در ادامه جلسه محاکمه ۱۰ نفر از متهمان پرونده احتکار اقلام بهداشتی و دارویی در شعبه چهارم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران اقتصادی، متهم ابوبکر کووایف اظهار کرد: طرف خارجی گفت که من نمیخواهم به ایران بروم. ساواژ گفت قرار شده از کشور سومی تهیه شود. طرف خارجی خیلی استرس داشت و از من خواهش کرد با یونس که ترکیهای بلد است و فیروز که ساواژ را میشناسد ببیند قضیه چیست و گفت که پولم را میخواهم.
وی افزود: من گفتم کارهای نیستم. سپس وارد ایران شدم و خودشان هتل را گرفتند. خود ساواژ هتل را گرفت. من عکس و ویدئو گرفتم و برای طرف خارجی فرستادم. ساواژ گفت طرف خارجی اگر ماسک میخواهد به او بگو که بیاید. طرف خارجی گفت من طرف ایرانی را نمیشناسم و پول دادهام. ساواژ گفت شرکت ما با پولی که از کشور طرف خریدار آمده به مشکل خورده و بانک پول را نمیدهد. طرف خارجی قبول نکرد پول بدهد و گفت بابت تحریمها نمیتوانم به ایران پول بریزم.
متهم در ادامه بیان کرد: نمیدانم شرکت ساواژ از چه راهی و چگونه از بانک چند صد هزار دلار گرفت و فرستاد و ساواژ گفت که به طرف خارجی بگو پول را به طرف ایرانی دادهام.
وی گفت: طرف خارجی گفت من بار قانونی میخواهم و اگر غیر قانونی است نمیخواهم.
قاضی خطاب به متهم گفت: از این معامله چقدر سود میبردی؟
متهم ابوبکر کووایف در پاسخ گفت: من از هر ماسک یک سنت دریافت میکردم و از نهم آمدم و تا بیست و چهارم در ایران بودم. به هر جا که میرفتیم هتل مقرر کرده بود. من از طرف خارجی هیچ پولی دریافت نکردم و به جز دو هتل و یک سوپر مارکت و انباری در آزادگان جای دیگری نرفتم و کار من ترجمه بود.
نماینده دادستان گفت: طرف ایرانی چه کسی بود که گفت مجوز خروج و صادرات را در ایران میگیرد. ساواژ طرف ترکیهای است و شما از طریق ناظم با ستوده آشنا میشوید. چه شخصی گفت که میتواند مجوز خروج را دریافت کند؟
این متهم گفت: شرح نامه سه طرفه بود و طرف ایرانی رضا بود.
نماینده دادستان گفت: یک قراردادی را در ترکیه داریم که به خاطر قیمت ماسک، رفع تعهد نشد. در ایران و در شرح قرارداد چه هزینهای قرار بود به ستوده پرداخت شود.
متهم ابوبکر کووایف گفت: صحبتهای مالی بین خودشان بود و من نیز خط فارسی بلد نبودم.
شاه محمدی بیان کرد: در این مدت که در تهران سکونت داشتید آیا ندیدید که مردم ما به ماسک نیاز دارند و هجمهای ایجاد شده بود؟
متهم گفت: من این موضوع را برای طرف خارجی ترجمه کرده بودم!
نماینده دادستان گفت: ابوبکر رابط اصلی خریدار اولیه ماسکها در ترکیه و ایران است و به واسطه اینکه زبان فارسی بلد بود به ترکیه مراجعه میکند که متوجه میشود هر ماسک ۲۵ سنت قیمت دارد. در ادامه او را به ایران میفرستند و توسط ستوده و ناظم که نماینده ساواژ بود در هتلی سکونت پیدا میکند که در آنجا تب سنجها کشف شدند و حسب اقاریر از وضعیت کرونا مطلع هستند. نهایتا نمیتواند اقلام را در گمرک ترخیص کند و در دو انبار دپو میکنند که کشف شد.
متهم گفت: من خط فارسی و ترکی بلد نیستم و ماسکها را به طرف خارجی و همسرش نشان دادند اما نه من و نه طرف خارجی نمیدانیم که بعد از آن این ماسکها را کجا بردند. من قصد ضرر به هیچ کسی را نداشتم و از مردم و حکومت ایران معذرت خواهی میکنم.
در این بخش از جلسه دادگاه قاضی صلواتی از متهم یونس احراروو خواست تا در جایگاه قرار گیرد و خود را معرفی کند.
متهم یونس ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: من ۳۸ سال دارم، شغلم تجارت است و اهل تاجیکستان هستم.
رئیس دادگاه ضمن تفهیم اتهام به متهم از او خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم یونس گفت: یکی از دوستانم به نام فیروز، زمانی که من در ازبکستان بودم به من زنگ زد و گفت که میخواهیم از ترکیه ماسک بخریم و مرا به ترکیه دعوت کرد. روز پنجم به ترکیه آمدم. وقتی به ترکیه رفتم فیروز و ابوبکر را دیدم. در آن زمان ساواژ در ایران بود و عکس فرستاد که در آنجا ماسک وجود دارد و از ما خواست که به ایران برویم. در ترکیه دو روز در هتل ماندیم و با طرف خارجی حرف زدیم که در نهایت ما را به ایران فرستاد.
این متهم گفت: روز هشتم یک شب در فرودگاه آذربایجان بودیم و روز نهم به فرودگاه تهران آمدیم. با تاکسی به هتل پرسیون رفتیم و در آنجا کریم ستوده و ناظم را شناختیم که گفتند ماسک هست و به مکانی در حسن آباد رفتیم و دیدیم. ابوبکر نیز ویدئو گرفت و برای طرف خارجی فرستاد طرف خارجی نیز گفت من میخواهم و میخرم. رضا ستوده ترکی بلد است و چند هزار دلار از شرکت ترکیه از طریق صرافی برای رضا ستوده آمد که رضا گفت من به شرکت تولید آرمان فرستادم.
متهم یونس بیان کرد: اجازه خارج کردن ماسکها را باید رضا میداد. بار اول شش روز ماندیم و ماسک نرسید و مجوزی نیز داده نشد تا اینکه طرف خارجی آمد و راضی شد. ما نیز تجارت خودمان را داشتیم و فکرهای خوبی داشتیم که قریب به انجام بود و مکتوب نوشتیم. روز بیست و پنجم ساعت ده یا یازده از خواب بیدار شدم که متوجه شدم رضا ستوده در هتل نیست و قریب به ساعت یک متوجه شدم که تلفنهایشان خاموش شد.
وی افزود: در هتل اسپیناس پرسیدم که ریسپشن گفت هتل هیچ قرضی ندارد و داکیومنتهای آنها در هتل نیست. به فیروز گفتم که تجارت در دنیا یک قانون دارد و به پلیس شکایت میکنیم.
این متهم افزود: وقتی ساواژ با سفارش طرف خارجی تب سنج سفارش داد پرس و جو کرد و فهمید که مشکلی ندارد و تعدادی از آنها را توسط خانمش فرستاد و مشکلی نداشت.
نماینده دادستان خطاب به متهم یونس احراررو گفت: اقاریری که نزد ضابطان داشتید مجددا تکرار کردید. فقط علت فرار آقای فیروز و ساواژ مشخص نیست، شما در کشورتان در کار ساخت و ساز ساختمان هستید و در امور پزشکی کار تجاری انجام ندادهاید.
وی افزود: در دفاعیاتتان گفتید تب سنج از ۱۲ دلار به ۱۴ دلار در عرض دو ساعت افزایش قیمت داشت. وقتی در عرض نیم ساعت و یک ساعت شاهد افزایش قیمت بازار بودید پس میدانستید که بازار آشفته است و کشور به این اقلام نیاز دارد. چه مبلغی به آقای ستوده قرار داد نوشتید؟
این متهم گفت: حدود ۱۶۰ هزار دلار بود. ۵۰ هزار دلار از ترکیه پول آمد و ساواژ گفت پول زیادی میفرستم. ۱۳۷ هزار دلار ستوده از صرافی دریافت کرد.
پس از پایان دفاعیات متهم ردیف سوم پرونده قاضی ختم جلسه را اعلام کرد و گفت: جلسه بعدی دوشنبه ۱۹ اسفند ماه برگزار میشود.