با روی کار آمدن دولت سیزدهم، انتظارات زیادی از سوی مردم در بخش های گوناگون وجود دارد که دولت جدید نسبت به آن باید حساسیت داشته باشد. یکی از این بخش ها، حوزه آموزش و پرورش است. هرچند که انتظارات این حوزه را نمی توان در چند خط محدود بیان کرد اما تنها برای نمونه شاید بتوان به مواردی اشاره کرد :
یک: آنچه که بیش از سرازیر کردن اطلاعات به ذهن دانش آموزان و الزام آنها به حفظ کردن مطالب اهمیت دارد، کشف استعداد، پرورش خلاقیت و نوآوری، بارورکردن قدرت تفکر و اندیشه است. تمرکز بر سیستم نمره دهی موجب فرسوده شدن ذهن دانش آموزان و نابود کردن آینده آنها می شود. مبنا نباید این باشد که دانش آموز خوب، یعنی دانش آموزی که نمره خوب می گیرد.
دو: به طور کلی در حوزه آموزش و پرورش باید به این نکته مهم توجه کرد که همیشه یک تعادل میان آموزش با پرورش دانش آموزان وجود داشته باشد. بدیهی است که آموزش غیر از پرورش است. پرورش را نیز نمی توان منحصر در یک بعد خاص دانست. از کمک کردن به رشد خلاقیت های فردی، تحقق ایده ها و به ثمر رساندن اختراعات تا پرورش فرهنگی، اخلاقی، علمی، ورزشی و … همه در راستای پرورش دانش آموزان قرار دارند.
سه: بیش از اندازه اصالت پیدا کردن برخی از دروس تخصصی نظیر ریاضی، فیزیک، شیمی و مانند آن، خود موجب غفلت دانش آموزان از مسائل مورد نیاز و دور شدن آنها از مسائل مورد ابتلاء زندگیشان است. متأسفانه وضعیت به گونه ای شده است که علوم انسانی و مسائل مربوط به آن، در نزد دانش آموزان جایگاه کم اهمیت تری پیدا کرده است؛ این در حالی است که با توجه به سن خاص دانش آموزان، به نظر می رسد که ضمن پرداختن به برخی دروس تخصصی، باید توجه بیشتری بر روی مسائل مرتبط با حوزه علوم انسانی صورت گیرد.
چهار: بحث های مربوط به سبک زندگی، خانواده، زیست مجازی، نوع تعامل و بهره گیری از رسانه ها و ابزارهای ارتباطی، برخی مباحث ابتدایی علوم شناختی، صهیونیست شناسی و به طور کلی دشمن شناسی، آشنایی با زندگی نخبگان و نام آوران ایران اسلامی در حوزه های مختلف، وقایع مربوط به انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، آشنایی با سیره و زندگی شهدا و فرماندهان جنگ و … باید در برنامه درسی دانش آموزان پررنگ شود.
پنج: در زمانه ما دختران و پسران نوجوان در معرض انواع آسیب های اجتماعی و اخلاقی – چه در بعد فردی و چه در بعد خانوادگی – قرار دارند و با آمدن فضای مجازی دامنه این موضوعات بسیار وسیع تر شده است. بنابراین تا جایی که ممکن است باید دروس تخصصی برای هر گروه تدارک دیده شود و از کارشناسان اجتماعی، فرهنگی، روانشناسان و مشاوران با تجربه دعوت شود تا اقدام به تدریس کرده و به صورت مصداقی تجربه های خود را در اختیار دانش آموزان قرار دهند.
شش: بسیاری از مدارس در مورد دروسی مثل فیزیک و شیمی به موضوعات آزمایشگاهی آنها اهمیت نمی دهند و تعادلی میان مباحث تئوری و عملی وجود ندارد و این یک نقطه ضعف محسوب می شود.
هفت: بسیاری از دانش آموزان، شش سال تحصیلی مشغول آموختن زبان خارجه می شوند اما پس از پایان دوران متوسطه نمی توانند به زبان خارجه سخن بگویند و یا متون مربوط به آن را ترجمه کنند. این درحالی است که امروزه با توجه به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه آموزش، طی مدت کوتاه تر از این هم می توان کاری کرد که افراد بتوانند تا اندازه قابل توجهی به زبان خارجه مسلط شوند. این نشان می دهد که مسیر آموزش زبان خارجه و بازدهی آن در آموزش و پرورش قابل قبول نیست و موجب تلف شدن سرمایه های مادی و معنوی خواهد شد. بنابراین، به نظر می رسد که رویه آموزش این زبان باید در مدارس کشور تغییر پیدا کند.
هشت: در روزهای گذشته شاهد برگزاری مسابقات المپیک توکیو بودیم و مردم از ورزشکاران خود انتظار کسب مدال داشتند. یکی از مهمترین بخش های کشور که می تواند نقش استعداد یابی و هدایت هدفمند ورزشکاران از سنین پایه را داشته باشد، آموزش و پرورش است. متأسفانه ساعت ورزش که در برنامه هفتگی دانش آموزان گنجانده شده است، برای بسیاری از دانش آموزان حکم زنگ تفریح و صرفاً لذت بردن دارد. البته خیلی هم نمی توان توقعی از دانش آموزان داشت، اما برنامه ریزی در حوزه ورزش دانش آموزان، هم مربوط به وزارت آموزش و پرورش و هم در حوزه کار وزارت ورزش و جوانان است. مهیا کردن بستر مناسب برای استعدادیابی در رشته های گوناگون ورزشی، پرورش این استعدادها و همکاری میان آموزش و پرورش و وزارت ورزش، از ضروری ترین اقدامات دولت در حوزه ورزش دانش آموزان است.
البته منکر این موضوع هم نمی شویم که در سال های اخیر قدم های مثبتی در زمینه کتب درسی و برنامه ریزی ها برداشته شده است؛ اما نیاز است هرچه بیشتر تقویت شده و نقاط ضعف گذشته جبران گردد تا در آینده شاهد روی کارآمدن نسلی باشیم که در همه بخش ها نیاز خود و جامعه را برطرف کرده و ما را در عرصه های گوناگون در دنیا زبانزد کنند.