی دیگر اختلافات پاکستان و هندوستان عملا آینده بندر چابهار به عنوان یک برگ برنده برای کشورمان را دچار ابهام نموده است. اکنون آینده بندر چابهار تاحد زیادی به سیاستهای اتخاذ شده از سوی دولت آینده افغانستان و نوع ارتباط با ایران بستگی خواهد داشت.
از طرف دیگر بر پایه استفاده حداکثری از تمامی منافعی که میتوان از سیاست خارجی کسب نمود،. ایران درصورتی که بخواهد به لحاظ زیرساختی و اقتصادی توسعه یابد و منفعت زیادی را از ثروت انباشته در جهان کسب کند بایستی با یک سیاست عزتمندانه از ظرفیتهای موجود در غرب نیز علاوه بر ظرفیتهای شرق بهرهمند گردد تا اینکه از هر لحاظ رشد اقتصادی کشور تضمین گردد.