به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، زاگرس و جنگلهای بلوط آن یکی از مهمترین منابع طبیعی کشور هستند که حیات ما به آنها وابسطه است اما یک سالی است که این گوهر ارزشمند حال خوشی ندارد. در آتشسوزی سریالی جنگلهای زاگرس در یک سال اخیر داراییهای ایران نابود شده است. در این گزارش علل وقوع آتشها در استان فارس را که بخش اعظمی از جنگلها را در خود جا داده، بررسی میکنیم که در ادامه میخوانید.
جنگلها بسوزند سیل میآید
از بین رفتن جنگلهای زاگرس ایران را تحتتاثیر قرار میدهد و باید به چشم بحرانی ملی به این موضوع نگاه کرد. درواقع مسئول پایتختنشین هم باید از اتفاقی که در حال رخ دادن است، احساس خطر کند. بهمن ایزدی؛ کویرشناس با اشاره به نقش از بین رفتن جنگلها در سیلهای سال ۹۸ و ۹۹ در گفتوگو با ایسکانیوز اهمیت این جنگلها را اینطور بیان کرد: «زمانی که از زاگرس صحبت میکنیم یعنی ذخیرهگاه ۴۰ درصد آب شیرین کشور که ما باید مانند چشممان از آن مراقبت کنیم. از دست دادن این رویشگاهها روطوبت هوا را پایین میآورد و هوا در کشور ما خشکتر میشود. این درختان تامین کننده سفرههای زیرزمینی ما هستند و از آنها حفاظت میکنند. از بین رفتن درختان باعث میشود که روان آبها کنترل نشوند و سیل و ویرانی مانند آنچه در سال ۹۸ و ۹۹ دیدیم به وجود آید».
متهم ردیف اول آتشسوزیها چه کسی است؟
علت این آتشسوزیها به کلاف سردرگمی تبدیل شده و نیاز به حضور نهادهای امنیتی برای پیگیری هرچه بیشتر موضوع به شدت احساس میشود. به دنبال پیدا کردن دلیل این اتفاقات پای صحبت مردم محلی، فعالان محیط زیست و مسئولان منطقه نشستیم و پاسخها بسیار متفاوت بودند.
یکی از متهمان این آتشسوزی از نظر مسئولان تغییرات اقلیمی است. محسن علیزاده؛ نماینده مردم استان فارس در مجلس در این خصوص به ایسکانیوز گفت: «آهنگ گرمای هوا باعث این آتشسوزیها میشود. بخشی از آن هم به دلیل سهل انگاری برخی از مردم است.» اما در مقابل ایزدی که از فعالان محیط زیست منطقه و کویرشناس است و به ویژگیهای منطقه آشنایی دارد، تاثیر تغییرات اقلیمی را رد میکند. او میگوید: «سال گذشته در چند نقطه به دلیل رعد و برق آتشهایی ایجاد شد که مردم آن را مهار کردند اما در حال حاضر براساس وضع موجود شاهد این هستیم که عدهای جنگلها را آتش میزنند که پیش از این سابقه نداشته است.»
اما دلیل عمدهای که از صحبتهای مسئولان و مردم برمیآمد فرضیه عمدی بودن آتشسوزیها بود. نکته جالب این است که مردم محلی که در آتشسوزیها شرکت دارند و فعالان محیط زیست معتقدند بخش عمدهای از این آتشسوزیها عمدی بوده و نهادهای امنیتی باید به موضوع ورود کنند اما مسئولان سهم سهلانگاریها را بیشتر میدانند.
علیزاده؛ نماینده مردم استان فارس در اینباره توضیح داد: «بخشی از آتشسوزیها هم به دلیل سهل انگاری برخی از مردم است. بخش کوچکی از آنها هم عامدانه ایجاد میشوند و آن هم به دلیل اختلافات محلی در منطقه است. اقوام یک روستا به دلیل این که احساس مالکیت میکنند و اداره منابع طبیعی هم اجازه بهرهبرداری از جنگلها را به آنها نمیدهد، جنگلها را آتش میزنند.»
ایزدی؛ کویرشناس اما سهم عمدی بودن را بیش از دیگر دلایل میداند. او عنوان کرد: «پیش از این فکر میکردیم که محدودیتهای ایجاد شده برای دامداران و اهالی روستا توسط منابع طبیعی باعث میشود تا اهالی جنگل را آتش بزنند اما امروز به این باور رسیدهایم که این موضوعات مطرح نیستند. ما در سالهای گذشته هم آتشسوزی داشتیم اما نه به این شکل و پشت سر هم که سریالی تکرار میشوند.»
قاچاقچیان چوب جنگل میسوزانند تا حواس ماموران را پرت کنند
ظهرابی؛ مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست فارس هم سهم آتشسوزیهای سهوی را بیشتر میداند اما در تشریح علل آتشزدنهای عمدی از ردپای قاچاقچیان چوب میگوید که جنگل را آتش میزنند تا سر ماموران گرم شود و آنها با خیال راحت میراث ملی را به تاراج ببرند. ظهرابی به ایسکانیوز گفت: «برخی افراد سودجو با هدف تصرف زمین و تغییر کاربری آن جنگل را آتش میزنند و یا این افراد با هدف جلب نظر مامورین به نقطه دیگر برای این که با آسایش به کار خلاف خود در زمینه حمل چوب قاچاق، تولید و حمل زغال غیر قانونی و شکارهای غیر قانونی ادامه دهند، جنگل را آتش میزنند.»
الهوردی هم که از محلیها است و با بسیج ان جی اوهای استان شخصا در چندین آتشسوزی حضور داشته، معتقد است بیشتر این آتشسوزیها عمدی است. او در این خصوص توضیح داد: «در این یک سال گذشته دراطفا ۳۰ آتشسوزی شخصا حضور داشتم. گاهی ما درحال خاموش کردن آتش در یکی از دامنهها بودیم و یکباره در فاصله پنج کیلومتری آتشسوزی جدیدی ایجاد میشود که به هم ارتباط ندارند. این نشان میدهد که آتشسوزیها عمدی انجام میشود و در آتشسوزی اخیر ارسنجان هم دو نفر دستگیر شدند.
بعضی از آتشسوزیها برای گسترش کشاورزی هست اما در قله و ارتفاعات مسئله کشاورزی مطرح نیست. در مورد کشاورزی خواسته ما این است که در کنار هر باغی آتشسوزی شد مسئولان از صاحب باغ پرسو جو کنند.»
افکار عمومی در انتظار پاسخ
در مجموع آنچه از صحبتهای مردم و مسئولان برمیآید این است که کم یا زیاد بلاخره بخشی از آتشسوزیها عمدی است و با توجه به اهمیت این جنگلها در اکوسیستم ایران ارتش، سپاه و وزارت اطلاعات باید پای کار بیایند و با کسانی که میراث ایران را نابود میکنند، برخورد شود. افکار عمومی باید درجریان قرار بگیرند که آیا این هدر رفت منابع ملی با نیتهای تروریستی انجام میشوند یا خیر.
از علت حادثه که بگذریم موضوع مقابله با آن مطرح میشود. در یک سال گذشته مردم محلی سهم بزرگی از این مقابله را به دوش داشتند و با دستان خالی با آن مقابله کردند. در فیلمهایی که از منطقه به دست ما رسید جوانان محلی با شاخه درختان در تلاش برای خاموش کردن آتش بودند وباید پرسید که مسئولان منطقه و در ابعاد بزرگتر کشور کجا هستند؟
الهوردی از حامیان محیط زیست منطقه در گفتوگو با ایسکانیوز از عملکرد مسئولان انتقاد کرد و گفت: «آتشسوزی داشتیم که شش روز خاموش کردن آن طول کشید. روی هم رفته در یک سال گذشته با این همه خسارتی که دیدیم استاندار وارد قضیه نشد. گاهی هم که با ستاد بحران استان تماس میگرفتیم و میگفتیم که چرا بودجه نمیگیرید و ارتش و سپاه را برای کمک نمیآورید که در پاسخ میگفتند: بودجه نداریم. ما به جایی رسیدیم که دنبال خیر میگردیم تا هزینه تدارکات و تجهیزات را بدهیم. ما خودجوش و با کمک مردم که هزینه بنزین و غذا و غیره را تامین میکنند، به جنگ با آتش میرویم.»
کمبود بودجه داریم یا نه؟
بخش عمدهای از مسیولیت حفاظت از جنگلها برعهده اداره منابع طبیعی استان است اما الهوردی کمبود بودجه و نیرو را عامل کمکاریهای این سازمان میداد و میگوید: جنگلبانی کمبود نیرو و امکانات دارد و مگر همین تعداد کم چقدر میتوانند مقابله کنند. از طرفی حقوق نیرویی که یک هفته با آتش جنگیده یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان است! نیروهای قرقبان در استان فارس یک میلیون و ۹۰۰ هزار حقوق میگیرند و اینها همان نیروهایی هستند که تا پای جان تلاش میکنند.
او ادامه داد: مدیران چهار روز هستند و میروند اما ما در کنار این جنگلها زندگی میکنیم و اجازه نمیدهیم که آنها با بیبرنامهگی موضوع را رها کنند و بروند. مانند زمان جنگ مردم با هرچیزی که داشتند به میدان آمدند. ما نگهبان میگذاریم و سریعتر از دولت از آتش اطلاع پیدا میکنیم. مسئولان واقعیتها را درست اعلام نمیکنند. محیط زیست چند دمنده در اختیار ما گذاشت. هر دمنده کار ۵۰ نفر را انجام میدهد. اگر منابع طبیعی که ۹۰ درصد منابع تحت نظر آنها است هم کمک کند میتوان مقابله کرد. نزدیکترین افراد به آتش روستاییان پای کوه هستند که منابع طبیعی باید با آنها همکاری کند و تجهیزات بدهد تا در اولین فرصت آتش را خاموش کنند.
نهادهای امنیتی به موضوع ورود کنند
این فعال محیط زیست تقاضا دارد که نهادهای امنیتی و نظامی به میدان بیایند و عنوان میکند: آتشسوزی داشتیم که به دلیل گستردگی و شدت تنها با حضور نیروهای تکاور هوابرد خاموش شد. اینها کوهنورد و شجاع هستند و باید از اینها استفاده کرد. یکی از کارهای ارتش و سپاه حفظ تمامیت ارضی کشور است این جنگلهایی که از دست میدهیم اراضی کشور هستند. این آتشزدنها در مناطق پرتراکم پوشش گیاهی انجام میشود که کنترل آن به دلیل نبودن هلیکوپتر آبپاش بسیار سخت است.
مردم محلی: با گریه آتش را خاموش کردیم
او از فاجعه تخریب زیستگاه جانوران گفت: کبک ۲۱ تخم میگذارد و جوجه کبکهایی که نمیتوانند فرار کنند در آتش میسوزند. پلنگ، کفتار، گرگ و روباه و خرس در این جنگلهاهستند و زیستگاهشان نابود میشود. این آتشسوزیها فاجعه ملی است و مسئولان هم دغدغهای ندارند. این جنگلها قدمت چند هزارساله داشتند و صدای نعره جانوران که میآید ما با گریه آتش را خاموش میکنیم.
بودجه ده میلیاردی کجا هزینه میشود؟
در حالی موضوع کمبود بودجه اداره منابع طبیعی مطرح میشود که علیزاده؛ نماینده مردم استان فارس در مجلس در گفتوگو با ایسکانیوز از بودجه ده میلیاردی برای صیانت از جنگلها خبر میدهد. او در این باره توضیح داد: در بودجه ۱۴۰۰ چند ردیف بودجهای تحت عنوان برنامه احیا و توسعه جنگلهای کشور، حفاظت از جنگلهای شمال کشور با اعتبار ۱۰ میلیارد تومان برای صیانت از جنگلهای زاگرس، صیانت از جنگلهای ارسباران، صیانت از جنگلهای ساحلی، کمک به احیای مراتع کشور وجود دارد که تمام این ردیف بودجهها باید در راستای جلوگیری از این جنگلسوزیها هزینه شوند. این اعتبارات از شش میلیارد تا ۱۰ میلیارد هستند.
مسئولان پاسخ بدهند، مردم مطالبه کنند
این سردرگمیها در مقابله با آتش داغی است بر دل محیط زیست ایران که خاکسترش به چشم تمام مردم در گوشه گوشه این کشور میرود. شاید لازم باشد که مسئولان دست از ارائه آمار بیحاصل و شعار دادن بردارند و شخصا پای کار بیایند. قطعا کسی که در نزدیکی آتش زندگی میکند بیش از مسئول تهراننشین به موضوع اشراف دارند، کماینکه زحمت اطفا حریق در این سالها بر دوش مردم بوده است. نهادهای بالادستی در زمینه تامین بودجه، نهادهای نظامی و امنیتی در پیدا کردن علت یا علتها و برخورد با متخلفان، مسئولان منطقه در ارائه گزارشهای واقعی و شفاف و همکاری با گروههای مردم نهاد و مردم ایران با مطالبهگری باید برای حفظ میراثی تلاش کنند که سالیان سال از گذشتگان به ما رسیده اما ما با مدیریت غلط این منابع و در نهایت حیات خودمان را نابود میکنیم.