بیست و پنجم مرداد گذشته، مرد جوان حدود ساعت ۱۶ از سر کار به منزلش در منطقه طرق مشهد بازگشت، اما وقتی وارد طبقه اول ساختمان ویلایی شد، ناگهان پیکر بی جان همسرش را دید که به صورت خمیده کنار در پذیرایی افتاده بود.
او دست همسرش را گرفت و فریاد زد «چی شده؟!»، اما پاسخی نشنید! با فریادهای مرد جوان، پدرش که در طبقه دوم زندگی میکرد هراسان پایین آمد و با نیروهای امدادی تماس گرفت. دقایقی بعد با تایید مرگ زن ۲۲ ساله، نیروهای کلانتری طرق مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.
بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که زن جوان بر اثر انسداد راه تنفسی جان داده است. شیر آب آشپزخانه نیمه باز مانده و چند عدد میوه روی زمین افتاده بود. در همین حال بخشی از یک میوه تابستانی که در دهان «س-الف» قرار داشت چنین نشان میداد که زن جوان هنگام خوردن میوه دچار خفگی شده است.
گزارش ها حاکی است، به دستور قاضی علی اکبر احمدی نژاد، جسد این زن ۲۲ ساله به پزشکی قانونی انتقال یافت، اما چند روز بعد با اعلام نظر پزشکی قانونی مبنی بر وجود آثار کبودی و خراشیدگی روی دست و پای زن جوان، این پرونده در حالی رنگ جنایت به خود گرفت که قاضی ویژه قتل عمد به صحنه سازی برای جنایت مشکوک شده بود.
به دنبال این گزارش و با دستور مقام قضایی، پرونده مرگ این زن به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و بدین ترتیب گروه زبدهای از کارآگاهان با نظارت مستقیم و هدایت سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) رسیدگی به این پرونده جنایی را به عهده گرفتند.
از سوی دیگر قاضی احمدی نژاد، دستورات محرمانهای برای بررسی وضعیت اجتماعی و اخلاقی افرادی را صادر کرد که به منزل مقتول رفت و آمد داشتند. تحقیقات کارآگاهان ادامه داشت تا این که سرنخهایی از سردی روابط بین شوهر مقتول و یکی از دوستان ۲۰ ساله اش به دست آمد.
این موضوع افکار قاضی ویژه قتل عمد را درگیر کرد و بدین ترتیب «محسن-ر» به دادسرا احضار شد. اما او با بیان این که با همسر مقتول، رفاقت صمیمانهای داشته است، خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان داد و بیان کرد که همسر مقتول در سختیهای زندگی دست مرا گرفت و محبتهای زیادی به من کرد! با وجود این، قاضی احمدی نژاد که به اظهارات او مشکوک شده بود، در حالی دستور آزادی «محسن» را صادر کرد که از کارآگاهان خواست تحقیقات خود را بر وضعیت اخلاقی وی متمرکز کنند.
بررسیهای غیرمحسوس و رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان زیر نظر سرهنگ علی بهرام زاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نشان میداد که «محسن-ر» (متهم ۳۰ ساله) مدتها قبل همسرش را طلاق داده و بعد از آن دچار تالمات روحی شده است که در همین هنگام دوست و هم محلهای ۲۰ ساله اش به یاری او آمده تا او را از این وضعیت روانی و افسردگی نجات بدهد.
این گونه بود که پای محسن به زندگی خصوصی دوستش باز شد، اما از حدود شش ماه قبل، مرد جوان فهمید که «محسن» بیش از اندازه در زندگی خصوصی او دخالت میکند و حتی همسر او را از معاشرت با اطرافیانش باز میدارد! این گونه بود که مرد جوان از همسرش خواست تا ارتباطش را با محسن قطع کند و خودش نیز رفتار سردی با دوست قدیمی اش داشت تا به او بفهماند که پایش را بیشتر از گلیم اش دراز کرده است.
از آن روز به بعد محسن نیز کمتر در محل زندگی او دیده میشد، اما ادامه تحقیقات تخصصی کارآگاهان که با راهنماییهای قاضی ویژه قتل عمد همراه بود، نشان میداد که «محسن- ر» در روز وقوع جنایت، در محل زندگی دوست قدیمی اش دیده شده است، به همین دلیل قاضی احمدی نژاد از حدود ۲۰ روز قبل دوباره او را به دادسرا احضار کرد و با صدور قرار قانونی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی گذاشت تا این بار بازجوییها با توجه به اسناد و مدارک انکارناپذیر انجام شود، ولی متهم همچنان بر بی گناهی خود پافشاری میکرد و مدعی بود که روز حادثه سرکار بوده است.
با این ادعای متهم، کارآگاهان ساعات ورود و خروج او را در محل کارش بررسی کردند و متوجه شدند که او روز حادثه یک ساعت زودتر از محل کارش (یکی از سازمانهای امدادی) خارج شده است. بدین ترتیب متهم ۳۰ ساله روز گذشته توسط سرهنگ، ولی نجفی (کارآگاه اداره جنایی) مورد بازجوییهای غنی و پرسش و پاسخهای تخصصی قرار گرفت، اما نتوانست دلیل قانع کنندهای برای خروج زود هنگام خود از محل کارش بتراشد، به همین دلیل ساعتی بعد وقتی در تنگنای سوالات قرار گرفت به تناقض گویی پرداخت و به ناچار لب به اعتراف گشود.
او که با حضور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در پلیس آگاهی زوایای پنهان این جنایت را فاش میکرد، در اعترافات تکان دهنده خود گفت: وقتی رفیق ۲۰ ساله ام تصمیم گرفت به من که همسرم را طلاق داده بودم، کمک کند به خانه او رفت و آمد میکردم تا این که روزی از همسر او (مقتول) خواستم با هر کسی معاشرت نکند، ولی او گوش به حرفم نمیداد.
روز حادثه با او تلفنی صحبت کردم و کارمان به اوقات تلخی کشید من هم به منزلش رفتم و به او که به تنهایی روی رختخواب دراز کشیده بود گفتم دست از این رفتارش بردارد، اما او پاسخ سربالا داد و گفت: به تو ربطی ندارد! به همین دلیل عصبانی شدم و گلویش را محکم فشار دادم. وقتی فهمیدم دیگر نفس نمیکشد، قطعهای میوه را درون دهانش گذاشتم تا چنین وانمود شود که او به خاطر گیر کردن میوه در گلو خفه شده است.
بعد هم شیر آب را نیمه باز گذاشتم و لیوانی هم در کنار سینگ ظرف شویی قرار دادم که دیگران تصور کنند او به قصد خوردن آب به طرف آشپزخانه رفته، ولی موفق نشده است آب بخورد! بعد از آن هم جسد را به سمت درکشیدم و از محل گریختم!
گزارش ها حاکی است، صبح روز گذشته همچنین، متهم به قتل با دستور قاضی احمدی نژاد به محل وقوع جنایت انتقال یافت و به تشریح جزئیات این پرونده جنایی پرداخت. تحقیقات بیشتر درباره زوایای دیگر این پرونده همچنان ادامه دارد.
منبع: خراسان