تاریخ: 19:22 :: 2021/11/11
داعش شاخۀ خراسان؛ کدام خراسان؟/ چرا داعش شاخه لندن نباشد؟..

چرا اجازه می‌دهیم و بی تفاوت‌ایم تا نام خراسان در جهان با داعش پیوند بخورد؟ گیریم داعش بی هیچ حقی نام تاریخی خراسان ما را بر خود نهد، مطبوعات ، رسانه ها، سفرا و صدا و سیماچرا تکرار می‌کنند؟

آگاهی تاریخی موضوع مهمی است. منِ کمترین، همواره از این‌که دربارۀ اجتماعات انسانی و اقوام و ملل حکم کلی صادر کنم طفره می‌روم. بنا‌بر این از آن دسته افراد نیستم که آگاهی تاریخی مردم ایران را دچار کاستی  می‌دانند و یا در حکم کلی دیگری، ایرانیان را فاقد حافظه تاریخی می‌خوانند و الخ. اتفاقا گمان می‌کنم آگاهی کلی ایرانیان از تاریخ سرزمین خود به نسبت سایر ممالک، بنا‌بر تجربۀ تاریخی ایران ، و بنابر تجربۀ زیستۀ خود این کمترین به عنوان معلم تاریخ در سطح مطلوبی است.

آگاهی تاریخی اما به معنای آگاه بودن از کیستی و جغرافیایی که در آن‌ایم و از سوی دیگر به معنای دانستن برخی خط سیر‌ها و روایت‌های کلان در حوزه تاریخ سیاسی نیست. چه، این تعریف، ساده‌ترین شکل قضیه است.

در سطحی دیگر با تحلیل و ادراک و تبیین رو به‌روییم و البته این انتظار را ندارم تا عموم مردم در این سطح با تاریخ آشنا باشند. این کار تاریخ‌دانان و استادان و دانش آموختگان علم تاریخ است. اما آنها کجا هستند و به چه کار می‌آیند؟

ساده‌ترین پاسخ این است که اهل تاریخ، سربازان خط مقدم دفاع از هویت و تاریخ ایران‌اند. زیرا دفاع از یک کشور تنها دفاع از مرزهای سیاسی آن نیست بلکه دفاع از هویت و فرهنگ و تاریخ را هم شامل می‌شود و ایستادگی در برابر دست‌اندازی اغیار بر میراث تمدنی را هم دربر می‌گیرد. ای‌بسا تجزیه یا حمله خارجی یا نفوذ دشمن بیگانه و … که در آغاز با حمله به کیستی و چیستی و کیان و فرهنگ و تمدن یک ملت شروع شود.

به پرسشی که طرح کردم باز گردیم، اهل تاریخ کجایند؟ دانش آموختگان تاریخ را از بهر چه آموزش می‌دهیم؟ کدامیک از من و شما تا‌کنون در آگهی‌های کار‌یابی به یک نمونه درخواست استخدام برای مثلا لیسانسۀ تاریخ بر‌خورده‌ایم؟ پاسخ، روشن است. تاریخ در ایران علمی خوار و بی‌اهمیت شده است. حال آن‌که شریف‌ترین علوم است.

حال که طرح مسأله شد باز برگردیم به بحث ابتدایی این یادداشت: انتظاری از عموم مردم نیست (یا شاید هم هست) اما از دولتمردان و مسؤولین و نمایندگان و وزرا و دست در کاران انتظار است تا در هر تصمیم‌گیری یا واکنش یا کنش، الزامات تاریخی و فرهنگی را پیش چشم داشته باشند.

نیازی نیست رییس جمهور تاریخ‌دان باشد و نیازی نیست وزیر خارجه درس فلسفۀ تاریخ را گذرانده باشد اما بی‌تردید نیاز است تا در هر دستگاه مهم تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز حاکمیتی و دولتی مشاورانی خبره و خردمند از اهل تاریخ به کار گرفته شوند. عرض کردم، چرا رشته تاریخ داریم و چرا دانش‌آموخته تاریخ پرورش می‌دهیم؟ اگر آموزش تاریخ به کار اکنون ما نیاید مراد و حاصل از شناخت تاریخ و فرهنگ ایران چیست؟

داعش شاخۀ خراسان؛ کدام خراسان؟/ چرا داعش شاخه لندن نباشد؟!

خیلی ساده بگویم، هدف این است که اگر گروهی تروریستی نام خراسان را بر خود گذارد، اهل تاریخ در میان کار باشند و آنگاه پاسخ دهند و به دست در کاران هشدار دهند:

گیریم که داعش یا شاخه ای از آن بی‌هیچ حقی نام تاریخی خراسان ما را بر خود نهد، مطبوعات ، رسانه‌ها، سفیران، صدا و سیما و دیگران چرا تکرار می‌کنند؟!

مقصود و منظور داعش چیست؟ ما یک خراسان می‌شناسیم و آن خراسان ایران است. نکند خراسان دیگری تشکیل شده و بی خبریم‌؟ یا قرار است تشکیل شود و باز بی‌خبریم؟ داعش از خراسان ایران یارگیری کرده؟ که نکرده. خراسان فرهنگی و بزرگ مقصودش است؟ که آن هم فقط مرزهای فرهنگی اش برقرار است.

چه نسبتی با ترور و خراسان عزیز ما برقرار است که داعش چنین نامی برخود گذارده ؟ (یا گویا غرب و آمریکا چنین نامی بر آن گذارده‌اند) هیچ. خراسان مهد تاریخ و فرهنگ و ادب و تصوف را با نام گروه تندرو و بدنام داعش چه کار؟ سرزمینی که مادرش ایران است و با تسامح و پس‌زدن تندروی در تاریخ شناخته می‌شود تا با تفکرات داعشی. دست کم می‌دانیم داعش کتاب  “‌پیوند مرزها” ی آلن اچ بیکر را هم نخوانده تا نظریه‌پردازی کند و استدلال “جغرافیای زمان” را به میان کشد!

بی‌بی‌سی و امثالهم از بام تا شام نام شاخۀ خراسان داعش را ببرند، ما چرا تکرار می‌کنیم؟ چرا نامش داعش، شاخۀ لندن یا ریاض یا کراچی نباشد؟

اگر کاری برای شناساندن تاریخ و فرهنگ و بزرگان ایران نمی‌کنیم لااقل حافظ آبروی تاریخی سرزمین‌مان باشیم و از تاراج فرهنگی و جغرافیایی پیش‌گیری کنیم.

نام ننگین شاخه‌ای از این گروه چه پیوندی با خراسانی دارد که بدون مرور تاریخ آن تاریخ ایران را نتوان فهم کرد؟ چرا اجازه می دهیم و بی‌تفاوتیم تا نام خراسان در جهان با داعش پیوند بخورد؟

تا همین یک دو سال گذشته (شاید هم اکنون هم) پیوسته پیام و متنی در فضای مجازی رد و بدل می‌شد که هان! چه نشسته‌اید ای بیخبران! گوگل مشغول رای گیری است برای اینکه معلوم کند بلاخره نام این آبراهه را خلیج فارس بگذارد و یا آن یکی نام مجعول. بشتابید تا دیر نشده رای دهید.

همان موقع نوشتم که: با تمام احترامم به جناب گوگل! ( فرض درستی ماجرا) این سازمان بیجا کرده که برای نامی تاریخی در کشوری تاریخی رای‌گیری برگذار کند. مگر نام‌های تاریخی و تغییر آنها به سلیقه واگذار می‌شود تا با رای عمرو و زید دگرگون گردد؟ اگر هم چنین رای‌گیری‌یی هست سزا نیست هیچ ایرانی برای اثبات یک واقعیت تاریخی و جغرافیایی در آن شرکت جوید و کسی هم حق رای‌گیری و برگزاری مسابقه! برای تعیین نامی تاریخی را ندارد.

ما وارث تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایرانیم. پس برای نگه‌داری و پاس‌بانی آن نیز وظیفه داریم. حواسمان به دزدی های فرهنگی و حمله به تاریخ و اعتبار و آبروی ایران باشد.

برچسب ها: