گروه: : / وبگردی
تاریخ: 10:02 :: 2019/05/13
چرا رقبای انتخاباتی ترامپ مهر سکوت بر لب‌های خود زده‌اند؟

رقبای رئیس جمهور آمریکا درباره همه‌چیز اظهارنظر می‌کنند جز یکی از مهم‌ترین چالش‌های این روزها و این جای سوال دارد.

۲۱ نامزد انتخاباتی آمریکا به‌گونه‌ای موضع‌گیری می‌کنند که جز مسائل داخلی این کشور هیچ موضوع دیگری اهمیت ندارد. چنین سهل‌انگاری‌ای از سوی نامزد‌هایی که بسیاری از آن‌ها سابقه فرمانداری، سناتوری و شهرداری دارند و از تجربه مواجهه با مسائل بین‌المللی برخوردارند، بسیار عجیب به نظر می‌رسد. البته آن‌ها به خوبی می‌دانند که رأی‌دهندگان آمریکایی زمانی به تحولات بین‌المللی توجه نشان می‌دهند که مباحثی مانند مبارزه با تروریسم یا حفاظت از مشاغل آمریکایی‌ها مطرح باشد. در غیر این صورت مسائل داخلی برای رأی‌دهنده آمریکایی اولویت خاصی دارد. سابقه انتخابات‌های گذشته نیز نشان می‌دهد که بیشتر رؤسای‌جمهور آمریکا با تکیه بر مسائل داخلی موفق به پیروزی در انتخابات شده‌اند. با وجود چنین واقعیتی، نباید این نکته را نادیده گرفت که در میان نامزد‌های دموکرات چهره‌هایی مانند جو بایدن حضور دارند که از سابقه زیادی در حوزه بین‌المللی برخوردارند، اما بایدن هم کمتر در مورد این‌گونه مسائل اظهارنظر می‌کند و به نظر می‌رسد سکوت نسبی در مورد مسائل بین‌المللی در میان نامزد‌های حزب دموکرات دو دلیل عمده داشته باشد.

اولین دلیل این است که در شرایط فعلی، ایالات متحده و جهان حساس‌ترین و خطرناک‌ترین روز‌های خود را سپری می‌کنند. نظم جهانی در بی‌ثبات‌ترین وضعیت خود طی حدود ۷۰ سال اخیر قرار دارد. چین و روسیه در جایگاه مهم‌ترین رقبای ایالات متحده، در مقایسه با سال‌های گذشته قدرتمندتر شده‌اند و طبیعتا چالش‌های جدی‌تری هم برای واشنگتن و متحدانش ایجاد کرده‌اند. اتحادیه اروپا به‌عنوان متحد سنتی آمریکا، این روز‌ها را بدون رهبری مقتدر سپری می‌کند و بحران برگزیت هم موقعیت اروپا را بغرنج‌تر کرده است. حملات سایبری و مداخله‌های انتخاباتی هم در آستانه انتخابات پارلمان اروپا به دغدغه رهبران اتحادیه اروپا تبدیل شده است. آمریکایی‌ها هم همچنان مشغول مبارزه با طالبان در افغانستان و گروه‌های تروریستی در دیگر نقاط جهان هستند. در چنین شرایطی، پوپولیسم و دیگر وجوه افراط‌گرایی در نقاط مختلف جهان در حال قدرت‌گرفتن هستند. در این میانه، فجایعی که تغییرات گسترده اقلیمی مسبب آن بوده نیز به مهم‌ترین عامل مرگ انسان‌ها در سال‌های اخیر تبدیل شده است. سیاهه چالش‌های امروز جهان به این موارد ختم نمی‌شود.

دومین دلیل در توجیه اینکه چرا نامزد‌های دموکرات کمتر در مورد تحولات سیاست خارجی اظهارنظر می‌کنند این است که عمده تهدید‌هایی که آمریکا در جهان با آن روبه‌روست، یا زاییده سیاست‌های خود واشنگتن است یا واشنگتن آن‌ها را تشدید کرده. بااین‌حال هنوز هم امیدواری‌هایی وجود دارد، چراکه با وجود اشتباهات بزرگی که ایالات متحده در حوزه سیاست خارجی خود داشته، خبر خوب این است که بسیاری از این تصمیم‌ها و اقدامات اشتباه را می‌توان به عقب بازگرداند، اما لازمه آن این است که رهبران واشنگتن و مردم آمریکا به طور واحد بخواهند تا با آن چالش روبه‌رو شده و به بهترین روش آن را حل کنند. برای درک بهتر این موضوع باید فهرست چالش‌های بین‌المللی را به دو گروه تقسیم کرد: ساختاری و مشروط.

مشکلات ساختاری شامل تهدید‌های مربوط به تغییرات جوی، نابرابری‌ها، پوپولیسم و روند سریع پیرشدن جوامع توسعه‌یافته می‌شود. این چالش‌ها نتیجه حرکت آهسته تحولاتی است که مدت‌های طولانی آن‌ها را نادیده می‌گرفتیم و اکنون توجه ما به آن جلب شده است. در مورد تغییرات اقلیمی مثال‌های زیادی می‌توان زد. یافته‌های جدید سازمان ملل نشان می‌دهد که حدود یک میلیون گونه گیاهی و جانوری در آستانه نابودی قرار دارند و بحران به اندازه‌ای جدی است که حکومت‌ها به تنهایی نمی‌توانند در این مورد کاری از پیش ببرند. اما مجموعه دوم تهدید‌هایی که ایالات متحده با آن‌ها روبه‌روست، ماهیتی کاملا متفاوت دارند. مشکلاتی از قبیل جاه‌طلبی‌های روسیه و چین، داعش، افغانستان، بحران در لیبی، سوریه و یمن و نیز تنش در روابط ایالات متحده با عربستان و ایران، معلول اقداماتی است که ایالات متحده انجام داده یا انجام نداده است. البته این مشکلات صرفا به دلیل سیاست‌های اشتباه واشنگتن ایجاد نشده‌اند، اما در مورد تمام این چالش‌ها بدون‌تردید می‌توان گفت که سیگنال‌هایی که از کاخ سفید ارسال شده و نیز اظهارنظر‌های ترامپ و اطرافیانش باعث وخیم‌ترشدن موقعیت آمریکا در هرکدام از این چالش‌ها شده است.

این چالش‌ها صرفا در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ ایجاد نشده و اتفاقا ریشه آن را می‌توان در سال ۲۰۰۸ و بروز بحران مالی جهانی یافت که از بازار مالی و مسکن ایالات متحده آغاز شد. تا آن زمان اغلب کشور‌ها از مدل اقتصادی آمریکا الگوبرداری می‌کردند، اما چین برخلاف دیگر کشور‌ها و بدون توجه به رکورد آمریکا در ثبت طولانی‌ترین دوره احیای اقتصادی در تاریخ، مدل اقتصادی آمریکا را بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف این کشور می‌دانست. با گذشت یک دهه، صحت دیدگاه رهبران پکن بیش از پیش نمایان شد. سوءمدیریت آمریکا در عراق و افغانستان نیز مزید بر علت شد تا یکه‌تازی و رهبری واشنگتن در تحولات بین‌المللی که از پایان جنگ سرد همواره نمایان بود با تردید‌ها و مقاومت‌هایی روبه‌رو شود.

باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، برخلاف دونالد ترامپ، جانشین خود، عقیده داشت که برای ممانعت از اتخاذ تصمیم‌های مقطعی که می‌تواند منافع آمریکا را با خطر روبه‌رو کند، باید برخی سیاست‌ها و رویکرد‌ها را مورد بازنگری قرار داد، حتی اگر این بازنگری‌ها به معنی عبور از خطوط قرمز ترسیم‌شده از سوی واشنگتن باشد. این سیاست باعث شد تا ایالات متحده کمتر از دهه‌های قبل درگیر تحولات بیرون از مرز‌های خود باشد و با روی‌کارآمدن ترامپ و سیاست «اولویت با آمریکا» این روند با سرعت بیشتری ادامه یافت. ترامپ با خروج از تعهدات بین‌المللی آمریکا و چشم‌بستن بر پرونده‌های حقوق‌بشری، فضا را برای مانور ولادیمیر پوتین و دیگر رهبران اقتدارگرا فراهم کرد که باعث دلسردی متحدان غربی واشنگتن شد؛ به‌این‌ترتیب، این دیدگاه که ایالات متحده در قبال تحولات فراتر از مرز‌های خود بی‌توجه است، هواداران بیشتری یافت. نکته ناامیدکننده‌تر اینکه هرکدام از چالش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای که دولت ترامپ در آن‌ها حضور داشت، با اتخاذ سیاست‌هایی اشتباه، باعث تضعیف جایگاه و اعتبار واشنگتن شد.

در دو سال اخیر، رهبران مسکو و پکن با دستی بازتر و بدون نگرانی از واکنش ایالات متحده، سیاست‌های مورد علاقه خود را در داخل و خارج از مرز‌های کشورهایشان ازجمله در شرق اوکراین و دریای چین جنوبی اجرا کرده‌اند.

تأثیر این بی‌تفاوتی آمریکایی را می‌توان در میان متحدان واشنگتن در خاورمیانه ازجمله در عربستان و امارات متحده عربی مشاهده کرد. این کشور‌ها که همواره در میان عمده‌ترین خریداران تسلیحات نظامی از آمریکا قرار داشتند، با ورود ترامپ به کاخ سفید، بدون نیاز به توضیح یا مسئولیت‌پذیری، سلاح‌های خریداری‌شده را در جنگ یمن به کار بستند و به‌تازگی نیز با حمایت نظامی از خلیفه حفتر در لیبی، این کشور را در آستانه بحرانی دیگر قرار داده‌اند.

نکته هشداردهنده در ارتباط با رویکرد ترامپ، این است که متحدان غربی آمریکا ساز جدایی سر خواهند داد و نیازی به هماهنگی سیاست‌های خود با واشنگتن نمی‌بینند. متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا نیز اقدام به یارکشی منطقه‌ای کرده و غیرمسئولانه‌تر از هر زمان دیگری عمل می‌کنند و این می‌تواند نشانه بی‌ثبات‌ترشدن روابط و تحولات در جهان بحران‌زده امروز شود.