در برنامه دورهمی ۹ اسفند “آرون افشار” خواننده جوان موسیقی پاپ دعوت شده است و در بخشی از گفتگو مهران مدیری از او میپرسد چند کلمه میگم احساست رو بگو ؛ مدیری: پاواروتی؟ آرون افشار: حس خاصی ندارم! / مدیری: بوچلی؟ آرون افشار: (مکث) حس خاصی ندارم!
مدیری توضیح میدهد که پاواروتی یکی از بزرگترین خوانندگان اوپرا در تاریخ بشره، بوچلی یکی از بزرگترین خوانندگان تاریخ موسیقیه ، اصلا مگه میشه پاوارتی و بوچلی رو نشنیده باشی؟ آرون افشار: شاید شنیده باشم ولی خوب با اسم نشناسمشون/ مدیری: نه باید بدونی/ آرون افشار: خیلیها وقتی کار جانم باش (یکی از آهنگههای خودش) پخش شده بود نمیدونستن اسم خوانندهاش چیه؟ این یه چیز خیلی طبیعیه […] همه اینها که میگی خواننده قدیمی هستن و من هنوز اینقدر سنم نیست که بشناسمشون!
ندا رادمهر خبرنگار حوزه موسیقی علاوه بر پخش این بخش از گفتگو در صفحه اینستاگرامش، نوشت:
«عمق فاجعه! نشناختن بوچلی و پاواروتی برای یه خواننده مثل این میمونه که علی دایی بگه تا حالا توو فوتبال اسم مارادونا و پله به گوشم نخورده!»
اگرچه به نظرم علی دایی اصلا نمونه خوبی برای فهم این فاجعه نیست (چون دایی یک شخصیت بین المللی فوتبالی دارد که اصلا قابل قیاس با چنین اشخاصی نیست) ولی اصل حرف خانم رادمهر درست است میخواهد بگوید این خواننده مانند یک فوتبالیست است که پله و مارادونا را نشناسد و بعد هم اضافه کرده است:
« متاسفانه تلویزیون برای جذب مخاطب نیاز داره به حضور مهمانان زرد! ستاره هایِ تووخالی که موج طرفدارای نسل جدید رو با خودشون به سمت رسانه میارن! ترفندی برای جذب مخاطب ولو زرد […] دیشب مهران مدیری در برنامه دورهمی هربار که از صدای خواننده تعریف کرد بلافاصله با یک سوال / عمق سطحی بودن و بیسوادی او را به رخ مخاطب کشید! به صراحت و بارها به مخاطب هوشمند خودش فهماند که هر چقدر که صدای خواننده خوش باشه، مهم اینه که خیلی از اصل ماجرا دوره.»
مدیری در برنامه های مختلف دیگری هم که خوانندگانی دعوت کرده بود به همین ظرافت سواد، دانش و … آنها را به نقد کشیده بود ولی اصل ماجرا فقط این نیست!
وقتی که مفاخر موسیقی این مرز و بوم در رسانههای پر مخاطبی چون تلویزیون و رادیو سالهاست که جایی ندارند دیگر چه انتظاری از مخاطب و یا خوانندگان معروفیت یافته باید داشت؟ از استاد شجریان اسمی نمیبرم که همه میدانیم اما راستی خبر دارید این هنرمندان موسیقی کجا هستند و به چه مشغولند؟
حسین علیزاده؟ کیهان کلهر؟ خانواده کامکارها؟ شهرام ناظری؟ پور ناظریها : کیخسرو، سهراب، طهمورث؟ محمد علی کیانی نژاد؟ علی اکبر شکارچی؟ صدیق تعریف؟ حمید متبسم؟ و … دهها اسم دیگر میتوان به این لیست اضافه کرد.
حق بود که با هرکدام از این ابرهنرمندان حوزه موسیقی ساعتها و روزها و … مصاحبه و برنامه ساخت، حق بود که هر کدام از آنها مدیر یک بخش موسیقی کشور بودند یا در صداوسیما مدیریت داشتند و برنامه میساختند و … حق بود که این عزیزان را به نسل بعد معرفی میکردیم ولی … کاش مدیری از خواننده جوان راجع به جلیل شهناز، حسن کسایی، فرامرز پایور، علی اصغر بهاری و …هم میپرسیدتا ببینیم آن موقع نمیگفتیم حق دارد خواننده جوان پاپ پاواراتی و بوچلی را نشناسد!؟
زمانی در رادیو با مدیریت داوود پیرنیا برنامه «گلها» تولید میشد که «گلها» به سبب تحولی که در موسیقی ایرانی ایجاد کرد، و تأثیر عظیمی که بر نگرش ایرانیان نسبت به موسیقی بر جا نهاد، یکی از بهترین و اصیلترین و ایرانیترین برنامههای تاریخ رادیو شمرده میشود. و بعد از پیرنیا در سال ۱۳۵۱ برنامه دیگری با نام گلهای تازه با مدیریت هوشنگ ابتهاج و روشی شبیه به دوره پیرنیا پخش شد.
هسته اولیه ارکستر گلها را اساتیدی همچون ابوالحسن صبا، علی تجویدی، مهدی خالدی، احمد عبادی (سه تار)، مرتضی محجوبی (پیانو)، عبدالله جهانپناه (ویولن)، لطفالله مجد (تار)، رضا ورزنده (سنتور)، عباس شیرخدایی (قرهنی)، ایزدی (ویولن سل)، مستان (کنترباس) و حسین تهرانی (ضرب) تشکیل میدادند،که بعدها تحت رهبری روحالله خالقی افراد سرشناس دیگری مانند پرویز یاحقی (ویولن)، حسن کسایی (نی و سهتار)، جواد معروفی (پیانو)، جلیل شهناز (تار)، ناصر افتتاح (تنبک)، علی اصغر بهاری (کمانچه)، فرهنگ شریف (تار)، منصور صارمی (سنتور) و… در آن به نوازندگی پرداختند.
در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ که درصد بیسوادی جامعه ایران به ۸۵ درصد میرسید، این برنامه با یادآوری و معرفی دوباره بیش از ۵۶۰ شعر فارسی (از قدیم تا جدید) به ادبیات کلاسیک فارسی جانی تازه بخشید و تقاضا برای انتشار دیوانهای شاعرانی که سالها مهجور مانده بودند و دیگر چاپ نمیشدند، یا کیفیت چاپ و نشر آنها پایین بود ناگهان بالا رفت.
در این روزهای کرونایی مدیران فرهنگی کشور کمی با خود خلوت کنند و بیاندیشند چه شده است که اوضاع فرهنگی جامعه به این سمت و سو رفته که خواننده دعوت شده در تلویزیون غیر از چند جمله شعاری و کلیشهای مانند «من فقط برای مردم میخونم» ، «دوست دارم بزرگترین خیر دنیا بشم» و «آدمهای تنبل موفق میشن» ! و … چیزی در چنته ندارد؟
منبع : عصر ایران