جبار اذین:
تاریخ: 13:50 :: 2018/10/15
یکی از کج‌روی‌های صداوسیما، باز کردن پای چهره‌های سینمایی به تلویزیون است

یکی از کج‌روی‌های صداوسیما به رغم داشتن مجریان کاربلد در سیما باز کردن پای چهره‌های سینمایی به تلویزیون است، آن‌ها به گمان اینکه حضور این افراد می‌تواند سبب جذابیت و پرمخاطب‌تر شدن برنامه‌های تلویزیون باشد به این اقدام مبادرت کردند.

این روزها سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی آن دلچسبی گذشته را ندارند و بسیاری از مردم را بازپخش‌های متوالی‌اش خسته کرده تا جایی که یکی از کارگردانان قدیمی‌اش به سطوح بیاید و بگوید “چرا آنقدر مختار پخش می‌کنید!” مشکل سر پخش مجدد سریال‌های فاخر تلویزیونی که نوعی سرمایه‌ رسانه‌ملی به شمار می‌روند و سال‌ها برای آن‌ها فکر، اندیشه، هنر و بودجه صرف شده،‌ نیست بلکه تا کی قرار است روزهای مخاطبین پر و پا قرص تلویزیون صرف نوستالژی‌ها بشود؟ یا چرا باید تلویزیونی‌ها خودشان را رقیب ماهواره بدانند و برای این رقابت، به هر کار نازلی دست بزنند؛ چون برنامه‌های ماهواره‌ای در عرصه هنر یکسری پرداخت‌های نازل و دست چندم به حساب می‌آیند و زیبنده نیست رسانه‌ملی را با آن نوع نگرش‌های غیرهنری و دست چندم سرگرم کنیم. زیرا در میانه همین راه موضوع اتکا به سلبریتی‌ها و اسپانسرها به اوج خودش می‌رسد و دیگر نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در برنامه‌های ما مجریان، محتواهای علمی، آموزنده و مهارت‌افزا ارائه بدهند و به جای آن آنتن زنده تلویزیون به زندگی خصوصی هنرمندان و سنّ خانم‌ها می‌پردازد. چقدر واقعاً دغدغه جامعه ما سنّ فلان خانم بازیگر است که مجری ما می‌کوشد با یک فانتزی دست چندم آن را واکاوی و به سمع و نظر مخاطب برساند. این جنجال‌ها و تنش‌ها برای یکسری محتوای نازل در رسانه‌ملی حالا بیشتر تلویزیون چقدر‌ می‌تواند با ماهواره رقابت کند یا جلوی پیشروی فضای مجازی و استقبال روزافزون از شبکه نمایش خانگی را بگیرد؟

 

رواج باندبازی و گروه‌گرایی باعث شده تا حرفه‌ای‌ها با تلویزیون خداحافظی کنند 

*امروز تلویزیون چهار سریال روی آنتن تلویزیون دارد اما هنوز نتوانسته اقبال مخاطب را همچون گذشته به همراه داشته باشد. چرا تلویزیون ما که زمانی در باب حوزه نمایشی و سریالی حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت نمی‌تواند آن طور که بایسته و شایسته حوزه حرفه‌ای و تخصصی نمایشی است مخاطب را درگیر خودش کند؟

مشکلی که امروز در صداوسیما وجود دارد و به یک خطر رسانه‌ای تبدیل شده، نحوه نگاه و ارتباط مدیران و مسئولان رادیو و تلویزیون و مردم که دچار تغییری غیر از تغییرات لازم فرهنگی در کشور شده است. بدین گونه که مسئولان به جای معیار قرار دادن نظر و سلیقه مردم و تولید برنامه‌ها، فیلم‌های و سریال‌های هماهنگ با باورها، ادبیات و فرهنگ جامعه عمدتاً بر مبنای نظر و سلیقه گروهی ویژه تحت نظر مدیران اقدام به تولید برنامه می‌کنند. از همین رو اغلب کارهایی که به صورت فیلم، سریال و برنامه‌های روتین از شبکه تولید و پخش می‌شود. چون از تغییر و تحول شرایط کنونی اجتماع و نیازهای امروز مردم و خانواده‌ها فاصله گرفته‌اند. همچنین مدیرانی که در سازمان صداوسیما مستقر و منصوب شده‌اند شناخت مناسب و درستی از سلیقه و نظر مخاطب ندارند و بر مبنای سلیقه و نظر خود اقدام به تولید و پخش برنامه‌های مختلف می‌کنند. از طرف دیگر رواج باندبازی و گروه‌گرایی به قهر و خداحافظی حرفه‌ای‌های تلویزیون منتهی شده و آن‌ها به ناچار در شبکه خانگی مشغول به خدمت شده‌اند و جا برای یکه‌تازی و جولان گروه‌های متوسط تلویزیون هموار شد. اکنون اغلب گروه‌های دارای توانایی متوسط به برخی از مدیران وصل شده و عمدتاً به تولید برنامه‌های تلویزیون می‌پردازند. این مشکل دیگری است که در ارتباط با مدیریت صداوسیما وجود دارد.

اغلب تولیدات تلویزیون با سلیقه اسپانسرها تولید و پخش می‌شوند

مشکل دیگر اینکه برخی از مدیران صداوسیما به جای دعوت از هنرمندان حرفه‌ای و برنامه‌سازان کاربلد عمدتاً از دوستان، خویشان و متوسط‌ها استفاده می‌کنند و ماحصل این روش تولیدات متوسط و زیر متوسط تلویزیون است. معضل بزرگ دیگری که در دو سال اخیر گریبان‌گیر صداوسیما شده استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها در لوای پشتیبان مالی برای تولید محصولات تلویزیونی کار را امروز به جایی رسانده‌اند که در چگونگی تولید برنامه‌ها و چگونگی فیلم‌ها و سریال‌ها دخالت مستقیم می‌کنند. در واقع تلویزیون با بازگذاشتن راه اسپانسرها فضا را به گونه‌ای برای حضور آن‌ها مهیا کرده که دیگر شاهد تولید برنامه‌ها و فیلم‌های مناسب در تلویزیون هستیم اغلب تولیدات به سلیقه اسپانسرها تولید و پخش می‌شوند. تلویزیون مدت‌هاست که دیگر از توانایی‌ها و قابلیت‌های فراوان خود برای برنامه‌سازی مناسب استفاده نمی‌کند.

متوسط‌های تلویزیون، جامعه را به ماهواره می‌کشانند

چرا که اغلب دست‌اندرکاران آنان نیروهای متوسط‌اند. روزگاری با حضور حرفه‌ای‌ها تلویزیون برنامه‌های مناسب‌تر، سریال‌های شایسته‌تر و فیلم‌های مردم پسند داشت اما اکنون از این مهم فاصله گرفته و ماحصل آن فیلم‌ها، برنامه‌ها و سریال‌هایی است که نه دارای ساختار مناسب تصویری و تلویزیونی‌اند نه از مضمون و محتوای قابل تأمل و خانواده پسندی برخوردارند. تمامی این مشکلات دست به دست هم داده تا ما شاهد ریزش انبوه مخاطب از تلویزیون و استقبال  حداکثری قشرهایی از مردم نسبت به برنامه‌های ماهواره‌ای باشیم. لذا برای آن که صداوسیما از بحران خارج شود لازم است در تمامی بخشها، حوزه‌های مدیریتی و برنامه سازی دچار تغییر و تحول اساسی شود.

استفاده از بازیگران حرفه‌ای نمی‌تواند ناقض نداشتن سریال‌های درجه یک و شاخص در تلویزیون باشد

*اگر بخواهیم یک نگاهی به سریال‌های روی آنتن داشته باشیم به طورکل چه بازنگری باید اتفاق بیفتد تا آن نگاه پیگیرانه مخاطب در سال‌های گذشته به سریال‌های تلویزیون بازگردد؟

در حال حاضر از شبکه‌های مختلف تلویزیون، سریال در حال پخش است گرچه سازندگان این سریال‌ها کوشیده‌اند در مسیر همسویی با سلیقه مخاطب به حرکت درآیند اما چون برنامه‌ها و سریال‌ها دارای ساختار قوی و هنری نیستند و به رغم استفاده از بازیگران حرفه‌ای و فیلمنامه‌های قابل، ولی به دلیل دور بودن از نیاز روز مخاطب که شادی و سرگرمی سلامت و هدفمند است چندان مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. گرچه از زاویه‌ای دیگر می‌شود عنوان کرد که بودن همین سریال‌ها از نداشتن هیچ سریالی روی آنتن بهتر است ولی این نگاه خوشبینانه نمی‌تواند ناقض نداشتن سریال‌های درجه یک و شاخص در تلویزیون باشد.

انتقاد میرباقری به پخش مکرر «مختارنامه» منطقی است

*مخاطبان بسیاری هستند که از زیاده‌روی در بازپخش برخی سریال‌ها به سطوح آمده‌اند تا جائیکه داود میرباقری به عنوان کارگردان «مختارنامه» که هر ساله در ایام محرم و صفر خصوصاً روی آنتن شبکه‌های مختلف می‌روند در فضای مجازی اعلام کرد که چرا آنقدر این سریال را پخش می‌کنید. نظر شما درباره بازپخش این سریال‌ها که مخاطب و کارگردانان آثار را خسته کرده‌است، چیست؟

ساختن سریال‌های فاخر نیاز به پشتیبانی، حمایت مالی و هدایت کارشناسانه دارند که متأسفانه هیچ‌کدام اینها در مدیریت امروز تلویزیون رعایت نمیشود و اگر قرار باشد سریالی به دلیل کیفیت مطلوب بازپخش شود بازپخش آن باید منطبق با نیاز مخاطب باشد نه اینکه مثل سریال «مختارنامه» صرفاً به دلیل نداشتن برنامه و پرکردن آنتن از تلویزیون پخش شود. در واقع نیاز مخاطب شرط اساسی بازپخش باید باشد لذا انتقاد میرباقری به پخش مکرر «مختارنامه» کاملاً به جا و منطقی است و متولیان تلویزیون برای آینده تلویزیون برنامهریزی مناسب و کارشناسانه با حضور برنامهسازان حرفه ای و هنرمندان کاربلد باشند در غیر این صورت شاهد افول هرچه بیشتر تلویزیون و گریزانی مردم خواهیم بود.

دیالوگ‌هایی مجریان و میهمانان برنامه‌های تلویزیونی، زیبنده فرهنگ ایرانی اسلامی نیست

*یکی از نکات دیگری که بسیاری به آن انتقاد دارند از جمله مخاطبین که در فضای مجازی می‌بینیم و حتی کامنت‌هایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود برنامه‌های تلویزیونی و سوالات سطح پایین مجریان است که متأسفانه به جای این همه موضوع کاربردی و جالب توجه، صرف گپ و گفت‌های ضعیف و نازلی که حتی در رسانه‌های مکتوب هم انجام نمی‌شود و جایی ندارد مثلاً از فلان خانم بازیگر پرسیده شود که سن شما چقدر است و آن مجری بر این باور باشد که همه جامعه دغدغه‌مندند که در جریان زندگی خصوصی آن بازیگر یا هنرمند قرار بگیرند. نظر شما در این باره چیست؟

این مشکل برمی‌گردد به معضل اساسی تلویزیون که برنامه‌سازان حرفه‌ای را در اختیار نمی‌گیرد؛ برنامه‌هایی که بدون هیچ نوع کارکرد آموزشی و براساس توصیه و رفاقت و به این و آن واگذار شده، تولید می‌شود و از مجریانی استفاده می‌کنند که دارای دانش رسانه‌ای و فرهنگی و اجتماعی لازم نیستند. از همین رو به ویژه در برنامه‌های زنده گاه میان مجریان و مخاطب یا میهمانان دیالوگ‌هایی رد و بدل می‌شود که زیبنده فرهنگ ایرانی اسلامی نیست. به همین دلیل تولید این‌گونه برنامه‌ها با استفاده از عوامل حرفه‌ای و مجریان کارآمد و با دانش باید در اولویت برنامه‌های برنامه‌سازان صداوسیما قرار بگیرد. چه بسا در برخی از این برنامه‌ها کار بداهه‌گویی به بی‌ادبی اجتماعی هم کشیده شده که سبب رنجیدهشدن بینندگان میلیونی صداوسیما شده است.

بیشتر بخوانید

یکی از کج‌روی‌های صداوسیما، باز کردن پای چهره‌های سینمایی به تلویزیون است

*قبول دارید در این راه قدری هم مدیران ما سلبریتی‌ زده شده‌اند که این‌همه در صداوسیما می‌بینیم امروز به جای هنرمندان فاخر و کاربلد، سلبریتی‌ها محور قرار گرفته‌اند. چرا باید سلبریتی‌ها محور قرار بگیرند و خبری از محتوا نباشد؟

یکی از کج‌روی‌های صداوسیما به رغم داشتن مجریان کاربلد در سیما باز کردن پای چهره‌های سینمایی به تلویزیون است آن‌ها به گمان اینکه حضور این افراد می‌تواند سبب جذابیت و پرمخاطب‌تر شدن برنامه‌های تلویزیون باشد به این اقدام مبادرت کردند اما نتیجه کار و بازخوردهای آن نشان می‌دهد که فقط بودجه صداوسیما صرف آن شده و هیچ نتیجه و تأثیرگذاری هم نداشته است. چرا که صاحب‌نظران هم اعتقاد دارند این برنامه‌ها نه تنها نتوانسته ایجاد جذابیت کند که به دلیل کار نابلدی مجریان تلویزیون، برنامه‌ها با عدم استقبال مخاطبان گسترده تلویزیون رو به رو شده است. در واقع صداوسیما اگر می‌خواهد از عناصر جذاب مجری‌گری در تلویزیون استفاده کند و نمی‌خواهد از مجریان دائمی خود در این راستا بهره بگیرد باید از چهره‌های مناسب و خوش صدا و سیما که دارای دست‌کم اطلاعات عمومی مناسب هستند و از چهره‌های جوان عرصه گویندگی و اجرا محسوب می‌شود بهره بگیرد و در همین زمینه تکیه نا به جا بر اسپانسرها و سرمایه‌های خارج از صداوسیما کار سیما را بیش از گذشته مختل کرده که لازم است در این حوزه هم متولیان سیما چاره‌اندیشی کنند.

جوان‌گرایی در صداوسیما باید فراگیر شود 

*به نظرشما چرا آنقدر صداوسیما تأکید دارد با ماهواره و فضای مجازی رقابت کند؟ آیا بایستی این رقابت وجود داشته باشد و لازم است؟

یک نکته‌ای که امروز وجود دارد و صداوسیما با آن برخورد خوبی داشته موضوع جوان‌گرایی است. چرا که براساس قانون، نیروهای بازنشسته جای خود را به نیروهای مناسب جوان‌تر واگذار کنند و البته در برخی از بخش‌ها شاهد اصرار تلویزیون بر استفاده از بازنشستگان هستیم که منطق قانونی و حرفه‌ای ندارد و به همین خاطر بایستی بازنشستگانی که می‌توانند انتقال دانش و تجربه کنند خود بزرگوارانه عرصه را برای جوانان شایسته مهیا کنند. به عبارت بهتر جوان‌گرایی در صداوسیما باید فراگیر شود و روزهای خوبی را با حضور جوانان با استعداد و خلاق در صداوسیما شاهد خواهیم بود.

چرا تلویزیون اصرار دارد با برنامه‌های ماهواره‌ای رقابت کند؟

مسئله مهمتر اینکه چرا تلویزیون اصرار دارد و بر این اصرار سماجت می‌ورزد که بخواهد با برنامه‌های ماهواره‌ای رقابت کند؟ تلویزیون بیش از اینکه به این مقوله بیندیشد باید به تولید برنامه‌های مناسب مخاطب ایرانی خود توجه کند. چنانچه در این زمینه به توفیق مناسب رسید و توانست نظر مثبت مردم را با خود همراه سازد می‌توان آن‌گاه عنوان کرد تلویزیون در کشور موفق بوده است. و اگر این مسیر به درستی ادامه یافت آن‌گاه تلویزیون باید برای رقابت با برنامه‌های ماهواره‌ای گام‌های جدیدتر و مناسب‌تری در جهت تولید برنامه‌های کیفی بردارد. در شرایط فعلی وقتی تلویزیون از پاسخگویی مناسب به نیازهای عادی مخاطب عاجز است مقابله یا مبارزه یا هر شکل دیگری در تقابل با برنامه‌های ماهواره‌ای توسط صداوسیما صرفاً یک شعار تو خالی چیز دیگری نمی‌تواند باشد، چرا که با دست خالی وارد بازار رقابتی شده است. تلویزیون در اغنای مخاطبان ایرانی درمانده است رقابت با خارجی‌ها پیشکش…!

برچسب ها: