بحث اشتغال زنان نه تنها در ایران، بلکه در اکثر کشورهای جهان با تحولاتی در ساختارهای اجتماعی روبهرو بوده که باعث شده این موضوع مورد اهمیت قرار گیرد. در چهار دهه گذشته حضور زنان در عرصههای آموزش و آموزش عالی باعث شده میزان سرمایه اجتماعی و انسانی آنها یعنی تخصص و مهارت افزایش یابد که البته این سرمایه انسانی با هزینهها و زیرساختهای ملی به سرانجام رسیده است.
به گفته وی، افزایش حضور زنان در عرصه اشتغال از دو جنبه بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی و فرآیند توسعه کشور قابل ارزیابی است.
بنابر اظهارات فلاحتی، نقشها و جایگاه زنان ایران در چهار دهه گذشته با تحولات جدی مواجه بوده است و همین امر باعث شده انتظارات جامعه از زنان بیش از گذشته باشد، البته همین مسیر بسیاری از رویکردهای مردان و جامعه را متحول کرده است، به گونهای که اگر در ۴۰ سال گذشته جامعه انتظار داشت که زنان صرفاً به امور خانهداری و همسرداری بپردازند اما بازتر شدن فضای اجتماعی و مداخلات هر دو جنس در نقشهای یکدیگر، تغییراتی را در این زمینه فراهم کرد که از این تغییرات میتوان به ورود آنها به آموزش عالی اشاره کرد.
مدیرگروه مطالعات زنان و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با اشاره به اینکه تحولات اجتماعی در جامعه موجب شده بسیاری از نقشهای سنتی زنان از بین برود، گفت: در حال حاضر متخصصان توصیه میکنند که کودکان از دو سالگی به مهد بروند تا رشد بهتری داشته باشند، این موضوع باعث شده بخشی از وظایف نگهداری و تیمارداری از فرزندان به مهدها و سیستم آموزشی واگذار شود و از سوی دیگر ورود تکنولوژی به خانهها موجب افزایش میزان زمان خالی و مشارکت اجتماعی بیشتر آنها شده است که البته برخی بر این باورند که “اشتغال زنان به ساختار خانواده ضربه وارد میکند” و از سوی دیگر افرادی که نگاه سنتی دارند نیز معتقدند زنان همچنان باید به خانهداری مشغول باشند و به نقشهای اقتصادی ورود نکنند.
وی ادامه داد: عمدتاً باورهای اشتباه درباره اشتغال زنان مبنی بر اینکه “زنان فرصتها را از مردان گرفتهاند” از دیدگاه جامعهشناسی یک توجیه غیرواقعی است، زیرا در یک نظام اجتماعی و اقتصادی واقعی فردی جای فردی دیگری را نمیگیرد مگر اینکه شایستهسالاری حاکم باشد.
فلاحتی معتقد است: در حال حاضر کسانی اشتغال زنان را منفی تلقی میکنند که با نگاه سنتی به نقشهای آنها میاندیشند، حال آنکه شاهدیم که بسیاری از نقشهای زنان به مراجع آموزشی، تربیتی و تخصصیتر از خانواده واگذار شده است.
مدیرگروه مطالعات زنان و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا در آینده شرایط برای پیشرفت بیشتر زنان در جامعه مهیا خواهد شد؟ بیان کرد: برای پاسخ به این سوال باید دو مسئله را در نظر گرفت؛ اولی علاقه زنان به اشتغال و دوم وضعیت اشتغال آنها در کشور که شکاف جنسیتی عمیقی را تجربه میکند. زیرا تنها ۱۷ درصد از زنان ایران شاغل هستند و ۸۳ درصد از زنان دیگر از بازار کار به دورند که یا خود علاقهای برای ورود به بازار کار را ندارند و یا جویای کار هستند اما در فضای بازار کار عرصهای فراهم نیست.
وی ادامه داد: طبق تحقیقات به عمل آمده، بسیاری از افراد افزایش آمارهای طلاق و کاهش فرزندآوری را وابسته به اشتغال زن میدانند، این درحالیست که میزان اشتغال زنان در ابتدای انقلاب ۱۴ درصد بوده و اکنون به ۱۷ درصد رسیده و این روند نشان میدهد که این تحلیل از پایه بیاساس است. در حقیقت مسئله طلاق عاطفی یا دیگر معضلات حوزه خانواده تحت تاثیر فاکتورهای دیگر است، به طور مثال اگر نرخ اشتغال زنان در هر دهه با ۱۰ درصد رشد همراه بود و نرخ طلاق عاطفی نیز به همان نسبت رشد داشتT میتوانستیم این دو موضوع را به یکدیگر ارتباط دهیم اما هیچ ارتباط آماری بین این دو موضوع وجود ندارد.
فلاحتی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه کدام دسته از مردان همچنان به اشتغال زنان نگاه منفی دارند؟ نیز اینطور پاسخ داد: در حال حاضر شاهد حضور نسلی از مردان هستیم که شرط اصلی آنها برای ازدواج اشتغال است و به این موضوع نگاه مثبتی دارند، لذا نمیتوان به دستهای از آنها برچسبگذاری مطلق زد.
مدیرگروه مطالعات زنان و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم معتقد است که نگاه به اشتغال زنان در سطح جهانی با نگاه رویکردی همراه است، زیرا برخی از مردان کشورهای توسعه یافته نیز به اشتغال زنان نگاه منفی دارند، البته بخش مهمی از این موضوع به رویکرد خود زنان بستگی دارد، چراکه بسیاری از آنها علاقهای به اشتغال ندارند یا پس از ازدواج شغل خود را ترک میکنند و خانهدار میشوند. بنابراین موضوع اشتغال زنان موضوعی یک طرفه نیست.