ایران با داشتن ۲۴۰ هزار زندانی رتبه نهم دنیا به لحاظ تعداد کل زندانیان را به خود اختصاص داده است.
«تقی رستموندی»، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور آمار جدیدی از زندانیان کشور را به رسانهها اعلام کرد.
او گفته: «ایران با داشتن ۲۴۰هزار زندانی رتبه نهم دنیا به لحاظ تعداد کل زندانیان را به خود اختصاص داده است» به گفته وی ۶۰درصد از زندانیان به دلیل جرائم موادمخدر و سرقت در زندان به سر میبرند.
بر اساس آمارها تعداد زندانیان قبل از انقلاب با توجه به جمعیت ۳۶میلیون نفری آن زمان، حدود ۱۰هزار نفر بوده است. اگر بنا باشد که آمار رشد زندانیان را بر اساس جمعیت محاسبه کنیم، اکنون که جمعیت ایران مرز ۸۰ میلیون نفر را رد کرده است باید قاعدتاً میزان زندانیان در کشور به عدد ۳۰هزار نفر هم نمیرسید، اما اکنون براساس آمارهای موجود و همچنین گفتههای مسئولان و سازمانهای امر، این تعداد بیشتر از ۸ برابر شده و به عدد ۲۴۰ هزار نفر رسیده است. اگر این آمار نگران کننده را اگر در کنار پیامدهای منفی این امر بگذاریم اوضاع هراسانگیزتر از این هم میشود.
بسیاری از کارشناسان آمار بالای زندانیان در کشور را به خلاهای قوانین و همچنین عدم اجرای برخی دیگر از قوانین گره میزنند. در گذشته واژه و اصطلاح زندان مکانی برای دربند کردن مجرمان خطرناک، سارقان و قاتلان را در ذهن تداعی میکرد. اما اکنون با نیم نگاهی به جرم بسیاری از زندانیان به این نتیجه میرسیم تعداد زیادی از افراد دربند نه سارق، قاتل یا مجرمان خطرناک هستند، بلکه برخی مجرمهای بیخطری هستند که به علت وفور «عنوانهای مجرمانه» در کشور و به خاطر جرم کوچکی که حتی میتوان با تخفیف آن را اشتباه فرض کرد، در زندان به سر میبرند و ضمن این که هزینه زیادی را بر کشور تحمیل میکنند پیامدهای اجتماعی و فردی زیادی را نیز به دنبال دارد.
باید این واقعیت را پذیرفت که زندان فقط یک رسالت پیشگیرانه محدود دارد. زیرا این مکان فقط برای مدتی بزهکار را از محیط اجتماعی دور میکند و در عوض ممکن است پیامدهای اجتماعی، روانی، جسمانی منفی بر فرد زندانی به جای گذارد و به تبع آن اجتماع نیز از پیامدهای منفی آن نیز متاثر شود.
صرفنظر از تاثیر این موضوع بر حوزههای اجتماعی، که بالا بودن شمار زندانیان در زندانها آسیبهای اجتماعی متعدی را به دنبال دارد، این موضوع بر زندگی زندانیان نیز تاثیر گذاشته است، به نحوی که بالا بودن شمار زندانیان در کشور موجب پایین آمدن کیفیت زندگی آنان نیز شده است. آن گونه که برخی از منابع آگاه گفتهاند در برخی از زندانهای کشور از جمله زندان مرکزی کرج، به دلیل ازدیاد زندانیان، بسیاری از زندانیان تخت ندارند و ناچارند شبها در راهروهای باریک و دراز که محل عبور و مرور بقیه زندانیان است، شب را به صبح برسانند، شرایط به گونهای است که بسیاری از آنان از حتی خواب راحت شبانه هم محروم هستند و حتی امکانات بهداشتی و غذایی نیز به تناسب زندانیان در بسیاری از زندانهای کشور وجود ندارد.
صرفنظر از کیفیت زندگی زندانیان، بر همگان روشن است که هدف قانون از مجازات چیزی جز اصلاح مجرمان نیست. اما در شرایط موجود که زندانها از زندانیان تلنبار شده است این هدف در لابهلای مشکلات ازدیاد زندانیان گم شده است.
با این حال نباید فراموش کرد که هیچ بهانهای از سوی مسئولان توجیه قابل قبولی برای نقض حقوق شهروندان نیست، با این توضیح که مجرمان هرکدام دارای حقوق شهروندی هستند که نباید نسبت به آنها بیتفاوت بود.