روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۲ به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۹۲ بمب افکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاههای ایران صادر کرد. بیست دقیقه بعد، عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به اطلاع صدام حسین رساند وبه این ترتیب جنگ هوایی بین عراق و ایران آغاز شد.
شهیدمحمد حسین دامغانی تکنسین پرواز که در اولین دقایق شروع
جنگ تحمیلی به خدا پیوست. وی در حالی به شهادت رسید که
استکبار جهانی توسط عراق بر علیه ملتی مظلوم و تازه رهیده از زیر یوغ ستمشاهی حمله ای همه جانبه را ترتیب داده بود. وی در
فرودگاه مهرآباد تهران شهد شیرین شهادت را نوشید. وصیت نامه یا توصیه ای در رابطه با جنگ ندارد چرا که یک لحظه از جنگ را درک نکرده بود که آسمانی شد اما چند خاطره از زندگی کوتاهش به یادگار مانده است.
خاطراتی از شهید به نقل از برادر
برادر شهیدم پس از اخذ مدرک سیکل در شاهرود نمی دانم به پیشنهاد چه کسی خدمت در نیروی هوایی را پذیرفت. به همراه دایی کوچکم و چند نفر دیگر به تهران عزیمت کرد تا در امتحان ورودی نیروی هوایی شرکت کند. از آنجا که شهید عزیز از قد رشیدی برخوردار بود و ضریب هوشی بالایی داشت در اولین مرحله آزمون قبول شد و پس از مدت کوتاهی به استخدام رسمی نیروی هوایی درآمد که پس از آن به نیروی هوایی شیراز منتقل و معرفی شد.
در کنار کارش برای رسیدن به مقاطع تحصیلی بالاتر به تحصیل مشغول بود که با تلاش وصف ناپذیر و به صورت پله ای دیپلم را خیلی زود اخذ و به علت علاقه وافر به زبان خارجه (انگیسی ) رتبه ی عالی را در کنکور کسب کرد و به مدت ۲ سال برای فرا گرفتن علوم و فنون هواپیما به تگزاس آمریکا فرستاده شد.
در طول دوره آموزش در آمریکا یک بار به ایران آمد. در مدت ۲ سال زندگی در آن کشور هفته ای یک بار برای افراد خانواده یا نامه یا تصاویری از خود یا اماکن زیبای انجا می فرستاد که احساس دلتنگی نکنیم. پس از گذشت ۲ سال سرانجام به شیراز بازگشت که از انجا به کشورهای لبنان و مصر جهت انجام اموری به ماموریت رفت. یک بار که به شاهرود امده بود از خاطراتش در مصر برایمان تعریف کرد که تکرار آن خالی از لطف نیست.