میخندد و میگوید: «حرف تازهای نیست، همه میدانند یک روز شهرداری با تانکر آب آمد، حوضچه جلو چشمهعلی را پُرِ آب کرد و رفت، فردایش هم روزنامهها گفتند آب به چشمهعلی برگشت.» این فقط یک روایت از حرفهای ضد و نقیضی است که برای چشمهی خشک شده در ضلع شمالی چشمه علی و در مقابل کتیبه فتحعلیشاهی بیان میشود. حرفهایی که این روزها آنقدر با یکدیگر متضادند که نمیدانیم کدام را میتوان باور کرد.